روزنامه کیهان در سرمقاله امروزش اعترافات مهمی دارد از جمله اینکه انتظارات معیشتی مردم در سالهای گذشته برطرف نشده است:«آنچه به نظر غیرقابل انکار و اغماض میآید این است که انتظارات تودههای مردم که گرفتار مشکلات معیشتی میباشند از دولتها برآورده نشده است. »
کیهان رای بیش از ده میلیونی پزشکیان را هم هیچ رقمه نتوانسته مصادره کند و نوشته:«در این انتخابات دو کاندیدا رأی بسیار بیشتری از سایر رقبا داشتند؛ دکتر پزشکیان و دکتر جلیلی که خود این جای مطالعه دارد. اگر در مقام مقایسه برآئیم میبینیم که این دو به یک بدنه مطمئن متکی بودهاند. جریان اصلاحات بالاخره در طول زمان «بدنه ویژه» خود را پیدا کرده که شامل دو بخش مستقر و سیار میشود که میتواند در فاصله کوتاهی به خط شود و به مدد یک کاندیدا ولو پیش از آن چندان شهرتی نداشته بیاید»
برخلاف جوسازی اردوگاه اصولگرایان مبنی بر پیروزی قطعی در دور دوم اما کیهان نگران است و این نگرانی اینگونه بروز کرده:«کشور ایران اینک با دو مدل اداره مواجه است. این دو مدل هر کدام تأثیر خاصی بر سرنوشت مردم و آینده کشور برجای میگذارد. از این رو جای بیتفاوتی و رها کردن صحنه نیست. اگر ایران در قاب اکثریت دیده نشود آسیب میبیند. از این رو مردم باید با حضور حداکثری خود، یک اتفاق نیروبخش شکل بدهند تا دولت برآمده از آن با انرژی بیشتری در جهت رفع مشکلات و ساخت درست آینده گام بردارد.»
کاهش مشارکت بهانه خوبی است تا جوان به اصلاحطلبان بتازد:«اصلاحطلبان، پس از تحریم سه انتخابات اخیر، مشارکت زیر ۵۰ درصد در این انتخاباتها را نتیجه تحریم خودشان میدانستند، اما در انتخابات هشتم تیر با چرخشی ناگهانی و عجیب با تمام وجود، یعنی با تمام هویت و جسم و روح و روان خود به میدان آمدند، با این حال نرخ مشارکت حتی ۸ درصد هم کمتر شد! پس تحقیقاً و قطعاً نمیتوانند ادعا کنند که رأی نفر اول در دور اول، ثمره حضور و تبلیغات آنهاست. این دیگر، چون و چرا ندارد.»
اما سوال اصلی اینجاست که از ۱۸/۵ میلیون رای رییسی به اضافه ۳ میلیون رای رضایی و یک میلیون قاضیزاده در انتخابات قبلی چرا تنها ۱۲ میلیونش به سبد دو اصولگرای این انتخابات ریخت؟ ۱۰ میلیون رای از پایگاه اصولگرایان خارج شده است اما آنها عادت دارند واقعیت را طور دیگری ببینند.
روزنامه وطن امروز هم اعترافات جالبی دارد:«شرایط طوری رقم خورد که شانس جریان اصلاحات و اصولگرا برای تمسک به سناریوهای پیروزی، از دست رفت. نرخ مشارکت غیرمنتظره، هم اصلاحطلبان را متعجب ساخت و هم جبهه انقلاب را با پرسشهای زیادی مواجه کرد. هیچ نامزدی حائز اکثریت مطلق آرا نشد و انتخابات به دور دوم رفت. این موقعیت مسالهای مشترک را پیش روی 2 جبهه قرار داد: دلایل کاهش انگیزه مشارکت در روزهای پایانی چه بود؟…حالا معلوم شده است که هیچ جریان سیاسی نفعی از مشارکت پایین نخواهد برد.
بنابراین نه آن فرض جبهه اصلاحات که سالهاست مدعی آن هستند، صحیح است، نه فرض جریان اصولگرا که یک سبد رای ثابت 18 میلیونی دارد. این انتخابات نشان داد ذهنیت مردم تا حد قابل توجهی از ذهنیت جریانات سیاسی فاصله دارد. میل به مشارکت بنا بر نظرسنجیها کم نبود و متوسط این میل نزدیک به 50 درصد بود. مرددان و تصمیمنگرفتهها نیز به طور متوسط میتوانستند نرخ را به عددی بین 55 تا 60 درصد نزدیک کنند »
ثبت دیدگاه