نرجس محمد دوست لشکامی*:
شاید بهانهی این نوشتار اتفاقات 28 مرداد سال 32 و پسازآن سقوط دولت ملی دکتر محمد مصدق باشد، اما آنچه مدنظر است، از منظر جامعهشناسی سیاسی نقش لومپن ها، شناخت و بازیگری لومپن ها در اتفاقات سیاسی امروز است.
لومپن ها را اساساً همیشه در نقش یک تسهیل گر و یا هموار کننده یک جریان قدرت دانستهاند و به نوشته دکتر علی رحمانی «در ایران هیچکس بهاندازهی لومپن ها در دورهی معاصر دشمن دموکراسی نبودهاند، هر وقت دولتی برای منافع ملی سر کار آمد لومپن ها چوب لای چرخش گذاشتن و وقتی دولتی ناکارآمد بود از لومپن ها براش ایجاد رعب، وحشت و سرکوب مردم استفاده نمودند»
لومپن ها در تعریف اساساً بازیگران اثرگذار برای بر کرسی نشاندن قدرتی و یا پایین کشاندن قدرتی میشناسند.
لومپن ها را معمولاً با ادبیات خاص، پوشش خاص، رفتار خاص، پایگاه اجتماعی خاص، استفاده از ابزارهای خاص و بهدوراز کسب قدرت اما اثرگذار بر قدرت میشناسند.
اما با نگاهی به فرایندهای سیاسی انتخاباتهای چون ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا میبینیم لومپن های ایران امروز نقش تسهیل گری و اثرگذاری خود در قدرت را کنار گذاشته است و خود وارد بازی قدرت بهطور مستقیم میشوند، “لومپن های کتوشلوارپوش ” و یا ” لومپن های بروز شده”
لومپن هایی که میدانهای اجتماعیشان را تغییر دادهاند و نیز چند گام جلوتر میدانها را دچار تغییر کردهاند.
بوردیو در تعریف میدان میگوید میدان نظام ساختیافته موقعیتهایی است که توسط افراد یا نهادها اشغال میشود و ماهیت آن تعریفکننده وضعیت برای دارندگان این موقعیتهاست. عرصهای اجتماعی است که مبارزهها و تکاپو بر سر منافع و دستیابی به آنها شکل میگیرد میدانها با اقلامی تعیین و تعریف میشوند که محل منازعه و مبارزه هستند. کالاهای فرهنگی (تحصیل) اشتغال، زمین، قدرت (سیاست)، طبقه اجتماعی، منزلت یا هر چیز دیگری که ممکن است به درجات متفاوتی خاص و انضمامی باشند. هر میدان به دلیل محتوای تعریفکننده خود؛ منطق متفاوت، ساختار ضرورت و مناسبات بدیهی انگاشته متفاوتی دارد که محصول و تولیدکننده عادت واره خاص همان میدان است. هر میدان منطق خاص خود را دارد و عاملان اجتماعی که جایگاههای خاصی را تعریف میکنند، میفهمند که چگونه باید در میدان رفتار کنند.
اما لومپن های ایران مدتهاست میدان اجتماعی خود را به قدرت رسمی نزدیک کرده است دیگر در میدانهای کارگری، میدانهای قهوهخانهای و کارتنخواب نیست و در هر کسوت و سمت و حتی منصبی حضور دارد و تعدد و تضاد میدانها باعث میشود که بشنویم، ممه را لولو برد، داش، پدر صاحب بچه در میاد، آب بریز که جایی می سوزه، زنیکه و …
و در مناسبات رفتاری استفاده از شایعات، تخریبها با محور قرار دادن مسائل شخصی دیده شود، تجاوز لومپن ها به ادبیات رسمی و محافل رسمی، همچنین حضور افراد لومپن در فضاهای لومپنی نشانهی مردمی بودن، بامعرفتی و ارزش شمرده میشود.
آنچه را که باید بیان کرد، لومپنیسم ایران دیگر بهمانند گذشته نقش کاتالیزور را ندارد بلکه با تغییر و استفاده از ادبیات فراگیر دارای مجاورتهای معنایی و جغرافیایی دارای قدرت رسمی شده است و دیگر بهعنوان بازیگر اصلی و رسمی وارد کارزار قدرت میشود.
و حال باید سؤال کرد آیا دموکراسی که برگرفته از واقعیت جامعه در انتخاب لومپن ها اشتباه کرده است یا انتخابها برگرفته براین حمله است دموکراسی اشتباه نمیکند.
*دکتری جامعهشناسی
ثبت دیدگاه