شاید با حذف آزمون سمپاد دولت به دنبال آن است تا طرح شهاب را پیگیری نماید. با نگاهی به نظام های آموزشی مختلف در سایر کشورها که در جهت پرورش استعدادها پیشتازند، استعداد نخبه به دانش آموزی اطلاق می گردد که توانایی اش منوط به یک حوزه خاص نیست بلکه کسی است که توانایی های منحصر به فردی بر اساس الگو در حوزههای مختلف استعدادی از خود بروز می دهد و از مهارت، خلاقیت و پشتکار نیز بهرهمند باشد نه اینکه مثلا در کشور ما با حفظ کردن چند فرمول و موفقیت در چند رقابت تحصیلی ردای نخبه بودن بر تن کند.
ایمان رنجکش:
آزمون تیزهوشان حذف شد، این شاید پربازخورد ترین عنوانی باشد که در طول این سال های اخیر در حوزه نظام آموزشی کشور بر سرخط اخبار قرار گرفته است. خبر را معاون آموزش ابتدایی وزارتخانه نقل می کرد که بر اساس تصمیم شورای عالی آموزش و پرورش تمامی کتب کمک آموزشی و ورود موسسات مختلف به مدارس ابتدایی ممنوع و دیگر آزمون ورودی مدارس نمونه دولتی و تیزهوشان برگزار نخواهد شد.
سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان در طول بیش از 4دهه حضور خود در نظام آموزشی کشور همواره با فراز و نشیب های بسیاری دست به گریبان بوده است. سمپاد در سال 1355 بنیان نهاده شد و در جهت پرورش و بهره برداری از دانش آموزانی با بهره هوشی بالا گام بر میداشت. سال 58منحل و در ادامه به همت دکتر جواد اژه ای و تصویب مهندس موسوی نخست وزیر وقت در سال 66 مجددا احیا شد. سمپاد جسته و گریخته به فعالیت خود ادامه میداد اما همواره شمشیر داموکلس انحلال را بر گردن خود میدید و هر وزیر آموزش و پرورشی که روی کار می آمد با توسعه آن مخالف بود و به نوعی منتقد تفکیک استعدادها بودند و این سازمان را به چشم نهادی تحمیل شده و هزینه بردار میدیدند. در اواسط دهه هفتاد بحث تجمیع و واگذاری به استان ها پیش کشیده شد و شرایط تا حد بسیاری برای سمپاد دشوار گردید. تحلیل ها از آن ایام به نوعی بود که حتی هزینه ها و گردش مالی یک مدرسه پرورش استعدادهای درخشان مساوی بود با کل هزینه های یک اداره کل . همه این ها دست به دست هم داد و سرانجام در دوره وزارت حسین مظفر که مخالف جدی سمپاد بود با تهیه بولتن معروف «استعدادهای درخشان کجراههای در آموزش و پرورش» رسما توسعه این مدارس در کشور متوقف شد.
اما با آغاز دهه هشتاد بار دیگر قطار سمپاد بر ریل رونق قرار گرفت و مدارس آن در سراسر کشور در حال توسعه بود. حساسیت آزمون های سمپاد به یک کابوس برای دانش آموزان و خانواده ها تبدیل شده بود و شهوت رقابت در دانش آموزانی که میل به تحصیل در مدارس متفاوت تری داشتند سال به سال بیشتر میشد. تنها اشتباه شدن پاسخ های چند سوال در آزمون سمپاد سال 87 باعث شد تا کار حتی به مجامع بین المللی هم کشانده شود و سازمان را مورد تهاجم شدید دانش آموزان و خانواده های معترض آنان قرار دهد. این پایان ماجرا نبود و باعث شد تا جواد اژه ای که از ابتدای احیای سمپاد سکاندار آن بود از این سمت برکنار شود. ماجرایی که بعدها به یک سناریو از پیش برنامه ریزی شده تشبیه گردید که در جهت برکناری اژه ای و تضعیف جایگاه سمپاد تدارک دیده شده بود.
شاید تامل برانگیزترین قسمتِ نامه خداحافظی جواد اژه ای که پس از 21سال از سمپاد رخت بر می بست همین یک جمله باشد: (وقتی فرزند استانداری در آزمون ورودی سمپاد موفق می شد، چندان خوشحال نمیشدم، اما وقتی فرزند بلالفروش روبروی همان استانداری قبول میشد، از شادی در پوست خود نمیگنجیدم!)
جمله بالا بیان شد تا به تیتر مطلب بازگردیم. در مشروح خبر حذف آزمون ورودی پایه هفتم تیزهوشان دلایل قابل توجهی بیان شد که از تصمیم وزارت آموزش و پرورش دولت حسن روحانی به سمت تغییر جهت در تعلیم و تربیت نظام آموزشی کشور خبر می دهد.
بدون شک آنچه که ده سال پیش در نامه خداحافظی اژه ای از سمپاد بیان شد، خود گواه تفاوت های بسیار سالهای قبل با دوره های کنونی است و دیگر نشانی از اهداف اصلی سمپاد مبنی بر هدایت استعدادهایی که توان مالی مناسب برای تحصیل بدون دغدغه ندارند در آن دیده نمیشود. مثلا دانش آموزی که دارای استعداد خاص است و از شرایط اقتصادی مناسب برخوردار نیست بدلیل جو حاکم از گردونه این رقابت ها حذف می شود.
ماجرا تا آنجایی پیش رفته که یک خانواده ده ها میلیون حاضر است برای حضور فرزند خود در این مدارس خرج کند و در طول این سالهای اخیر با رشد موسساتی مواجه بودیم که به مدارس به شکل یک بنگاه اقتصادی می نگرند و این استدلال در جامعه جا افتاده که با پول خرج کردن میتوان به استعدادی ناب مبدل شد که معیارهای ارزیابی وضعیت آموزشی را 180درجه با دهه های گذشته متفاوت کرده است.
کودکان و نوجوانانی که به این رویداد آموزشی نزدیک می شوند با موج گسترده ای از مسائل مواجه اند که رنگ طمع و سودجویی بسیار در آن موج میزند. موسساتی که از این طریق کاسبی خاصی را به راه انداخته اند و با بازاریابی حرفه ای میان دانش آموزان و قراردادهای پنهانی با مدیران برخی مدارس، خانه های تعلیم را به تجارت خانه مبدل ساخته اند و موجبات فراهم شدن یک رقابت ناسالم را رقم زده و این پروسه استرس زا اثرات اجتماعی بسیار منفی و مخربی میان آینده سازان کشور ایجاد کرده است. موضوعی که به نوعی زجرکشی به بهای تیزهوشی عنوان می شود که با اصل رویکرد سمپاد مغایر است.
متاسفانه رویکرد نظام آموزشی به سمت نمره محوری پیش رفت و سایر ظرفیت های رشد و بهره برداری از توانمندی محصلان به بن بست خورد. اینگونه شد که مدرسه های ما تنها در درس و کتاب و فرمول خلاصه می شود و این درحالی است که عوامل اجتماعی همچون مهارت آموزی و نشاط میان دانش آموزان به دست فراموشی سپرده شده است. اینجا با دونوع بازخورد مواجه بودیم که از یک سو خانوادههایی بودند که به سبب وضعیت اقتصادی خود میتوانستند وارد برخی کلاسهای خاص شوند که عرصه سودجویی برخی موسسات را فراهم کرده بود و از سوی دیگر والدینی که شرایط مالی مناسب نداشتند برچسب ناتوانی و باهوش نبودن به فرزندشان میخورد که به لحاظ اصول تربیتی آسیب رسان بود.
در مجموع فراگیری این رویکرد به سمی مهلک در نظام آموزشی ما مبدل شد که با تحمیل اثراث اجتماعی ویرانگر آن به دانش آموزان، روز به روز سرمایه های اجتماعی بیشتری را از دست می دهیم و اقدام اخیر وزارت آموزش و پرورش مبنی بر توقف این آزمون گام موثری در جهت جایگزینی و ساماندهی وضعیت فعلی می باشد. هر چند در ابتدای انتشار خبر حذف سمپاد، مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش شاهد تجمع های اعتراضی بودیم. تجمع هایی که حضور معترضانی که حتی سال ها قبل از سمپاد فارغ التحصیل شده اند در آن قابل تامل بود و اثر چندانی از دانش آموزانی که در سال تحصیلی جاری قرار بود در این آزمون شرکت کنند در آن دیده نمیشد!
شاید با حذف آزمون سمپاد دولت به دنبال آن است تا طرح شهاب را پیگیری نماید. با نگاهی به نظام های آموزشی مختلف در سایر کشورها که در جهت پرورش استعدادها پیشتازند، استعداد نخبه به دانش آموزی اطلاق می گردد که توانایی اش منوط به یک حوزه خاص نیست بلکه کسی است که توانايي های منحصر به فردی بر اساس الگو در حوزههاي مختلف استعدادي از خود بروز می دهد و از مهارت، خلاقيت و پشتکار نيز بهرهمند باشد نه اینکه مثلا در کشور ما با حفظ کردن چند فرمول و موفقیت در چند رقابت تحصیلی ردای نخبه بودن بر تن کند.
شهاب طرحی است که در سال تحصیلی 91-92 در هفت استان به صورت آزمایشی و محدود انجام گرفت که به طور کلی با رصد توانمندیها و استعدادهای دانش آموزان در پایه های مختلف تحصیلی، شناسایی می کنند که یک فرد طبیعتا به سمت کدام توانمندی ها گرایش دارد و هدايت استعدادها به صورت عمومي و براي همه آنهاست و نبايد هيچگونه جداسازي در کلاس درس و امتياز مادي و تحصيلي ويژهاي براي هيچيک از آنها لحاظ شود.
اقدامات مورد نياز براي فرايند هدايت دانشآموزان به طور جدی از پايه چهارم ابتدايي توسط آموزگارانی که متون علمي – آموزشي تدوينشده دورههاي مختلف را گذرانده اند انجام می شود سپس چکليست های شناسايي استعدادها در هشت حوزه استعداد کلامي، رياضي، هنري، فضايي، حرکتي، اجتماعي، علومتجربي و فرهنگ ديني توسط معلمان آموزشديده تکميل و به مدير مدرسه ارائه ميشود و براي هدايت عمومي دانشآموزان و اولياي آنها مورد بررسي قرار گرفته و گزارش تحليلي، آماري دقيقي از طرف مدرسه به اداره آموزش و پرورش شهرستان ارسال ميشود که همه این مستندات در پرونده سوابق تحصيلي فرد به صورت منظم بايگاني و نگهداري ميشود.
با اجرای این طرح که به نظر می رسد جایگزین خوبی برای سمپاد باشد، دانش آموزی که ذاتا یا براساس مهارت کسب کرده خود، دارای استعدادی بالقوه است شناسایی می شود و برای بهره برداری و پروش آن در ادامه مسیر مورد هدایت قرار می گیرد و دیگر شاهد استعدادهای مصنوعی و تحمیلی نخواهیم بود و نخبگان در یک پروسه با رویکرد اجتماعی مثبت و هدایت شده مورد بهره برداری صحیح قرار گرفته و بدون شک روحی جدید در کالبد نظام آموزشی کشور دمیده می شود و خانواده ها، کودکان و نوجوانان را از فشارهای سوداگرایانه دور می کند.
پایگاه خبری تحلیلی با مردم : انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ثبت دیدگاه