اسماعیل تپاک:
می گویند آدمی به امید زنده است و این بی سبب هم نیست! چرا که اگر امید را از بشر بگیرند حقیقتا می میرد. حتی در صورت زنده بودن جسمی! جان و روحش از میان رفته و کار مفید و مثبتی عرضه نخواهد کرد.
این گزاره را در هیاهوی جامعه امروز می توان با وضوح بالا دید و برایش در عین امیدواری به فردای نیامده! حسرت خورد و اندوهگین شد.
می توان از کنار صف های طویل گوشت و مرغ یخ زده با کمی تانی و تامل گذر کرد و خیره شد در چهره تک تک آحاد داخل صف و برای هرکدام داستانی شبه کافکایی نوشت آلوده به انواع خصایص آدمی از فقر تا طمع تا کاسبی با طعم مضحک گرانفروشی و ترویج هرچه ببشتر فقر و فلاکت اما چیزی که به یقین نمی توان انکار کرد ضعف مدیریت در سرزمینی است که به گواه همه کارشناسان یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است!
در این شرایط و با این احوال چه باید کرد؟ نا امید شویم و ترویج نا امیدی کنیم تا حدی که بنیان جامعه از هم بپاشد یا امیدوار باشیم به ناخدایی که در این توفان سهمگین هم سکان را رها نمی کند و از “امید” می گوید؟!
همین چند روز پیش بیانیه گام دوم انقلاب را کشتیبان به زبانی همه فهم منتشر و در آن از ملتی مطمئن و امیدوار سخن رفت.
منبع این اطمینان و امید کجاست؟ و با کدام دلخوشی میشود گوشه چشمی به قامت امید موجود در بیانیه گام دوم داشت؟
پاسخ البته روشن است! و تنها کمی هوش و اندکی دقت لازم است تا دخیل اعتمادمان را به ضریح امید ببندیم.
یکی از بزنگاههای امیدمان به دوران جنگ تحمیلی بر می گردد. جایی که همه ارتجاع عرب با مدد شرق و غرب آمده بود تا ظرف چند روز ناقابل نقره داغمان کند و چنگ بیندازد به گوشه ای از جگرگوشه همه ایرانیان و در نهایت نیز همگان دیدند امید و اتحاد ملت ایران چه بلایی سر بیگانگان بدخواه آورد و امروز قصه حقارتشان نقل محافل است اما ایران همچنان سربلند و با افتخار در حال تلاش و تقلا برای رشد و تعالی است.
بزنگاههای بعدی نیز هرکدام به همین روال طی طریق شده و جهان شاهد است که ما با امیدمان و بدون منت پذیری از هیچ بیگانه ای بر اریکه قدرت نشسته ایم و این گردنه آلوده با نا امیدی فعلی را نیز طی خواهیم کرد و بزودی شاهد رشد امید و نشاط در جامعه پویای میهن مان خواهیم بود.
از آن طرف هم البته بر مسوولان محترم با اذعان به همه مشکلات و گرفتاری ها، فرض واجب است که در جهت پمپاژ امید و بازگشت نشاط به جامعه بیش از آنچه تا امروز کرده اند تلاش کنند تا مبادا فهم مشترک جامعه به سمت نا امیدی بچرخد که این ابدا خوشایند هیچ کس نیست.
ثبت دیدگاه