شنبه, 1 اردیبهشت 1403 Saturday, 20 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 41377 تعداد نوشته های امروز : 12 تعداد دیدگاهها : 2369×
  • شعار سال

    شعار سال 1403

  • وقتی پیام بی پروای دوستم آتنا به تلفن شوهرم را دیدم، خشکم زد
    20 اردیبهشت 1397 - 16:40
    شناسه : 127097
    0

    وقتی متوجه حقیقت شدم دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم، اتاق دور سرم می چرخید و من بهت زده و ناباورانه چشم به فیلم مراسم عقدکنان دوخته بودم. گویی دنیا به آخر رسیده و من بی کس و تنها رها شده ام. وقتی مشاجرات ما بالا گرفت ناگهان … زن 23 ساله ای که آثار […]

    پ
    پ

    photo 2018 01 25 02 22 19 - وقتی پیام بی پروای دوستم آتنا به تلفن شوهرم را دیدم، خشکم زد -

    وقتی متوجه حقیقت شدم دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم، اتاق دور سرم می چرخید و من بهت زده و ناباورانه چشم به فیلم مراسم عقدکنان دوخته بودم. گویی دنیا به آخر رسیده و من بی کس و تنها رها شده ام. وقتی مشاجرات ما بالا گرفت ناگهان …

    زن 23 ساله ای که آثار ضرب و جرح و کبودی گسترده دور چشم بر صورتش نمایان بود، در حالی که تقاضای معرفی به پزشکی قانونی را داشت، در تشریح ماجرای اختلافات خانوادگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 17 ساله بودم که با «شاهپور» آشنا شدم. امتحانات آخر سال هنرستان شروع شده بود که او خانواده اش را به خواستگاری ام فرستاد، من هم که شوق ازدواج داشتم بلافاصله پاسخ مثبت دادم.

    این گونه بود که تنها طی چند روز مراسم عقدکنان ما برگزار شد و دو ماه بعد نیز پا به خانه بخت گذاشتم. در آغاز زندگی خودم را خوشبخت تر از همه دوستانم می دانستم و به همسرم عشق می ورزیدم.

    یک سال بعد و در حالی که پسر زیبایی به دنیا آورده بودم به رفتارهای همسرم مشکوک شدم. او وقتی به خانه می آمد مدام در حال چت کردن با افراد دیگر بود. «شاهپور» مدعی بود با مشتریان تاکسی تلفنی در ارتباط است و قرارهای کاری با آن ها می گذارد چرا که همسرم در یکی از تاکسی تلفنی های مشهد مشغول کار بود.

    با این وجود هیچ وقت فکر نمی کردم او به من خیانت Cheat کند. روزها و ماه ها سپری می شد و من در حالی که همه توجهم به دو فرزندم بود روزی ماجرایی را فهمیدم که تحمل آن برایم زجرآور شد. آن روز شاهپور تلفن همراهش را در خانه جا گذاشته بود و من پیامک زشتی را از یک شماره آشنا روی گوشی او دیدم.

    وقتی پیام ها را بررسی کردم سرم سوت کشید چرا که محتویات این پیام ها نشان می داد شاهپور با دوست من ارتباط دارد. همان لحظه به در منزل دوستم رفتم و پیام ها را به او نشان دادم. «آتنا» با گریه گفت: این همسر توست که دست از سرم برنمی دارد و زندگی مرا نیز به هم ریخته است! با این وجود «آتنا» ارتباطات دیگر همسرم را نیز لو داد و من فهمیدم که شاهپور با زن جوان دیگری که به تازگی از همسرش طلاق گرفته ارتباط دارد.

    این گونه بود که دریافتم زندگی ام از مدت ها قبل به تاراج رفته و تنها من از آن بی خبر بودم. بعد از مدتی تحقیق پی بردم آن زن مطلقه نیز در تاکسی تلفنی مشغول به کار است و با همسرم روابط صمیمانه ای دارد.

    آن شب دیگر تاب نیاوردم و موضوع را با عصبانیت برای شاهپور بازگو کردم، این در حالی بود که از حدود دو ماه قبل اختلافات ما به خاطر همین مسائل رنگ قهر و آشتی داشت اما آن شب شاهپور به صراحت از ازدواج با آن زن سخن گفت. ابتدا فکر کردم شوخی می کند ولی بعد از آن که فیلم عقدکنان را نشانم داد تازه فهمیدم دیگر کار از کار گذشته است به همین دلیل مشاجرات ما شدت گرفت و شاهپور در حالت عصبانیت سرم را به دیوار کوبید و از من خواست بدون گرفتن حق و حقوقم از او جدا شوم.

    او می گفت من به خانواده همسر دومم گفته ام که به دلیل نداشتن تفاهم در زندگی در کشاکش طلاق با همسر اولم هستم و …

    حالا هم اگرچه نمی خواهم فرزندانم در این ماجرا سرگردان شوند اما ای کاش روزی که فقط به دلیل احساس دوران جوانی ازدواج کردم، کسی آینده این گونه ازدواج ها را برایم روشن می کرد.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.