جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ Friday, 19 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 41358 تعداد نوشته های امروز : 1 تعداد دیدگاهها : 2369×
  • شعار سال

    شعار سال 1403

  • وقتی پریسا را داخل پژو ۴۰۵ با یک مرد غریبه دیدم دنیا روی سرم خراب شد
    10 شهریور 1396 - 15:22
    شناسه : 82883
    0

    در نهایت پریسا باگفتن جمله ی من باید نگران آینده و زندگی شخصی خود باشم بی تفاوت به سرنوشت افراد درگیر در پرونده از اداره ی آگاهی خارج شد. طبق اظهارات شاهدان عینی پژو ۴۰۵ سفید رنگ با سرعت بالا با موتورسیکلتی که دو نفر راکب داشت تصادف کرد و بعد از اینکه دو بار […]

    پ
    پ

    در نهایت پریسا باگفتن جمله ی من باید نگران آینده و زندگی شخصی خود باشم بی تفاوت به سرنوشت افراد درگیر در پرونده از اداره ی آگاهی خارج شد.

    حوادث 1 - وقتی پریسا را داخل پژو 405 با یک مرد غریبه دیدم دنیا روی سرم خراب شد - پریسا

    طبق اظهارات شاهدان عینی پژو ۴۰۵ سفید رنگ با سرعت بالا با موتورسیکلتی که دو نفر راکب داشت تصادف کرد و بعد از اینکه دو بار از روی سینه ی یکی از آنها رد شدند از محل گریختند.

    چه کسی فکرش را می کرد در تصادف دلخراش پژو ۴۰۵ با موتور سیکلت پای هوسبازی دختری به نام پریسا درمیان باشد.

    چهارشنبه سوری بود و پریسا به همراه همسر موقتش کنار خیابان داخل خودروشان نشسته بودند و مشغول گفتگو بودند که موتور سیکلت به آنها نزدیک شد و راکبین شروع کردند به فحاشی به پریسا و همسرش و بعد از برداشتن کیف وی از داخل خودرو از آنجا دور شدند. و بعد از آن بود که خبر تصادف به پلیس اعلام شد و تحقیقات به منظور بررسی و کشف علت وقوع حادثه آغاز شد.

    در ابتدا یکی از راکبین موتور که از این حادثه جان سالم بدر برده بود قضیه را به این صورت برای پلیس بازگو کرد که من و دوستم اکبر سوار موتور بودیم که پژو از روبرو به ما زد و من پرت شدم توی جوی آب و دوستم زیر ماشین گیر کرده بود و راننده با ماشین از روی اکبر رد شد و بلند شدم و به سمت ماشین رفتم و یک دختر را دیدم که در صندلی کنار راننده نشسته بود که او را شناختم و می دانم ساکن کجاست.

    پس از ثبت اظهارات شاهدان و یکی از مصدومین و پیگیری اتفاق مذکور معلوم شد که وقوع تصادف بطور عمد و با انگیزه ی اولیه و به طور کاملا ارادی و عمدی توسط فردی به نام احمد صورت گرفته است .

    احمد دستگیر و در اظهاراتی متناقض اعلام داشت در شب چهارشنبه سوری به همراه همسرم در حال بازگشت از منزل مادرم بودیم که دو نفر موتورسوار در ماشین را باز کردند و کیف همسرم را برداشتند و با تهدید چاقو و فحاشی از محل متواری شدند. چند دقیقه بعد در حال بازگشت بودیم که با آنها تصادف کردیم. فکر کردم اگر بگویم از ما سرقت کردند از مجازاتم کم می شود. با توجه به اظهارات متناقض و سردرگمی متهم و همچنین حضور همسر متهم در خودرو وی در شب حادثه پریسا به آگاهی احضار شد و ضمن تکرار ادعاهای همسرش از موضوع اظهار بی اطلاعی کرد ولی در ادامه بازجویی اعلام داشت که یکی از سرنشینان خودرو به هویت مهدی را می شناسد و حدود چند ماه پیش با وی در ارتباط بوده و حتی از وی خواستگاری کرده ولی چون پریسا جواب منفی می دهد ارتباطشان قطع می شود.

    با روشن شدن ارتباط و آشنایی قبلی شاکی ومتهمان مهدی ماجرای بین خود و پریسا را اینطور بازگو کرد:

    من با پریسا دوست بودم و سفره خانه داشتم و پریسا چند باری به همراه خانواده اش به سفره خانه من آمدند و روی حساب رفاقت هزینه ای از او نمی گرفتم و حتی یکبار برای پرداخت کرایه خانه اش از من پول خواست که به او دادم و آنقدر جلب محبت و علاقه اش برایم مهم بود که حتی برای آمدنش به سفره خانه آژانس می فرستادم در خانه اش. اما بعد از مدتی انگار دل پریسا خانم از این رابطه زده شد و ارتباطش را با من قطع کرد تا اینکه در شب حادثه او را در خودرو احمد دیدم و خوب نمی توانستم ببینم بعد از اینهمه سواستفاده از من، حالا کنار مرد دیگری نشسته است. با موتور از کنار خودرو شان رد شدیم و با چاقو روی شیشه ماشین خط کشیدم و با اکبر شروع کردیم به فحاشی و تهدید و بعد هم در ماشین را باز کردم و کیفش را برداشتم و رفتیم که در بین راه دوباره با آنها برخورد کردیم و احمد با خودرواش به ما زد که من پرت شدم توی جوی آب و اکبر زیر ماشین گیر کرد که آنها برای اینکه فرار کنند بدون توجه دو بار از روی اکبر رد شدند و رفتند. در نهایت پریسا باگفتن جمله ی من باید نگران آینده و زندگی شخصی خود باشم بی تفاوت به سرنوشت افراد درگیر در پرونده از اداره ی آگاهی خارج شد.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.