به گزارش رکنا، متین، پسر جوان در حالی که اصرار داشت هرچه سریعتر صیغه عقد میان او و زنی که 20 سال از او بزرگتر بود، خوانده شود در مورد علت این اصرار گفت:
ـ چند سال است که والدین من اصرار دارند ازدواج کنم. در این مدت به تمام انتخابهای آنها احترام گذاشته و با آنها وارد گفتوگو و صحبت شدهام ولی هیچوقت احساس خوبی نداشتم. مادر و پدر من فکر میکنند که چون من تنها فرزندشان هستم برای انتخاب همسر من اختیار تام و کاملی دارند. به همین علت است که دچار مشکل هستم. دخترانی که مادرم برای من انتخاب میکند، کوچکترین سنخیتی با من ندارند و من میدانم که اگر با آنها وارد زندگی شوم، مطمئنا باید پس از مدتی به آن زندگی پایان دهم. پسر جوان گفت: هرچه با مادرم صحبت میکنم که باید دیدگاههایش را برای انتخاب همسر من تغییر دهد بیفایده است. چون تک فرزند هستم، مادرم تمام آمال و آرزوهایش را در من میخواهد پیدا کند. به همین خاطر وقتی دیدم که نمیشود افکار او را عوض کنم به این فکر افتادم که راه دیگری پیدا کنم. وی اضافه کرد: از مدتی قبل با راشین آشنا شدهام. اگرچه او 20 سال از من بزرگتر است و صاحب یک بچه 7 ساله است ولی فکر میکنم که در کنار هم میتوانیم به خوبی زندگی کنیم و خوشبخت باشیم. وی اظهار کرد: موضوع ازدواج با این شرایط را با مادرم مطرح کردم ولی او با این مساله کنار نیامده و میگوید من حق ندارم که خودم همسر آیندهام را انتخاب کنم. او معتقد است چون من فرزند او هستم و او سالهای زیادی را برای تربیت و بزرگ کردن من زحمت کشیده است، بنابراین این حق برای اوست که همسر من را انتخاب کند. من هم فکر میکنم این حق به من تعلق دارد به همین علت آمدهام که بدون اطلاع آنها و به شکل مخفیانه ازدواج کنم. شادمان صیغه عقد دائم میان داماد عجول و عروس را خواند و آنها راهی زندگی مشترک خود شدند.
ثبت دیدگاه