سه شنبه, ۲۱ فروردین , ۱۴۰۳ Tuesday, 9 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 41235 تعداد نوشته های امروز : 3 تعداد دیدگاهها : 2365×
  • شعار سال

    شعار سال 1403

  • ساحت گفتمانی اعتدال(۱)
    25 آذر 1396 - 11:09
    شناسه : 110070
    0

    از زمانیکه حزب اعتدال وتوسعه در سال ۱۳۷۸ با راهبری جمعی از منتخبین پارلمانی ،مسئولین اجرایی و افراد نخبه دانشگاهی و سیاسی تاسیس شد؛نگاه و راهبرد جدید و بدیعی در سپهر سیاسی ایران با نام اعتدال گرایی مطرح گشت ،که نسبت به سایر گروه های سیاسی موجود در کشور؛دارای مشی کاملا مستقل و براساس مبنای […]

    پ
    پ

    ابوالفتح فخرمحمدیان - ساحت گفتمانی اعتدال(۱) - ابوالفتح فخرمحمدیان

    از زمانیکه حزب اعتدال وتوسعه در سال ۱۳۷۸ با راهبری جمعی از منتخبین پارلمانی ،مسئولین اجرایی و افراد نخبه دانشگاهی و سیاسی تاسیس شد؛نگاه و راهبرد جدید و بدیعی در سپهر سیاسی ایران با نام اعتدال گرایی مطرح گشت ،که نسبت به سایر گروه های سیاسی موجود در کشور؛دارای مشی کاملا مستقل و براساس مبنای بنیادین اعتدال در عرصه های گوناگون:سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و… تکوین یافت و نضج گرفت.
    این حزب که پایه گذارانش از افراد دانشگاهی،اجرایی و پارلمانی بوده اند؛توانست با ضرب آهنگی منتظم و منطقی و متدرجا با نگاه و مداقه در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران و درک مقتضیات زمانه خویش؛ مشی اعتدال و در نگاهی کلانتر گفتمان اعتدال را در شئون سیاسی،اجتماعی و اقتصادی در سپهر سیاسی کشور به نمایش گذاشته و این نگاه و راهبرد را عرضه بدارد.
    از ابتدای شروع بکار حزب تا به امروز ضمن ارائه  راهبردی کاملا مستقل و بدیع، در عین حال در پی نیل به کسب منافع ملی گاها با سایر جریانات سیاسی کشور حول محور مشخصی همراهی نموده و توانسته با چنین نموداری از تعامل سیاسی در عین داشتن نگاهی مستقل در بالندگی و نضج کشور از منظر سیاسی،اجتماعی و اقتصادی نقش موثری را ایفا نماید.
    اما انچه که نگارنده بدنبال ان است،تشریح و تبیین ساحت گفتمانی اعتدال بوده و بدین ترتیب در قالب دو یاداداشت متوالی آن را ارئه می نماید.
    ابتدا برای تشریح ساحت گفتمانی اعتدال ،می بایست تعریف جامعی از گفتمان و جوانب معنایی آن ارئه دهیم تا بتوان در این قالب علمی در مقاله بعدی وجوه ساحت گفتمانی اعتدال را تببین نمائیم.
    در همه مباحثات جدید در ساحت معنایی و لغوی در باب پدیده های جامعه شناسی و علوم سیاسی،از واژه پرمعنا و به تعبیری پرچالش،گفتمان،سخن به میان می آید،اما مقصود و مراد از ایراد گفتمان در مقاله حاضر ،توجه به ساحت معنایی و دقیق علمی و لغوی آن بوده که  بحث و چارچوب علمی و مستدل آن هویدا باشد و در یک چارچوب منطقی و نظمی متقن؛ به طرح موضوع موردنظر بپردازیم.

    گفتمان،اصطلاحی است که در زمینه‌ها و رشته‌های گوناگونی چون فلسفه، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی و زبان‌شناسی به طور گسترده به کار برده شده‌ است و فیلسوفان و نظریه‌ پردازان مختلف درباره دامنه،مفهوم، نقش و کارکرد آن، نظریه‌های گوناگون، و تا حدی متفاوت، مطرح کرده‌اند و پیرامون آن دیدگاه‌های گوناگونی داشته‌اند.گفتمان در سالهای اخیر، در حوزه جامعه شناسی ،علوم سیاسی ،مباحثات دانشگاهی و سیاسیِ روز،به یک واژه متداول بدل گشته است که از هرحوزه ای بدان استناد می شود ولی اگر بخواهیم به تبار شناسی واژه گفتمان برسیم،باید بدین نکته اشاره نمائیم که گفتمان در غرب ابداع  و رواج یافت و در دهه هایی تا امروز مورد استناد و استفاده اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی قرار می گرفته است. به موازات  آن در دهه ۷۰ در ایران ،نسبت به مسائل سیاسی و کنکاش در حوزه های اجتماعی از این واژه به روز، در تعریف و تبیین پدیده های سیاسی و اجتماعی،بهره مند شدند.
    مفهوم گفتمان پدیده‌ای است چندوجهی و چند معنایی ، کثرت وجوه و کثرت معانی این پدیده به همراه آشفتگی‌های مفهومی و خطاهای معنایی که توسط نویسندگان آثار پدیده آمده از یک‌سو و بداعت مسائل و موضوعات مطروحه در بحث گفتمان از سوی دیگر موجب ابهام در دریافت صحیح معانی و تعاریف آن در جامعه ما شده است. از این رو در گفتار حاضر سعی کردیم تا ضمن اشاره به معانی و برداشت‌های مختلف از مفهوم گفتمان ، منظورمان از گفتمان را در این مقال روشن سازیم.

    دایان مک دانل در کتاب خود که با نام  مقدمه‌ای بر نظریه‌های گفتمان مطرح است در مورد واژه گفتمان چنین می نویسد: عنوان «سابقه واژه « گفتمان » (Discourse) در برخی منابع به قرن ۱۴ میلادی می‌رسد، این واژه فرانسوی « (Discourse (Dis-Koor و لاتین ”Discurs-us“ به معنی گفتگو ، محاوره ، گفتار و از واژه Discursum / Discurrerبه معنی طفره رفتن ، از سر باز کردن ، تعلل ورزیدن و … گرفته شده است و درهمان کتاب در ادامه ذکر می نماید که بعضی دیگر؛ گفتمان را به معنی عقیده عمومی ، کردار اجتماعی ، نظام معانی ، ساخت ، فکر غالب ، چارچوب قالب ، پارادایم و گفتمان به مثابه ابزار شناسی جدید در عرصه علوم‌ انسانی و علوم اجتماعی تلقی کرده‌اند»
    مک دانل به نوعی دیگر از مقصود و دیدگاه فوکو در باب گفتمان نظر افکنده و می نویسد:«البته تعریفی نیز در دیرینه‌شناسی فوکو مطرح بوده ،که در دیرینه‌ شناسی علاقه اصلی فوکو مطالعه « کنش‌های کلامی جدی » است . منظور فوکو از کنش‌های کلامی جدی، کنش‌های کلامی معمولی و روزمره نیستند بلکه کنش‌هایی هستند که از طریق فعالیتی معتبر و نافذ ایجـاد می‌گردند»
    علی اصغرداوودی در فصلنامه مطالعات سیاسی مقاله ای با عنوان  نظریه گفتمان و علوم سیاسی در مورد فوکو چنین می نویسد: ‹‹فوکو از جمله اندیشمندان فراساخت گرائی است که تحول عمده ای درواژه گفتمان داد،«ازنظر فوکو بدین جهت که گفتمان از تعداد محدودی گزاره ها تشکیل شده که می توان برای ظهور آنها شرایط خاصی تعریف نمود،مفهوم گفتمان را باید در کالبد دیرینه شناسی و تبارشناسی مورد بحث و تحلیل قرارداد.گفتمان ازنظرگاه فوکو هیچگاه ابدی و آرمانی نیست،بلکه ازهمان آغاز تاریخی و زمانمند و همچین مجسّم کننده معنا و ارتباط اجتماعی و شکل دهنده ذهنیت و ارتباط اجتماعی-سیاسی( قدرت)می باشد››
    گفتمان از نظر فوکو عبارتست از: تفاوت میان آنچه می توان دریک دوره معین(طبق قواعد دستوری ومنطقی)به صورت درست گرفت،و آنچه درواقع گرفته می شود که با وجود جلب توجه ما بسوی گستردگی  ظرفیت نظام زبان،مشکل نادیده گرفتن شدن امکانات آن بدلیل دست پاگیر بودن قواعد دستوری را نیز برملا می کند.گفتمان از نظر فوکو همان چیزی است که میان دو حوزه«قید و بندهای زبان»و«امکانات ارتباطی هفته در آن»رخ می دهد.به عبارت دیگر،میدان عمل گفتمان در یک لحظه های معین همانا تفاوت بین این دو است.این میدان نشان دهنده کردارهای خاصی می باشد،که متعلق به نظمی است که در ساختمان زبان وجود دارد و نه متعلق به برداشت صوری از آن-یعنی چیزی است که هر دوی آنها را در برمی گیرد.»
    محمدرضا تاجیک  در کتاب  گفتمان و تحلیل گفتمانی از قول میشل فوکو در باب معنای دیگری از گفتمان چنین می نگارد :« پنـداری به جای شفاف‌تر کردن معنای بسیار مبهم کلمه گفتمان بر ابهام آن افزوده‌ام ، گاه آن را به معنای قلمرو کلی تمام گزاره‌ها، گاه به عنوان مجموعه فردیت پذیری از گزاره‌ها و گاه نیز به معنای عمل نظام‌مندی به کار برده‌ام که به گزاره‌های ویژه‌ای معطوف است. گفتمان در هر سه مورد، چیزی شبیه به چارچوب است و از گزاره‌ها تشکیل شده است»

    در ادامه می توان گفت که گفتمان مفهومی است که آنتونیوگرامشی  به صورت ضمنی و میشل فوکو  فیلسوف اجتماعی  فرانسه آشکارا آن را به کار برده اند.گفتمان از نظر فوکو،عبارت است از تفاوت میان آنچه می توان در یک دوره معین(مطابق قواعد دستوری و منطقی) به صورت درست گفت و آنچه در واقع گفته می شود.یکی از ویژگی های تفکر فوکو آن است که گفتمانها را در ارتباط با کاربرد و کارکردشان می سنجد و دیگر آنکه آنها را درپیوندی که باقدرت دارند تعریف می کند.وی گفتمانها را نه به خاطر معانی مستور در آنها،بلکه به منظور درک شرایطی که گفتمانها سبب به وقوع پیوستن آنها است،مطالعه می کند.گفتمانها با گذشت زمان تغییر می کنند.چنانکه شیوه های تفکر وگفتار درمورد مفاهیمی مثل امنیت،آزادی و مدرنیسم دستخوش تغییر شده است

    علی اصغر حقدرا در کتاب خود که با نام گفتمان سیاسی مطرح  است در مورد گفتمان اینچنین می نویسد  :«گفتــمان به عنـــوان پدیده اجتماعی دارای خصلت زمان‌مند و تاریخ‌مند بوده و در وجــه خودآگاه آن با بکارگیری زبان مرسوم و اجرای مراسم نیروهای اجتماعی حاضر در یک صحنه تاریخی ـ اجتماعی می‌کوشند تا ضمن رساندن اندیشه‌ها و تبلیغ ایده‌ها و اثر گذاشتن بر رفتار و ذهنیت دیـگران تغییرات را به نحـوی مدیریت کنند. نکته‌ای که معمولاً در مباحث مربوط به گفتمان بطور مکرر مورد توجه قرار می‌گیرد ، رابطه‌ ایدئولوژی و گفتمان می‌باشد. گفتمان از این نظر که در میان افراد یا اعضای جامعه ایجـاد می‌گردد و خارج از بستر مضمونی و محتوایی خود قابل درک نیست ، مقوله‌ای ایدئولوژیک محسوب می‌گردد.»
    فرض اصلی هر رویکرد گفتمانی این است که صرف امکان تصور دریافت حسی،اندیشه،و عمل به ساختمند شدن،حوزه ی معنادارِ، معینی بستگی دارد که پیش ازهرگونه بیواسطگی عینی حضوردارد.درواقع گفتمان شیوه ی ساختاری شناخت است که در درون یک فرهنگ به وجود می آید وبه نوبه ی خود شکل دهنده ی فرهنگی را برعهده می گیرد.آشوری در بازگویی تبارمعرفتی آن وت اکید بر معنای مدرن گفتمان و نقشی که در تحلیل اندیشه های سیاسی –فرهنگی و اجتماعی امروزه برعهده دارد،معتقد است بحث گفتمان اگر چه به صورت فرموله شده از آن دهه های اخیر است.اما از نظر تاریخی به آن جهتی از اندیشه ی فلسفی مدرن بر می گردد که «عقل» و «سوژه»ی شناسنده را درانسان از مفهوم جوهریت و ازت صور خود بنیادی آن،چنانکه دکارت و کانت می انگاشتند،به درآورده و دربند بودن آن را در شرایط تاریخی و اجتماعی و زیستی و روانی نشان داده است. هگل با مفهوم«روح زمانه» تاریخیت گسترش و بالش عقل کلی و بازتاب آن را در ذهن انسانی نشان داده است.»

    وقتی که برای اولین بار داریوش آشوری در مقاله ای تحت عنوان«نظریه غرب زدگی وبحران تفکر درایران» درمورد واژه گفتمان بجای Discourse استفاده نمود و نوشت:«غرب زدگی و نظریه های پیرامون آن یک گُفتمان است برای دوران خاصی از روشنفکری ما.» ومعنایی که آشوری از گفتمان مستفاد می نمود به نوعی نگاه و تفسیر میشل فوکو از گفتمان بود که خودِ فوکو در باره گفتمان درادامه مباحثش اینچنین نظر  می دهد و او:« همه این مجموعه قواعد گفتمانی را، تحت مفهوم «قواعد» قرار داده و از آنها به عنوان «قواعد گفتمانی» یاد می‏کند و بیان می‏دارد که این قواعد قواعدی نیستند که افراد از آنها پیروی می‏کنند یا در اذهان افراد وجود دارد و بر آنها تاثیر می‏گذارد، بلکه قواعدی هستند که به پدیده‏ها نظم می‏بخشند و احکام نیز به موجب آنها انسجام می‏یابند. با توجه به این مباحث باید عنوان داشت که عموما این چنین واژگانی که در ادبیات اجتماعی وسیاسی وارد میشوند حاوی یک بار معنایی و علمی هستند.
    در این مقال ضمن پذیرش گفتمان به معنای چارچوب از آن معنای دیگری به صورت زیر مستفاد می نمائیم  : «گفتمان قالبی است که معنا و ارزش چیزها در قالب آن به ما عرضه می‌شود و از طریق این قالب از هستی شناخت حاصل می‌کنیم .گفتمان شامل مجموعه منظمی از گزاره‌های اجتماعی و همچنین مراسم و نهادها و سازمان‌هاست در درون چارچوب ارجاعی‌اش ،در درون این چارچوب واقعیت‌های اجتماعی،ساخته ،‌ تفسیر، فهم و پیش‌بینی می‌شوند.
    حال که جوانب گوناگون گفتمان را تاحدودی مشخص و تبیین نموده ایم در مقاله بعدی ساحت گفتمانی اعتدال را تبیین و تشریح خواهیم نمود.

    ابوالفتح فخرمحمدیان*کارشناس ارشد علوم سیاسی

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.