×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

افزونه جلالی را نصب کنید.  .::.  اخبار منتشر شده : 7 خبر

آرامش،حلقه ای مبهم در هزینه های جامعه امروز

قاسم خوش سیما

در ضیافت روزهای منتهی به بهار سیر می کنیم و همه ی ما یک قدم بزرگ نیز به ” مرگ ” نزدیک تر می شویم. یکی مانند بنده آخرین روزهای جوانی را سپری می کند، یکی در سرزمین کهنسالی قدمهای آهسته برمیدارد و اکنون تسبیح به دست، ذکر خداوندگارش را می خواند و دیگری در مهمترین روزهای سرنوشت خود یعنی کودکی و نوجوانی، مانند جوانانی عمر می گذراند که جملگی در کنار هم رو به مقصدی کاملا مشخص در حرکتیم. مقصدی که ماهیت آن مشخص اما زمان رسیدن به آن برای هیچکس معلوم نیست و البته موضوع بحث ما نیز نمی باشد.
امسال هم گذشت و گرگ اجل به خوبی نشان داد که با کسی شوخی ندارد و کوچک و بزرگ هم نمی شناسد.مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از معروفترین نام های موجود در فضای سیاسی اجتماعی کشور و جهان که بی شک لااقل همه ی ایرانیان را تا چند ثانیه شوکه نمود و از آن می توان به عنوان مهمترین خبر مرتبط با موضوع بی خبری مرگ نام برد و البته این پایان ماجرا های مابین ” گرگ اجل ” و انسان فانی نیست که یکی آسان می برد و دیگری آسوده می چرد.
بگذریم. به تیترمقاله باز می گردیم.آرامش،حلقه مبهم و گمشده زندگی بسیاری از مردم جامعه که بی تردید فرایند آن مطابق با حال و روز ممالکی نیست که در حال گذر از سنت به سوی مدرنیته هستند.جایی که بلافاصله این پرسش در ذهنمان متبادر خواهد شد که چه اتفاقی در جامعه ما رخ داده که هم سنتمان را به دست باد و باران سپرده ایم و هم حرکتمان در مسیر توسعه در هاله ای از ابهام است.کما آنکه در بسیاری از اشکال جامعه نیز حرکات بسیار مثبت و مترقی داشته ایم که از زعم دوست و دشمن قابل کتمان نخواهد بود.
در ادامه بحث آن است که یکی از مهمترین عناصر” آرامش ساز ” جامعه، علم ثروت سازی و تامین معاش مردم است که بی تاثیر بر میکانیسم وجودی هیچکدام ازعلوم دیگر نیست. علم معاش که گویی راههای دسترسی به آنرا در سطوح بزرگ گم کرده ایم و ناهماهنگی های مرتبط مدنی به درجه ای رسیده که در مقوله تامین کالای آرامش جامعه، کمتر تفاوتی بین دارا و ندار وجود دارد. برخی دارا ها که به شکل مداوم استرس برملا شدن راز داریی هایشان را با خود به یدک می کشند. راز دارایی که به دلیل وجود حفره های اقتصادی موجود شکل می گیرد و البته گروه ندارها نیز که اوضاعشان پرمعلوم است و آمار بد افزارهای اجتماعی نشان می دهد که در این مبحث، مابین اغنیا و فقرای جامعه تفاوت آنچنانی وجود ندارد.
در ادامه و فارغ از همه ی بدیهیات فوق، قدر مسلم را آن می دانیم که از دلایل مهم عدم وجود آرامش در اکثر بخش های جامعه، می توان به مقوله ” آموزش های مرتبط ” اشاره نمود. جایی که اکثر مبادی تعلیماتی کشور از ارائه آموزشهای نوین مبتنی بر نجات جامعه از بحران های موجود در کف زندگی مردم، کم توان مانده اند به شکلی که:
۵. صدا و سیما: به عنوان بزرگترین دانشگاه کشور دارای روحیه ی لازم جهت برون رفت جامعه از چند صدایی های ” ضد آرامش ” نیست و در برخی موارد خود به یک طرف از مخاصمه های اجتماعی تبدیل شده است.جایی که بدون ایجاد تفکرات مثبت جدید و بازنمودن پنجره های آرامش عمومی، رو به فرداهای روشن و متمدن تر، باز همان تولیدات ضعیف دهه شصت و هفتاد را به روی آنتن می فرستد که تماشای آن جز تحریک حس نوستالژیک برخی میانسالان،هیچ سود دیگری برای جامعه امروزی ندارد و حتی بازیگران همان فیلم ها و سریال ها نیزاین دست از کارها را نیاز امروز جامعه نمی دانند. در سایر بخش های رسانه ای مانند جراید و مطبوعات نیز اوضاع تفاوت آن چنانی ندارند و تنها فرق آن است که به دلیل بسترهای موجود اجتماعی، رسانه های جمعی بیشتر نقش تشنج زایی به خود گرفته اند.
۴.آموزش و پرورش و آموزش عالی: که در مجموع رسمی ترین کلاسهای آموزشی کشور را اداره می کنند اما چیزی جز حفظ محفوظات در برنامه های آنان وجود ندارد و در بخش تامین آسایش روانی جامعه، برنامه قابل اعتنایی در دستورکارشان نیست بلکه در بسیاری از موارد به دلیل تمکین از روشهای مندرس، برهم زننده ی آرامش جامعه اند و در خصوص این رسالت انتظاری از این جماعت هم نداریم.
۳. مطالعات اجتماعی: نرخ مطالعه غیر درسی حکایت از آن دارد که کتاب به عنوان یکی از مهمترین ارکان آموزشی هر کشوری در جامعه مان مهجور مانده بنابراین انتظارمان بر آن نباشد کشوری که دارای سرانه مطالعه دو دقیقه در شبانه روز است با کشوری مانند سوئد و ژاپن مقایسه گردد.
۲.فضای مجازی: که غالبا توسط مردم هدایت می شود نیز در بحث آموزش، بیشتر قسمت مخرب آن فعال تر است و به دلیل جوان بود این فضا و اصطلاحا جو گیر شدن برخی کاربران، استفاده ی آموزشی بهینه ای از آن صورت نمی پذیرد.

۱.مساجد به عنوان یکی از قدیمی ترین، اصلی ترین و قدرتمند ترین مکان های آموزشی در جهان اسلام، می توانستند عملکرد آموزشی فوق العاده ای داشته باشند. جایی برای ترویج فرهنگ مبتنی بر” الا بذکر الله تطمئن القلوب ” که در اقصی نقاط کشورمان چنانچه مدرسه ای هم موجود نباشد مسجدی بنا شده و می توانستیم در مبحث آموزش های آرامش ساز، استفاده بهینه تری از آنها نمائیم اما تنها در دهه محرم، صفر و مراسم اموات از آن ها بهره می بریم که قطعا تمام ظرفیت این مکان های آموزشی به همین میزان نیستند.
در مجموع جهات، با فقدان آموزش های لازم، آرامش جامعه نیز می بایست دور از انتظار باشد و حاصل آن، هزینه های سنگینی است که در هیاهوی ناآرامی ها پرداخت می نمائیم. تولید بزه های اجتماعی، رشد آمار طلاق، شیوع بیماری های روحی روانی ناشی از نگرانی از آینده، رواج دروغ، سستی پیمان در خانواده ها، ازدیاد مصرف مواد مخدر، فساد مالی و هزار درد بی درمان دیگر از همین دست که دقیقا برای آن دسته از انسانهایی است که برای رسیدن به مطلوبی که نمی دانند چیست و کجاست، ولع مضاعفی دارند و در پی ناشکیبایی های بی پایان خود سرگردانند والبته کسی که به دلیل عدم آموزش، مقصدش را نمی داند هیچگاه به آن نخواهد رسید و رفتارهایش همواره برای اجتماع هزینه تراش و دردسرساز است.
در پایان همه به خوبی می دانیم انسانها دارای استوانه های بلورین سرنوشت سازی هستند که چنانچه از نعمت آموزش برخوردار نباشند بدون در نظر گرفتن زمان و فلسفه ای به نام ” مرگ ” در عنفوان های مهم زندگی آنرا با قدم های بزرگ (به مثابه سنگهای درشت) پر می نمایند که خیلی زود فضای آن لبریز خواهد شد اما اگر بستر آموزشی لازم برایشان فراهم باشد آنرا با قدم های ریز و حساب شده (به مانند ماسه های ریز) پر می کنند تا فضای آرامش آن به زودی و با عجله اشغال نگردد. بنابراین در ضیافت ورود به ” سال ظاهرا نو ” لازم است بدانیم تا مادامی که آرامش روانی جامعه تامین نگردد هزینه های مخرب آن غیر قابل محاسبه است.

برچسب ها :

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.