شنبه, 1 اردیبهشت 1403 Friday, 19 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 41365 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 2369×
  • شعار سال

    شعار سال 1403

  • تا روزی که زنده هستم مردم را می‌خندانم | دوست ندارم باری به هر جهت مردم را بخندانم
    23 فروردین 1397 - 11:59
    شناسه : 124513
    1

    بهنام ربیع زاده: چند روز مانده به عید بود که کلیپ طنزی در شبکه های اجتماعی به سرعت منتشر شد. مردی جوان که در ماشینش نشسته بود و با لهجه شیرین گیلکی ، تند تند جملاتی را ادا می‌کرد و از تهرانی ها می‌خواست که برای ایام عید «از ما بازدید نکنند». فرشاد عاشور بازیگر […]

    پ
    پ

    عاشور - تا روزی که زنده هستم مردم را می‌خندانم | دوست ندارم باری به هر جهت مردم را بخندانم - استندآپ

    بهنام ربیع زاده: چند روز مانده به عید بود که کلیپ طنزی در شبکه های اجتماعی به سرعت منتشر شد. مردی جوان که در ماشینش نشسته بود و با لهجه شیرین گیلکی ، تند تند جملاتی را ادا می‌کرد و از تهرانی ها می‌خواست که برای ایام عید «از ما بازدید نکنند». فرشاد عاشور بازیگر سریالهای گیلار و جایزه ۲، برای اهالی گیلان تبدیل به چهره ای شناخته شده است و دیدن استنداپ کمدی های ۵۹ ثانیه ای اش، لبخند را بر روی لبان مردم می‌نشاند. از این رو با وی گفت و گویی انجام دادیم که در زیر می‌خوانید:

    چه شد که فرشاد عاشور « خندیدن و خنداندن» رو هدف قرار داد . یعنی چه ویژگی ایی در تو هست که به این زمینه وارد شدی ؟

    من خندیدن و خنداندن را خیلی دوست دارم .از کودکی این موضوع همراهم بوده است . یعنی در دوران طفولیت همیشه شیطنت های خنده دار می کردم و همواره دوست داشتم – به اصطلاح – نقل مجلس باشم و مردم را بخندانم . حالا آن وقتها ممکن بود به من بگویند خیلی ابچ ( جلف ) یا اینکه زیاد میخندم یا اعتراض می شد که چرا اینقدر شیطنت میکنم . همین ویژگی ها برایم ماند تا بعدها وقتی وارد عرصه هنر شدم سعی کردم برای ایجاد نشاط در مردم از پتانسیل های نهفته در خود استفاده کنم تا مردم را بخندانم و از خنده مردم بیشتر لذت ببرم . حس می کنم که این انرژی در من وجود داشته باشد که بتوانم شادی را به دیگران هدیه دهم و از این بابت از خداوند شاکرم .

    بصورت جدی و حرفه ای کارت را از کی شروع کردی ؟ درباره نحوه شروع توضیح بده .

    کار طنز و گمدی ام از اواخر سال ۸۵ شروع شد . در همان سالها در کلاسها و کارگاه های کمدی شرکت میکردم .

    زیر نظر چه کسی بود ؟ رشت بود یا جاهای دیگر ؟

    تهران . استادم آقای  « مهران احمدی»” بود که در سریال پایتخت نقش  بهبود  را داشت .
    من کارهای کمیک زیادی از ایشان آموختم .
    از سال ۸۶ خودم اجرا میکنم . یعنی روی استیج کارهای « شومنی و اسند آپ کمدی» ارائه می دهم .
    من به اینکار عشق می ورزم و خندیدن مردم را با تمام وجود دوست دارم . فکر میکنم تا روزی که زنده باشم به خنداندن مردم بپردازم .

    درباره کار هایت بگو .مردم کلیپ های زیادی از تو دیدند. اما خودت توضیح بده که چقدر کار طنز و کمدی کردی و چقدر از کارهات رضایت داری ؟

    در کارهایی که ارائه میدهم وسواس زیادی دارم که درحالیکه خنده دار است ، دارای پیام و محتوی باشد نه لودگی .

    هدف من تنها خنداندن مردم نیست چنانچه اگر چنین هدفی مبنا قرار گیرد می توان با لطیفه و جوک هم مردم را خنداند . البته به ساحت سایر دوستانی که از طریق گفتن جوک مردم را می خندانند اساعه ادب نمیکنم اما من این شیوه را نمی پسندم . من دوست دارم در کار کمدی ای که ارائه میدهم پیامی باشد ، کش و قوصی باشد که مردم اکنون با آن دست و پنجه نرم می کنند و دغدعه جامعه است تا بتوانند با آن ارتباط برقرار نمایند .

    خب ! بر پایه این هدف کلیپ های زیادی ارائه کرده ام که با استقبال مردم مواجه شده است . مردمی که به من لطف دارند. من هم عاشقانه دوست شان دارم. شادی شان را دوست دارم .
    این آرزوی قلبی ام است که حال دل مردم را خوب کنم . چراکه اگر حال دل مردم خوب باشد ، حال دل من هم خوب خواهد بود .
    دوست دارم فرکانسهایی که به مردم می دهم فرکانسهای خوبی باشد و فرکانس هایی باشد که حتی برای لحظاتی هم که شده لبخند بر لبانشان بیاید و حتی برای چند صدم ثانیه هم که شده مشکلات شان را فراموش کنند و بخندند .

    از اینکه مردم کلیپ هایم را می بینند و خوشحال می شوند منم خوشحال هستم .

    نحوه انتخاب سوژه هایت چگونه است . از خودت هست یا به تو پیشنهاد می شود ؟

    سوژه ها را خودم انتخاب میکنم .
    سعی میکنم سوژه هایی را انتخاب کنم که مردم هرروز با آنها دست به گریبانند و لمس شان می کنند . تلاش میکنم سوژه هایی را بپرورانم که روزمره گی مردم محسوب می شود .
    معمولا چیزهایی را سوژه قرار می دهم که چالش هایی در زندگی مردم است .

    یعنی به پیشنهاد دیگران نیست ؟

    نه . متن کارهایم را خودم می‌نویسم و پردازش آن هم با خودم هست . و سعی هم نکرده و نمی کنم و نخواهم کرد که از کسی تقلید کنم . یا آنکه ” گفته های ” دیگران را تکرار کنم . چونکه شندیدن آن گفته فقط یکبار لذتبخش است. اینکار را هرگز نکرده و نخواهم کرد و ترجیح میدهم – هرچند کوچک – خودم باشم .

    البته اضافه کنم که امکان دارد سرنخ هایی را از کسانی بگیرم اما در نهایت متن اش را من می نویسم . یعنی تمام متن های که روی صحنه و استیج بردم یا در فضای مجازی ارائه کرده ام از خودم بوده است .

    گاهی دیده میشود که سوژه هایت در سطوح مختلفند . از لحاظ کیفیت میگویم . یعنی بعضی ها را قوی و برخی را معمولی ارائه می دهی .آیا سوژها را روی کاغذ می آوری و رویش کار می کنی یا عموما بداهه کار می کنی ؟

    این موضوع به شدت و ضعف سوژه ها بستگی دارد و یا به میزان اهمیت ، ( ساده بگویم ) به میزان درگیری ای که مردم با آن دارند . طبیعی ست که میزان اهمیت سوژه ها در زندگی روزانه مردم به میزان ارتباط و استقبال شان وابسته است .

    اما نه . من سوژه ها را روی کاغذ نمی آورم تا حتما آنرا بخوانم و حفظ کنم بلکه بیشتر بداهه میگویم .

    خب ! اعتقاد دارم که بداهه لذت و لطفی دارد که متن و نوشته ندارد . متن ، چیزی دیکته شده و دست و پاگیر و اجبارآور است اما بداهه زاییده آنی فکر . طبیعی ست که اگر بتوان آنرا خوب ارائه کرد بسیار جذاب و جالب خواهد بود .

    البته بداهه گویی برای بعضی ها سخت است اما من آنرا دوست دارم و می پسندم .

    درباره قوت و ضعف سوژه ها- بقول نمایندگان مجلس – قانع نشدم !!
    یه کم بازش می کنی ؟

    اینکه بعضی از سوژه ها ممکن است کمی ضعیف باشد و بعضی داغ ، گفتم که . این بستگی به میزان شدت و حدت آن دارد . اینکه آن جریان چقدر در جامعه پیچیده و مردم چقدر با آن درگیرند .

    حال اگر بعضی از سوژه ها که ممکن است زیاد رنگ و لعاب نداشته است ممکن است جریان آن سوژه در میان مردم زیاد قل نخورده باشد یا آن قلقلک لازم را به آنها نداده باشد و مردم آن حس لازم را نگیرند .
    اما من – به هرحال – با آن سوژه ها بازی میکنم و نهایت سعی را دارم که چه در حالت بداهه و یا احیانا اگر نوشته شود ، سوژه را بصورت قوی و جامع ارائه نمایم تا مردم با آن بخندند و لذت ببرند .

    اصلا تهیه کننده و کارگردان و مدیر برنامه و نویسنده داری یا همه اینها را به تنهایی انجام می دهی ؟

    در کارهایی که ارائه می دهم تهیه کننده و نویسنده و کارگردان و پردازنده و … ندارم . البته کارهایی هم کرده ام که اینها وجود داشته اند .
    من سریالهای جدی و طنز تلویزیونی و تئاتر جدی و طنز و استند آپ کمدی های متعددی داشته ام که عوامل اینچنینی درآن نقش داشته اند . آقای علی حلوی یکی از کارگردان های خوب تلویزیون گیلان است که سه سال در خدمت شان بوده و هستم .

    اما تمام امور مربوط به کارهای شخصی ام را خودم انجام می دهم . نه مدیر برنامه دارم و نه کسی هست که تهیه کننده ام باشد یا کارگردانی کند .
    برای اجرای کارها به خودم زنگ میزنند .
    البته شاید این بعدها اتفاق بیافتد اما فعلا در جایگاهی نیستم که مدیر برنامه و … داشته باشم .

    حالا یه عده ای اخیرا میروند و « فن پیج» تعیین می کنند که در یک دست یک گوشی موبایل و دست دیگر گوشی دیگری ست . خودشان فن پیج شان اند و خودشان پست های شان را لایک می کنند !!
    من چنین چیزهایی را نمی پسندم و فعلا هم در چنان جایگاهی نیستم که مدیر برنامه داشته باشم .

    معمولا کسی مدیر برنامه مشخص میکند که سرش بسیار شلوغ باشد و نتواند به تنهایی به همه امور برسد . مانند استاد عزیزم جناب حسن ریوندی که به کنسرت ها و برنامه های زیادی می روند .

    به نظر خودت دلیل استقبال زیاد مردم از کارهایت چیست و این استقبال چه انگیزه ای به تو می دهد و چه تعهدی حس می کنی ؟

    معتقدم که مردم سادگی و بی آلایش بودن و با زبان ساده صحبت کردن را دوست دارند . آنها دوست دارند که مسائل طنز آمیز روز را به زبانی بی پیرایه بشنوند . بدین صورت است که با آن ارتباط برقرار کرده و خوششان آمده و خنده بر لبانشان دیده می شود .
    بنابراین استقبال مردم تعهدی در من ایجاد می کند که هرروزقوی تر از گذشته کار کنم . سراغ کارهای سبک نروم . کارهایی ارائه دهم که شناسنامه دار تر باشد تا – بقول عامیانه – مردم بیشتر با آن کیف کنند . چرا که آنها برای دیدن برنامه هایم هزینه می کنند . ولو اینکه ۵۹ ثانیه در اینستاگرام باشد . آنها وقت شان را برایم هزینه می کنند و این تعهدم را سنگین تر می کند تا من هم تلاش بیشتری داشته باشم تا بیشتر بخندانم شان و اگر خدا بخواهد مورد پذیرش شان قرار گیرم .

    واکنش مردم وقتی تو را می بینند چیست ؟ آنها چه میکنند و تو واکنش داری ؟

    مردم اگر نباشند من وما نیستیم . من به لطف مردم هستم .
    واکنش ها وقتی در جمع شان هستم مشترک است . هر دو طرف خوشحالیم و من بیشتر .
    دوست دارند حرف بزنیم یا عکس بیاندازیم و یا گاهی ویدئویی کوتاه داشته باشیم که عموما من اطاعت میکنم و اگر هم بعضی وقت ها ممگن نشده است باید بگویم که شرایطش وجود نداشته است . مردم را واقعا دوست دارم و احساس و انرژی ام به آنها عالی ست .
    و همین انرژی از آنها به من برمی گردد و برای اجراهای بهتر به من کمک می کند . بازخورد این احساس خیلی لذتبخش است .

    تا الان موانعی هم سر راه کارهایت بوده است ؟

    خب! نمیشود که موانع نباشد . موانع همیشه هست اما بستگی دارد که شما چگونه با آنها مواجه شوی و چطور از شان عبور کنی . مانع سر راه ما زیاد است .

    بنظر من دنیای ما « میدان موانع» است .باید هرلحظه منتظر یک اتفاق باشیم .البته – لزوما – نه حادثه ای که مارا دچار غم آنچنانی کند بلکه روزمره گی های مان سرشار از موانع و اتفاق های جور واجور است .

    اما یکی از موانع بزرگ « دغدغه مالی » ست . دغدغه ای که ناشی از مشکلات اقتصادی ست . این دغدغه وقتی وجود داشته باشد ، نمی توانی افکارت را متمرکز کنی و به کار مورد دلخواهت بپردازی .
    خب! من همواره طوری عمل کرده ام که بطور نسبی از این موانع بگذرم .
    امیدوارم هیچ مانعی سر راه کار خوب مردم وجود نداشته باشد .

    تا کجا میخواهی پیش بروی و برای آینده چه برنامه هایی داری ؟

    برای پیشبرد اهدافم دوست دارم تا انتها بروم . البته هنر انتها ندارد اما تا جایی که خداوند به من توان دهد پیش خواهم رفت و مردم را خواهم خنداند .
    تنها هدف من شاد کردن مردم و خوب کردن حال دل شان است .حتی برای چند لحظه . حتی برای چند ثانیه یا چند دقیقه .

    وقتی از روی استیج ها خنده های جمعیت یک سالن را می بینم هدفم را محقق یافته می بینم اما این غایت آن نیست و باید تا عمر دارم تداوم داشته باشد .
    برای اینکار تلاش میکنم که پیشرفت کنم و اجراهای بزرگی در جاهای بزرگ داشته باشم . امیدواروم خداوند به من کمک کند تا با همراهی و حمایت مردم به اهدافم برسم . روی حمایت مردم زیاد حساب میکنم و تا مردم از من راضی نباشند به اهدافم نخواهم رسید .

    این برای بخشی از مردم مهم است که یک طنزپرداز به لایه های فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی برود و معضلاتش را به چالش بکشد . تو بنا داری که به هر وسیله مردم را بخندانی یا به این موارد هم اهمیت می دهی ؟

    بله درست است . برای مردم خیلی مهم است که مسائل روز ؛ مسائل سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و حتی ورزشی به چالش کشیده شود .
    مثلا من برای شبکه ورزش استد آپ کمدی های اختصاصی ورزشی اجرا کردم که پخش شد .

    نه من دوست ندارم باری به هر جهت مردم را بخندانم .شاید با یک شکلک یا – پوزش میخواهم – با یک حرکت ناشایست عده ای بخندند .
    یا اینکه با ایجاد ناخواسته یک « کمدی موقعیت» از طریق راه رفتن کسی درخیابان و گیر کردن پایش به جایی و افتادنش ، تعدادی بخندند اما من نمیخوام مردم اینطور بخندند . من دوست دارم موضوعات روز را به چالش بکشم تا مردم هم بخندند و هم به آن فکر کنند .

    همانطور که در بالا عرض کردم نمی خواهم کارم « ایستاده خنداندن باری به هرجهت» باشد.
    البته ما نمی توانیم با هر موضوع سیاسی و یا هر شخص سیاسی شوخی کنیم . نمی شود . یعنی هیچ جایی چنین کاری نمی شود . اما گاهی به مسائل گریز می زنیم و مثلا اقتصاد را دستمایه قرار می دهیم . یا به حیطه بعضی از مسئولین که اجازه می دهند با آنها شوخی کنیم وارد می شویم .
    بنابراین دوست دارم مسائل روز را به چالش بکشم . یعنی همان چیزی که مردم بخواهند .

    حتما همه میخواهند بدانند که فرشاد عاشور کی و کجا متولد شده و کجا زندگی می کند یا چه ماشینی سوار می شود ؟ تعطیلاتش را کجا و با چه کسانی می گذراند و چه غذاهایی دوست دارد ؟ کدام هنر مند داخلی و خارجی را بیشتر از همه مد نظر قرار می دهد ؟ درباره اینها حرف بزن.

    من متولد رشت هستم . همسرم اهل لاهیجان است . پس بنابر پاره ای علت ها به لاهیجان رفت و آمد های زیادی دارم و – یک جورهایی – رشت و لاهیجان زندگی میکنم .

    ماشینم یک خودروی ملی و سمند هست . از تولید داخلی حمایت می کنم !!
    اما از آنجا که مصرف سوخت سمند خیلی بالا و درآمد مان هم آنجان نیست که جوابگو باشد شاید سمند را با تیبا یا پراید عوض کنم !!

    برای گذراندن تعطیلات جای خاصی نرفتم . هرجا که رفتم کار کردم . چند روزی در خارج از کشور اجرا داشتم . اینجا هم اجراهایی داشتم . خانواده ام نیز تحملم می کنند . همسرم خیلی تحملم می کند .

    غذاهای خوشمزه دوست دارم . جوجه کباب و کباب و ماکارونی خیلی دوست دارم اما مرغ سرخ کرده را بیشتر از همه اینها دوست دارم .

    از هنرمندان داخلی در زمینه کاری خودم آقای حسن ریوندی را دوست دارم . از هنرمندهای خارجی آقای ادی مورفی استد آپ کمدین آمریکایی که کارهایش را دوست دارم . عاشق چارلی چاپلین و نورمن ویزدوم هستم .

    من از سال ۷۱ بصورت جدی موسیقی کار کردم و نوازنده گیتارم. بنابراین به هنرمندان زیادی علاقه دارم . خواننده های جدیدی هم ظهور کرده اند که دوست شان دارم و برای همه آرزوی موفقیت می نمایم .

    چندمین بار هست که برای استند آپ کمدی به خندوانه میروی و مردم چه انتظاری باید از تو داشته باشند ؟

    اولین بار . پارسال را نرفتم . آقای رامبد جوان حرفی زده بودند که برایم خوش آیند نبود . ایشان گفتند : « کسانی که اینجا می آیند آماتورند ».
    حالا من نمیگویم بشدت حرفه ای ام اما آماتور هم نیستم . نمیشود که شغل و کار و حرفه ات چیزی باشد و در همان چیز به تو بگویند آماتور . خب! ما زندگی مان از همین طریق می گذرد .
    امسال در آن شرکت کردم و خوشبختانه به جمع صد نفر وارد شدم . ما از گیلان و رشت ۵ نفریم که امیدوارم به یاری خدا و حمایت های مردم موفق شوم و در آنجا هم بتوانم دل مردم را شاد کنم .

    خب! هرچی که من نپرسیدم و تو دوس داری که گفته شود بگو

    من دعاهای همیشگی دارم . امیدوارم که حال دل مردم خوب باشد . امیدوارم شرایطی فراهم شود که هیچکس محتاج دیگری نباشد . هیچکس بخاطر جرم مرتکب نشده در زندان نباشد و هیچکس دغدغه مالی نداشته باشد و هیچ مردی شرمنده خانواده اش نشود و هیچ کودکی غم و غصه والدین اش را نبیند . و باز از خدا می خواهم که حال دل همه انسانهای پاک خوب باشد .

    خبر راست

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.