جمعه, ۲۴ فروردین , ۱۴۰۳ Friday, 12 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 41269 تعداد نوشته های امروز : 5 تعداد دیدگاهها : 2368×
  • شعار سال

    شعار سال 1403

  • blank
    16 تیر 1395 - 14:41
    شناسه : 9188
    0

    حقیقت آن است این توهّم ناشى از عدم آشنایى با نحوه مقابله قرآن با مشرکان است. به‌طوری‌که چنین تصور می‌شود در رویارویى با طرف مقابل، فقط یک‌گونه استدلال وجود دارد و آن برهان است درحالی‌که رویارویى انواع و اقسامى دارد. به گزارش “بامردم”، واقعیت آن است که در نگاه نخست، بعضى از آیات قرآن موهم […]

    پ
    پ

    حقیقت آن است این توهّم ناشى از عدم آشنایى با نحوه مقابله قرآن با مشرکان است. به‌طوری‌که چنین تصور می‌شود در رویارویى با طرف مقابل، فقط یک‌گونه استدلال وجود دارد و آن برهان است درحالی‌که رویارویى انواع و اقسامى دارد.

    به گزارش “بامردم”، واقعیت آن است که در نگاه نخست، بعضى از آیات قرآن موهم برترى مرد بر زن است. از پاره‌ای از آیه‌های قرآنى ازجمله: نحل (۱۶)، آیات ۵۷-۵۹ و ۶۲؛ صافات (۳۷)، آیات ۱۴۹-۱۵۷؛ زخرف (۴۳)، آیات ۱۶-۱۹؛ طور (۵۲)، آیه ۳۹ و نجم (۵۳)، آیات ۲۲-۲۱٫ چنین توهّمى می‌شود. مثلاً در آیات ۲۱ و ۲۲ سوره نجم می‌فرماید:
    «أَ لَکُمُ الذَّکَرُ وَ لَهُ الْأُنْثى. تِلْکَ إِذاً قِسْمَهٌ ضِیزى»؛
    «آیا پسر خاص شما است و دختر خاص او (خداوند)؛ این قسمتى ظالمانه است».

    اما حقیقت آن است این توهّم ناشى از عدم آشنایى با نحوه مقابله قرآن با مشرکان است. به‌طوری‌که چنین تصور می‌شود در رویارویى با طرف مقابل، فقط یک‌گونه استدلال وجود دارد و آن برهان است درحالی‌که رویارویى انواع و اقسامى دارد، همان‌طور که برخى بزرگان فرموده‌اند: «قرآن کریم، روش محاوره و گفت‌وگوی جدلى را می‌پذیرد و از این شیوه براى ساکت کردن خصم و مخالف استفاده می‌کند» محمدتقی مصباح یزدى، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج ۵-۱، ص ۲۸۳… یعنى مشرکان بر اساس آنچه نزد خودشان پذیرفته‌شده است، محکوم می‌شوند.

    برترى پسر بر دختر نزد مشرکان رایج بوده، قرآن کریم به مشرکان اعتراض می‌کند و وجدان آن‌ها را بیدار می‌سازد که چرا آنچه را که براى خود می‌پسندید براى خدا نمی‌پسندید؟! آیا این روشى به‌دوراز عدل و انصاف نیست؟!

    چنان‌که پس از بیان افکار جاهلانه مشرکان در خصوص برترى پسر بر دختر و مرد بر زن و عار و ننگ دانستن از داشتن دختر و درنتیجه زنده‌به‌گور کردن دختران، به‌شدت آن را محکوم می‌نماید و می‌فرماید:
    «أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ»؛
    «بیدار باشید و توجّه داشته باشید که اینان بد حکمى می‌کنند».

    اسلام تلاش فراوانى براى احیاى ارزش مقام زن نموده است. چنان‌که رسول اکرم صلی‌الله علیه وآله فرمود: «ما اکرم النّساء الاّ کریم ولا أهانهنّ الاّ لئیم»؛ نهج الفصاحه، تصحیح و ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص ۳۱۸، ح ۱۵۲۰٫ «جز انسان‌های بزرگوار و کریم، کسى به زنان تکریم نمی‌کند و جز افراد فرومایه و پست به زنان اهانت نمی‌کند».

    و یا وصی او امام متقین و امیرالمؤمنین على علیه‌السلام در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «المرأه ریحانه»؛ نهج‌البلاغه، نامه ۳۱، تحقیق: صبحى الصالح، قم: دارالهجره، چاپ پنجم، ۱۴۱۲ ه.ق، ص ۴۰۵٫ «زنان گل‌های خوشبوى عالم آفرینش هستند».

    باید توجّه داشت که تحقیر و درهم شکستن شخصیت زن، تنها در میان عرب جاهلى نبود، بلکه میان اقوام دیگر و حتى شاید متمدن‌ترین ملل آن زمان نیز، زن شخصیتى ناچیز داشت و براى زن حقّى در ارث قائل نبودند و براى تعدّد زوجات حدّ و مرزى قائل نمی‌شدند، به‌سادگی ازدواج می‌کردند و به‌آسانی آن‌ها را طلاق می‌دادند. ولى اسلام ظهور کرد و شخصیت زن را محترم شمرد. پیامبر صلی‌الله علیه وآله به دخترش فاطمه زهرا علیها سلام به‌گونه‌ای احترام می‌گذاشت که مردم تعجب می‌کردند، با تمام مقامى که داشت، دست دخترش را می‌بوسید و به هنگام مراجعت از سفر نخستین کسى را که دیدار می‌کرد، دخترش فاطمه بود و به‌عکس هنگامی‌که می‌خواست به سفر برود آخرین خانه‌ای را که خداحافظى می‌کرد باز خانه فاطمه علیها سلام بود.

    در حدیثى می‌خوانیم که به پیامبر صلی‌الله علیه وآله خبر دادند خدا به او دخترى داده است، ناگهان نگاه به‌صورت یارانش کرد دید آثار خشنودى در آن‌ها نمایان نگشت! (گوئى هنوز رسوبات افکار جاهلى از مغز آن‌ها برچیده نشده) پیامبر صلی‌الله علیه وآله فوراً فرمود: «مالکم؟ ریحانه اشمها و رزقها على اللَّه عزوجل!»؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۰۲٫ «این چه حالتى است در شما می‌بینم؟! خداوند گلى به من داده آن را می‌بویم و اگر غم روزى او را می‌خورید، روزیش با خدا است».

    در حدیث دیگرى از پیامبر صلی‌الله علیه وآله می‌خوانیم که فرمود: «نعم الولد البنات، ملطفات، مجهزات، مونسات»؛ همان، ص ۱۰۰٫ «چه فرزند خوبى است دختر. هم پرمحبت است، هم کمک‌کار، هم مونس است».

    در حدیث دیگرى از پیامبر صلی‌الله علیه وآله می‌خوانیم: «من دخل السوق فاشترى تحفه فجعلها الى عیاله کان کحامل الصدقه الى قوم محاویج و لیبدء بالاناث قبل الذکور، فانه من فرح ابنته فکانما اعتق رقبه من ولد اسماعیل»؛ مکارم الاخلاق، ص ۵۴٫ «کسى که بازار می‌رود و تحفه‌ای براى خانواده خود می‌خرد همچون کسى است که می‌خواهد به نیازمندانى کمک کند (همان پاداش را دارد) و هنگامی‌که می‌خواهد تحفه را تقسیم کند نخست باید به دختر و بعد به پسران بدهد، چراکه هر کس دخترش را شاد و مسرور کند چنان است که گویى کسى از فرزندان اسماعیل علیه‌السلام را آزادکرده باشد».

    در حقیقت این احترام به شخصیت زن سبب آزادى او در جامعه و پایان دادن به دوران بردگى زنان است. گرچه در این زمینه سخن بسیار است و در ذیل آیات مناسب بحث خواهد شد ولى از این واقعیت نمی‌توان به‌آسانی گذشت که با نهایت تأسّف هنوز در جوامع اسلامى، آثارى از همان افکار جاهلى وجود دارد و هنوز کم نیستند خانواده‌هایی که از تولد پسر خوشحال و از نوزاد دختر ناراحت می‌شوند و یا لااقل تولد پسر را بر دختر ترجیح می‌دهند.

    البتّه ممکن است شرایط خاص اقتصادى و اجتماعى در رابطه با وضع زنان در جوامع کنونى یکى از علل این‌گونه عادات و رسوم غلط بوده باشد، ولى هر چه هست باید عموم مسلمانان راستین با این طرز فکر مبارزه کنند و ریشه‌های اجتماعى و اقتصادى آن را بسوزانند که اسلام نمی‌پسندد که بعد از چهارده قرن پیروانش به افکار جاهلى بازگردند ر.ک: ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۲۷۴ تا ۲۷۷… (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، کد: ۱۶/۵۰۰۰۳۸)

    انتهای پیام/

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.