صدای قدمهای زمستان هرلحظه نزدیکتر میشود دلها میتپد تا به بلندترین شب سال برسد، به شب زنده شدن آیینها، شب دوستی، شب دیدار و مهربانی و شب یلدا بهانهای برای زنده کردن تمام خاطراتِ خوبِ کنار هم بودن شود
یلدا شب تبلور مهربانی و محبت، شب گذشت از خطاها و پاسداشت حرمت بزرگترهاست. یلدا مجالی است برای دیدن عزیزانی که تصویر و صدایشان، در پَسِ مشغلههای زندگی، رنگباختهاند
مجالی است برای نشستن لبخند بر لبان کودکان، در آغوش پرمهر بزرگترها.
وقتی برفهای سرد فاصله، خانههایمان را دورتر از همیشه میکنند یک فنجان چای داغ، میتواند آغازی برای گرم شدن رابطهها باشد.
اما در شور و حال بازار و تنوع تنقلات و میوهها، هستند خانوادههایی که تنها سوز سرما و بلندی این شب، آنها را به یاد شب یلدا میاندازد.
چه زیباست اگر در هنگام خرید یلدای خود، یلدای نداری یک کودک یا مادر و پدر شرمنده را نیز به سفیدی و نور تبدیل کنیم
چه زیباست که با کاستن اندکی از حجم خرید شب چله خود، دیگران را که تنها نام این شب را به یاد دارند نیز از شُکوه آن برخوردار کنیم
یلدا زمانی میتواند شادیآفرین باشد که شادی را در سَبَد مهربانی گذاشته و به همه تعارف کنیم بدون نگرانی از کاستن آن و به اتمام رسیدنش، چراکه مهربانی و نیکوکاری تنها محصولی است که مصرفش، انتهایی ندارد و با بخشیدن، فزونی مییابد
به امید طلوع مهربانیها و غروب نامهربانیها
به قلم: سعید خوشدوز گنجه
ثبت دیدگاه