بامردم/ مائده عطایی*
انتشار خبر استخدام ۷۰۰۰ نفر، بهعنوان نیروی نامحسوس امنیت اخلاقی، بار دیگر نشان داد که بسیاری از طرحها همچنان با اطلاعات اندکی از مکانیسمهای حاکم بر جامعه و پشتوانههای نظری مطرح و اجرا میشود.
سرمایه اجتماعی بهعنوان یک مفهوم مهم جامعهشناختی، توجه ویژهای به اعتماد اجتماعی دارد. سرمایه اجتماعی در واقع مجموعه هنجارها و تعاملات و ارزشها و قواعد و تعهدات و مشارکتهای شکل گرفته در شبکهها و گروههای اجتماعی، مبتنی بر اعتماد است.
جامعهای با سرمایه اجتماعی بالاست که میتواند در مسیر توسعه قرار گیرد و از جامعه مدنی بهره ببرد. بنابراین میتوان گفت، سرمایه اجتماعی، با دو شاخص اساسی پیوند و اعتماد قابل تعریف است.
فقدان انسجام و سرمایه اجتماعی و کاهش روابط ِ معنادار میان افراد جامعه، یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی است. آسیبی که منجر به بروز ناهنجاریها و از بین رفتن وفاق و همدلی میشود.
در جوامعی که به شکل بالقوه دارای تنوع قومی و فرهنگی هستند و عوامل متعدد خارجی وحدت آنها را تهدید میکند؛ بیاعتمادی و «دیگرانگاری» ِ درونی، ضربهٔ کاری به انسجام و وحدت آنها خواهد بود.
اگر بنا باشد هر یک از افراد جامعه، همواره مرزی میان «ما» و «دیگران» در ذهنش وجود داشته باشد و روز به روز این دایره «ما» را کوچکتر از قبل ببیند، دیگر هیچ حس خوشایند و تعامل مثبتی میان با شهروندان دیگر نخواهد داشت.
جامعه از نگاه هر شهروندش تبدیل میشود به میدان نبرد «خودیها» و «ناخودیها» که قرار است، یکدیگر را رصد کنند و مچ هم را بگیرند.
حتی مفهوم ذهنی «برائت» نیز در این صورت قلب خواهد شد. دیگر اصل این است که دیگران، ناخودیاند مگر آنکه خلافش ثابت شود و در چنین نگاهی همه در چشم یکدیگر مظنون و متهم هستند. بنابراین نه تنها هیچ ارتباط مثبتی و اثرگذاری میان مردم شکل نمیگیرد بلکه ذهنیت افراد نیز در جهت عکس، به سوی تشکیک میرود و بیاعتمادی روز به روز تقویت میشود.
از سوی دیگر ترس از بروز خود ِ واقعی در میان مردم به وجود میآید و همه در صدد پنهان کردن چهره اصلی خود برمی آیند. در چنین وضعیتی هویت مفاهیم، نمادها و هنجارها از بین خواهد رفت و هیچ کدام نمیتوانند کارکرد خود را داشته باشند. و وقتی مفاهیم ِ پشت ِ نمادها نتوانند آنچه را که میخواهند، بیان کنند، عملاً تولید محتوا و انتقال مفهوم نیز به خطر خواهد افتاد. گروههای مرجع، جایگاه خویش را از دست خواهند داد و از همه مهمتر قضاوتها، معطوف به حدس و گمانها خواهد شد.
با این اوصاف میتوان گفت، با اینکه شکل گیری نظارت همگانی در جامعه توسط گروهها و تشکلهای خودجوش مردمی، یکی از مهمترین راههای بهبود امنیت و آرامش در جامعه است اما استفاده رسمی از نظارت مردم بر مردم، توسط حاکمیت، پیامدهای غیرقابل جبرانی مانند از بین رفتن اعتماد، انسجام و مشارکت اجتماعی دارد و هویت مفاهیم و نمادها را با خطر جدی مواجه خواهد کرد.
*دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی
پایگاه خبری تحلیلی با مردم :انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
https://baamardom.ir/?p=4104