رکنا نوشت: «فهیمه» مرا خیلی دوست داشت به طوری که هیچ گونه کمبودی را در زندگی ام احساس نمی کردم همه چیز رنگ زیبایی به خود گرفت و هر روز عشق و محبت ما نسبت به یکدیگر بیشتر می شد تا این که با آن زن در شبکه های اجتماعی آشنا شدم. ابتدا این موضوع برایم تنها جنبه سرگرمی و تفریح داشت و من سعی می کردم به پیام های عاطفی و جملات احساسی او پاسخی مسخره بدهم، اما او که گویی از ابتدا نقشه متلاشی کردن زندگی مرا کشیده بود همچنان به ارسال عکس ها و پیام هایش ادامه می داد تا جایی که دیگر هر شب منتظر پیام های شیطانی اش می ماندم. این گونه بود که رابطه من و فریده هر روز بیشتر می شد و ساعاتی از شبانه روز را در کنار او سپری می کردم.
از سوی دیگر کم کم نسبت به فهیمه بی توجه شده بودم و در برابر اعتراض های او تندی می کردم. فهیمه در این مدت خیلی تلاش کرد تا دلیل بهانه گیری مرا بیابد، اما من به خاطر هر موضوع کوچکی درگیری به راه می انداختم و نزد فریده می رفتم. فهیمه که احساس می کرد بهانه گیری های من به خاطر نداشتن فرزند است هر بار کوتاه می آمد و از مشکلاتمان به کسی چیزی نمی گفت. من هم با وسوسه های شیطانی فریده هر روز بیشتر او را در تنگنا قرار می دادم تا خودش از من طلاق بگیرد ولی او مهریه اش را که ۷۰۰ سکه بهار آزادی بود به طور قانونی از من طلب کرد.
آن روز من با نقشه فریده تعدادی از عکس های خصوصی همسرم را از طریق تلفن همراهش در یکی از شبکه های اجتماعی منتشر کردم و سپس با همدستی برخی همکارانم که همسر مرا نمی شناختند مطالب نامربوطی را به تلفنش ارسال کردم تا او را زنی نالایق جلوه بدهم و او مجبور شود از دریافت مهریه اش گذشت کند، اما وقتی به پلیس فتا شکایت کردم آن ها در همان بررسی های اولیه حقیقت ماجرا را فاش کردند و این گونه آبرویم را از دست دادم. این جا بود که فهمیدم فریده از قبل مرا می شناخته و با یک نقشه قبلی زندگی ام را به نابودی کشانده است.
*عکس تزئینی است
ثبت دیدگاه