سیدرحمان موسوی:
نخستین بار یازدهم اردیبهشت ماه ۹۸ بود که انتشار شایعهای مبنی بر آغاز سهمیه بندی بنزین از بامداد جمعه (۱۳ اردیبهشت) موجب شد تا ازدحام شهروندان نگران در جایگاههای سوخت برای پر کردن پاک خودروهایشان شکل بگیرد؛ اتفاقی که سابق بر این هم در دهه هشتاد رخ داده بود، اما این بار تاریخ و زمان دقیق آغاز سهمیه بندی بنزین به صورت رسمی اعلام نشده بود و سرانجام راه به جایی نبرد.
پس از شایعههای بسیار و تکذیب مکرر مسئولان، بنزین بدون اعلام قبلی بار دیگر دو نرخی و سهمیهای شد و شهروندان ایرانی جمعه ٢٤ آبان را با این سوال آغاز کردند که با این افزایش ناگهانی و چشمگیر چه باید کنند.
احتمالا تکراریترین عنوان برای هر تحلیلی درباره چرایی بازگشت سهمیهبندی، “کلاف سردرگم بنزین” است.
سالهای طولانی است که دولتها یکی پس از دیگری با مسئله نرخ بنزین و یارانه حاملهای انرژی دست به گریبانند.
از زمانی که دولت محمود احمدینژاد سهمیهبندی را چاره کنترل مصرف دید، شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی تنها در چهار سال گذشته بنزین تک نرخی عرضه کرده است.
چاپ کارت سوخت و تجهیز جایگاههای عرضه سوخت خودرو در سراسر کشور طرحی پرهزینه و زمانبر بود که سرانجام با اصرار و پیگیری مجلس وقت در دولت اول محمود احمدینژاد اجرا شد.
نرخ بالای مصرف بنزین در ایران، همواره شکایت دولتها را در پی داشته است. گلایه دولت در اینجا به طور مستقیم متوجه شهروندان است؛ مصرفکنندگانی که تولید و عرضه کالای مورد نیازشان در انحصار دولت است و همواره بابت میزان مصرفشان سرزنش میشوند.
بهای بنزین در ایران از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۸ خورشیدی افزایشی ۳ هزار برابری داشته ولی با رشد جمعیت، شهرنشینی و استفاده هرچه بیشتر از خودروهای شخصی، مصرف آن هم سیری صعودی داشته است. چنانچه بر اساس آمار موجود، مصرف روزانه بنزین در ابتدای انقلاب با بهای یک تومان، کمتر ۱۴ میلیون لیتر بود و این رقم طی ۴ دهه به بیش از ۹۰ میلیون لیتر رسیده است.
با مطالعه و تحقیق بیشتر در خصوص افزایش ناگهانی نرخ بنزین در کشور متوجه نکات مهمی می شویم که به برخی از آنها در ذیل اشاره می شود:
روحانی و تکمیل پروژه نیمه تمام احمدی نژاد!
تحلیل گیران اقتصادی در یک نقطه به اشتراک رسیده اند و آن هم اینکه با افزایش ناگهانی نرخ بنزین در وضعیت فعلی, دولت روحانی در پی حذف طبقه متوسط جامعه برآمده است.
حسن روحانی در تیرماه سال 93 گفت که به والله سال های 84 تا 92 گذشته است و دیگر تکرار نخواهد شد؛ روحانی از همان ابتدای دوران ریاست جمهوری خود تاکنون بارها بر عدم تکرار اقدامات دولت محمود احمدی نژاد تاکید داشته است؛ اقداماتی که نتیجه آن حذف تدریجی طبقه متوسط جامعه بوده است؛ طبقه ای که نه در زمره فرودستان قرار می گیرد و نه ثروتمندان.
درباره طبقه پراهمیت متوسط, تقریبا همه جامعه شناسان عقیده دارند که بزرگترین عامل در ثبات جامعه از نظر سیاسی و اقتصادی همین گروه هستند اما در واقعیت می بینیم که در دولت دوم روحانی, همان پروژه محمود احمدی نژاد در حال تکمیل است! ؛ اقداماتی که دولت نهم و دهم عنوان ” طرح تحول اقتصادی ” رو آن نهاده بود!
مسکن مهر, سهمیه بندی, افزایش قیمت بنزینیارانه نقدی و اعطای وام های فراوان از جمله نمادهای مهم طرح تحول اقتصادی در دوران احمدی نژاد بود؛ در نتیجه این اقدامات, شاخص های اقتصادی از آغاز تا پایان دولت او یعنی از 84 تا 92 به شدت تنزل یافت؛ تورم از 10.4 به 40 درصد و رشد اقتصادی از 6.4 به منفی 5.4 رسیده بود؛ میزان نقدینگی از 78.4 به 473 هزار میلیارد تومان رسید و شاخص فلاکت نیز از 20.8 تا 48.1 اوج گرفت.
طیب نیا وزیر اقتصاد دولت اول روحانی اقدام احمدی نژاد در تزریق درآمدهای نفتی در قالب بودجه را تکرار اشتباه خواند و دولت روحانی نیز وعده داده بود که تورم و نرخ ارز را کنترل کند, رشد اقتصادی را بهبود بخشد و بنزین را تک نرخی کند.
کارنامه دولت روحانی نیز در دور نخست تقریبا تحقق این وعده ها را تصدیق می کرد اما در دولت دوم ورق گویا برگشته است! چراکه امروز و دوسال و نیم پس از گذشت دولت دوم روحانی, هم تورم از مرز 40 درصد عبور کرده و هم دلار بیش از 3 برابر شده است؛ رشد اقتصادی بار دیگر منفی شده , بنزین مجددا سهمیه بندی و یک یارانه دیگر نیز متولد گشت.
به گفته کارشناسان میزان نقدینگی رو به افزایش رفته و طرحی مبهم و کم و بیش شبیه مسکن مهر به نام مسکن ملی راه اندازی شده است.
امروز تقریبا همه اقدامات احمدی نژاد که روحانی می گفت کشور را به این روز انداخته است در دولت خود روحانی تکرار شده است! ؛ گویا پروژه نیمه تمام احمدی نژاد را امروز روحانی درحال تکمیل کردن است!
نتیجه اقدامات اخیر دولت روحانی به گفته کارشناسان, تقسیم کشور به اقلیتی دارا و اکثریتی ندار است و طبقه متوسط نیز دیگر وجود نخواهد داشت! ؛ طبقه متوسطی که برخی قرار گرفتن 80 درصد مردم در آن را پیش فرض توسعه می دانند.
ثبت دیدگاه