پنج‌شنبه, 6 اردیبهشت 1403 Wednesday, 24 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 41433 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 2372×
  • شعار سال

    شعار سال 1403

  • اگر مرگ نبود چه اتفاقی می افتاد؟
    14 خرداد 1401 - 1:35
    شناسه : 198965
    0

    همه ما چه بخواهیم چه نخواهیم با مرگ رو به رو میشویم. یا در سوگ از دست دادن عزیزانمان می نشینیم و یا خودمان کسی هستیم که با تجربه مرگ برای ما سوگواری می کنند.

    پ
    پ

    word image 198965 1 - اگر مرگ نبود چه اتفاقی می افتاد؟ - روانشناسی سوگ

    اگر مرگ نبود چه اتفاقی می افتاد؟

    همه ما چه بخواهیم چه نخواهیم با مرگ رو به رو میشویم. یا در سوگ از دست دادن عزیزانمان می نشینیم و یا خودمان کسی هستیم که با تجربه مرگ برای ما سوگواری می کنند.

    تجربه عجیبی که فکر کردن به آن، درگیر کردن احساسات با منطق است. در واقع دو موردی که در دو سوی متفاوت از هم قرار دارند.

    همه از یک طرف میدانیم که بدون شک و منطقا مرگ برای هر نفر از ما در هر لحظه ممکن است اتفاق بیافتد ولی هنگامی که به آن فکر میکنیم، بعد احساسی ما با تداعی کردن و ساخت تصاویر در ذهن؛ فکر کردن به آن را باعث اذیت شدن می داند.

    این دقیقا همان برخورد منطق و احساسات با یک دیگر است.

    پیامد های نبود مرگ در زندگی

    اگر که همه انسان ها فقط به دنیا آمدن را تجربه میکردند، به طور کل معنای زندگی شکلی دیگر به خود میگرفت و حتی ذره ای هم به حالتی که اکنون دارد شبیه نبود.

    هنگامی که هر شروعی، پایانی نداشته باشد؛ آن شروع معنی خاصی را نمیتواند به خود بگیرد و عملا بی معنا ترین شکل ممکن می شود.

    اگر مرگی وجود نداشت شاید در هیچ صورت عشق و احساساتی هم به وجود نمی آمد. همیشه برای هر کاری وقت بود و اصلا نظام های آموزشی معنایی پیدا نمیکرد.

    جوانی و پیری معنایی نداشت و انگیزه ای برای انجام هدف ها به وجود نمی آمد چرا که مهم نبود در چه زمانی انجام شود.

    در بیانی کامل تر، اصلا زمانی وجود نداشت که به خاطر آن عجله های خوب و بد را تجربه کنیم و در نهایت همه چیز که اکنون بود، نبود…

    این ها همه جنبه هایی بود که از نظر روانشناسی و جامعه شناسی بررسی شد. چرا که موارد مختلفی دست خوش تغییرات گسترده و 100 درصدی می شوند مانند شرایط زیست محیطی و …

    word image 198965 2 - اگر مرگ نبود چه اتفاقی می افتاد؟ - روانشناسی سوگ

    در سوگ عزیزانمان می نشینیم یا خودمان؟!

    شاید اولین بار که این سوال را میخوانید متعجب شوید و بگویید معلوم است که غصه عزیزانمان را میخوریم.!!

    اما بیایید دقیق تر و با ذکر مثال های مختلف به این قضیه نگاه کنیم و تمام جوانب را در نظر بگیریم. بعد مجددا این سوال را تکرار کنید و جواب خود را با جوابی که الآن داده اید مقایسه کنید.

    مقایسه بعد های مختلف مرگ، نتایج مختلفی را هم به دست می آورد. وجه هایی که همگی آن ها نتایج آماری است که اولین بار این آمار در سال 1940 میلادی به وجود آمد.

    طبق آماری که مرکز مشاوره روانشناسی تهران از مصاحبه با افرادی که خانواده هایشان را از دست داده بودند، جمع آوری کرده است، در یک نتیجه منطقی ولی احساسی، همه این افراد بعد از فوت عزیزانشان، غصه خودشان را میخوردند. چرا که حالتی دیگر اصلا معنایی ندارد.

    انسانی که میمیرد، فقط وارد بعد دیگری از زندگی میشود و اتفاق بدی را به واسطه خود مرگ تجربه نمیکند. وحتی ممکن است از درد و رنج دنیایی هم راحت شده باشد. ولی اطرافیان او شکست روحی و عاطفی را تجربه می کنند.

    اگر برای حل مسائل مربوط به سوگ یا درک مرگ نیاز به مشاوره روانشناسی خوب در تهران دارید مرکز مشاوره سلامت مورد مناسبی برای این موضوع است. در این مرکز شما امکان مشاوره آنلاین یا تلفنی را هم دارید. شماره تماس مرکز این است. 02166179231

    word image 198965 3 - اگر مرگ نبود چه اتفاقی می افتاد؟ - روانشناسی سوگ

    حال علت چیست؟

    علت این سوگواری 4 مورد اساسی است.

    1. نپذیرفتن واقعیت فقدان : چرا که در همان ابتدا انسان نمیتواند این واقعیت را قبول کند که حداقل در این دنیا دیگر نمیتواند دیداری با فرد از دست رفته داشته باشد.
    2. او نمیتواند در ابتدا حس کند که زمانی مانند همه انسان ها، برای او هم عادی میشود. تجربه های بقیه را دیده است و میداند این سوگ واری بعد از گذشت یک الی دو سال شدت بسیار کمتری پیدا میکند. اما نمیخواهد آن را بپذیرد و خود را موظف میداند که برای او این اتفاق نیفتد.
      و در اصل به نوعی دچار ناهماهنگی شناختی می شود.
    3. انطباق حس و حال آن زمان با حس و حال همیشگی برای او سخت است. چرا که نمی تواند نبود فرد از دست رفته را تحمل کند و عادت آن سخت است. بالطبع فرد عزیزی که از میان اطرافیانش می رود، نقشی را در زندگی آن ها داشته است. این نقش میتواند تلفیقی از نقش مالی، احساسی و پشتیبانی باشد که با تمام شدن آن، افراد تمامی خلاء های به وجود آمده را حس میکنند.
    4. نیافتن مکانی مناسب در قلب: او نمیتواند در قلب خود جای دیگری را اختصاص دهد و به راحتی به کارش بپردازد. هنگامی که میخندد، احساس گناه میکند و همین مسئله باعث رنجش بیشتر او می شود و گاهی این رنجش به حدی می رسد که فرد خود را مقصر در از دست دادن عزیزش می داند.

    اگر مرگ نبود زندگی وحشتناک بود

    فارغ از هر جور تفکر احساسی، واقعا نبود مرگ می تواند بسیار وحشتناک باشد. این تصور وحشتناک میتواند در هر عرصه و بعدی حس شود و فقط یک جنبه واحدی را به خود نمی گیرد.

    اما مرگ وجود داشته و دارد و خواهد داشت و بهترین جمله ای را که میتوان در این باره بیان کرد این است :

    (( بر پیشانی هیچ کس چیزی حتمی تر از مرگ ننوشته اند ))

    word image 198965 4 - اگر مرگ نبود چه اتفاقی می افتاد؟ - روانشناسی سوگ

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.