تخریب زیستمحیطی به همراه تغییرات اقلیمی باعث تحریک بحرانهای آبی میشود. سیلابها، خشکسالیها و آلودگی آب، همه این موارد بهواسطه پوشش گیاهی، خاک، رودخانهها و دریاچههای تخریبشده، تشدید میشوند.
هنگامیکه از اکوسیستمهای خود غافل میشویم وضعیت تأمین آب موردنیاز برای زنده ماندن و رونق زندگی هر فرد بدتر خواهد شد.
راهحلهای مبتنی بر طبیعت، پتانسیل حل بسیاری از چالشهای آبی ما را دارند. ما بایستی با زیرساختهای سبز پیشه کارکنیم. کاشت جنگلهای جدید، اتصال مجدد رودخانهها به دشتهای سیلابی، بازگرداندن تالابها، چرخه آب را متعادل و امرارمعاش انسان را بهبود خواهد بخشید.
برای مقابله و کنترل با بحران آب، تغییر در نحوه مصرف آب میتواند بسیار مؤثر باشد. فهم مسئله بحران آب و نحوه مصرف، مقابله با بحران آب را راحتتر خواهد نمود.
در این راستا، الزام همه بخشها و نهادهای دولتی و خصوصی به کنترل مصرف آب میتواند کارسازتر باشد و همه نهادها در این زمینه باید بهصورت اجرایی و فارغ از شعار همکاری کنند.
بخش عمدهای از روشهای کنترل بحران آب را میتوان در نکات و روشهای زیر یافت:
استفاده از پساب بخش کشاورزی برای تولید آب سالم و تولید سوختهای زیستی از این پسابها.
بهبود وضعیت زیرساختهای توزیع آب در بخش کشاورزی، صنعت و شرب.
استفاده از انرژیهای تجدید پذیر بهعنوان جایگزین مناسب برای سوختهای فسیلی.
تغییر روشهای استفاده از آب خصوصاً در بخش کشاورزی که راهحلهای آن شامل آبیاری نوبتی، تحویل آب بهصورت حجمی به کشاورزان، تغییر روشهای کاشت، استفاده از آب باران در کشاورزی و…..
کاهش اتلاف آب در سیستمهای آبرسانی شهری.
اهمیت کیفیت آب خصوصاً آب شرب در اولویت اول باید باشد.
توجه به آب زندانها که یکی از روشهای کمهزینه ذخیره آب خصوصاً برای کشت گیاهانی نظیر برنج در استانهای شمالی میباشد.
ارتقا سیستمهای انتقال آب جهت مصارف مختلف.
اهمیت دادن به مراتع و پوشش جنگلی برای کاهش خطر سیل.
در پایان برای راهحل نهایی، داشتن تفکر سیستمی در همه عرصهها میتواند به روند توسعهپذیری جامعه کمک نماید که ازجمله این تفکرات، موضوع بسیار حساس این عصر و زمان، آب است که باید همه و همه عزمی راسخ برای استفاده بهینه داشته باشیم.
ثبت دیدگاه