علی اصغر جمشیدنژاد معاون سیاسی،امنیتی و اجتماعی استانداری سیستان و بلوچستان كه به تازگی و در دولت دوازدهم به عنوان معاون استاندار گیلان منصوب گردیده است، در نامه ای از مردم این استان خداحافظی کرد.
متن این نامه بدین شرح است:
با سلام و احترام
ایام خدمت همچون ساعت شنی زود سپری می شود. خداوند منان را شاکرم که بر من منت نهاد ، پس از چهار سال و اندی توفیق(افتخار) خدمتگزاری برای مردمانی بزرگ در استان پر خاطره سیستان و بلوچستان که بدون تردید جزیی از بهترین سالهای خدمت ام بوده ،در شرایطی استان را ترک می کنم که برخود بالیده و بدان مفتخرم که سرمایه گرانقدر و ارزنده ی آشنایی با مردمانی پرمهر و امید که بزرگترین سرمایه استان است، را با خودم به یادگار می برم. هر بار در سخن گفتن با اهالی با صفای استان و بازگوکردن مزیت های نسبی و رقابتی که با تمرکز بر آن می توان زمینه های رشد و شکوفایی استان را رقم زد.
بزرگانی که تواضع و فروتنی کلید بزرگنمایی ارزش هایشان بود. اساتیدی که شاگرد نوازی می کردند و لحظات هم نشینی با آنان در کنار افزایش دانش و آگاهی ، بیشتر روحت را صیقل می دهد. اندیشه مندانی که هر نشستی با آنان بر داشته هایت می افزود.
هنرمندانی که شخصیت والایشان از هنرشان بزرگتر بود، شاعرانی که شعرشان پژواک درون پاکشان بود. ورزشکارانی که قدرتشان را از روح بزرگشان گرفته اند. زنان هنرمندی که هنر زیبای ساخته دست شان بازتاب خلاقیت، ذوق و با فرهنگ و باورهایشان گره خورده است زنانی که تعهد ، مسئولیت پذیری و دلسوزی مادرانه اشان در عرصه مدیریت نیز آنان را به یک مدیر با تدبیر ، متخصص و پاسخگو به باور رساند و ساز حضور در عرصه مدیریت و اجتماع را فراتر از سرزمین «نخل و آفتاب» کوک وثبت کرده اند. جوانانی با شور و شعور که با اندیشه های عمیق و نو همواره عزم شان برای کار جزم و گام هایشان در حرکت بود.
واژه زمین دامن گیر را شنیده بودم که در این سرزمین آن را حس کردم. مگر می شود زمین «تفتان کویر» به اندازه ای دلنواز باشد که دامن گیر گردد. نمی دانم ولی اینگونه بود.
در اوایل حضورم در استان، دوستی جمله ای را از یکی از «مستشرقین» بازگو کرد که گفته بود:«اگر کسی یک شب در سیستان و بلوچستان بماند ، می تواند یک کتاب بنویسد و اگر یک ماه سپری کند یک جزوه و اگر یکسال هیچی نمی نویسید.»
انکار این گزاره ها بر این روال گفته یا نگاشته شده است که پیچیدگی ها را بازگو کند. هر چه پی گرفتم بر روائی آن، بیشتر بر این باور شدم این پیچیدگی چیزی نیست مگر ساخته ذهن ما که به سادگی شگردهای دیگران را بر ذهن خود سوار می کنیم.
و اگر از آن دوری نکنیم ، سرنوشتی نخواهیم داشت الا سواری دادن به این ساخته هایی که اصل را بر فصل می نهد و راز پیروزی و بهروزی ما بر وصل است.
ما برای وصل کردن آمدیم / نی برای فصل کردن آمدیم
چه بسی موسی باشی و شبانی را نکوهش کنیکه صمد را چه نیازی به چارق و شانه و…!
تلاشهای انجام گرفته در این مدت در استان با کوشش شبانهروزی و ستودنی در جهت درک صحیح از مشکلات، نیازها و برنامه ریزی برای رفع یا کاهش آن با همکاری مردم قدرشناس، کوشش خالصانه مدیران محترم ، همکاران خدوم، اصحاب رسانه،سمن ها،احزاب و گروههای مرجع در فضایی آرام ولی با تحرک ، تحفه سبزی هدیه درویش بود. هر چند شایستگی مردم نیاز به نتایج بهتر بود ولی آنچه محقق شده ، لطف پروردگار و آنچه مانده ،بضاعت ناچیز این حقیر بوده است.
اکنون که قرعه برای خدمت در سنگری دیگر برای اینجانب فراهم گردیده است ، با اغتنام از فرصت، امیدوارم در این سالها هرآنچه که از قصورم و کاستی هایم یا غیر آن از من بر دل ، سنگین نگاشتید ، با دیده رحمت ، بروبید و به دریایی دلهاتان ببخشاید. . دعای خیرتان را طلب مینمایم که بدون عنایت «حق » هیچ توفیق نخواهم یافت.
خاطره های شیرین شما همواره در صفحه ی ذهنم جاوید خواهد ماند.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
ثبت دیدگاه