دختر زن - افزایش بارداری ناخواسته نوجوانان در هرج و مرج های سیاسی/ قانون، سن ازدواج را از بلوغ جسمی به سن بلوغ عقلی منتقل کند - بارداری

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی برنا ؛ جامعه ای که احساس آرامش اجتماعی در آن کاهش بیابد به سرعت معضلات اجتماعی در آن افزایش می یابد و این آسیب ها اول مسیر خود را در جامعه زنان پیش می برد . آمار همسر آزاری ؛ کودک آزاری ؛ ازدواج های اجباری و بارداری های ناخواسته … رشد صعودی در پیش می گیرد . یکی از بحث هایی که این روزها باید مورد توجه کارشناسان باشد مبحث بارداری های ناخواسته به خصوص در قشر نوجوان است . در این گزارش ضمن نگاه جهانی به مبحث بارداری های ناخواسته در سن نوجوانی به علل شکل گیری این معضل ؛ اثرات آن بر روح مادر و پیامدهای آن بر جامعه پرداخته ایم که در ادامه می توانید بخوانید.

مینو مرتاضی، فعال حوزه زنان، در مورد اینکه در دنیا چند درصد از دختران در نوجوانی تجربه بارداری دارند به خبرنگار اجتماعی برنا  می گوید: «بارداری دختران، اصطلاحی است که در آسیب های اجتماعی بکار برده می شود، یعنی دخترانی که به دلایل نا خواسته و به اجبار در معرض تعرض و تجاوز قرار گرفته و باردار شده اند. سن نوجوانی در تعریف سازمان بهداشت جهانی سنین بین 12 تا 20 سال است. بارداری دختران نوجوان در دو وضعیت معنادار فراوانی آماری پیدا می کند. در هر دو وضعیت اما یک عامل مشترک برای بالا رفتن آمار بارداری دختر نوجوان وجود دارد که آن ناآگاهی از روش مدیریت شور جنسی در شکاف موجود میان بلوغ جسمی و بلوغ عقلی است.»

جامعه جهانی بطور جدی با عوارض نابهنجار جنسی در قالب بارداری ناخواسته مواجه است

او با بیان اینکه، هم در جامعه توسعه یافته و پیشرفته و هم در جامعه توسعه نیافته با پدیده بارداری دختران نوجوان مواجه می شویم، می افزاید: «با این تفاوت معنا دار که در جوامع توسعه یافته بین  بارداری دختران نوجوان و بارداری متعارف زنان نسبت یک به ده برقرار است . یعنی در کشور انگلیس از هر ده زایمان، یکی مربوط به دختران نوجوان بین 12 تا 14 سال است . اما در کشورهای افریقایی از هر یک هزار زایمان زنان . 100 زایمان از برای دختران بین 12 تا 14 سال است.  به این ترتیب می بینیم جامعه جهانی بطور جدی با عوارض رفتار پر خطر و نا بهنجار جنسی در قالب بارداری و زایمان ناخواسته و تولد کودکان ناخواسته مواجه است. کودکانی که بندرت موفق می شوند ازحداقل های زندگی استاندارد انسانی برخوردار شوند.»

افزایش بارداری ناخواسته نوجوانان در هرج و مرج های سیاسی

او با اشاره به اینکه، در جنگ ها، درگیری ها و هرج و مرج های سیاسی هم آمار بارداری نوجوانان به شدت افزایش پیدا می کند.، تصریح می کند: «مهیب ترین نسل کشی ها در جنگ بوسنی هرزگوین از طریق باردارکردن و تجاوز به دختران نوجوان صورت گرفت و فجایع دردناکی آفرید.  در جنگ های اخیر در منطقه نیز رفتاری که با دختران ایزدی شد گواه این واقعیت تلخ است که دختر بودن و دختر به دنیا آمدن در مناطق پر خطر ریسک زیادی دارد. پیامد های چنین زایمان هایی نیز برحسب فرهنگ و باورهای جوامع برای فرزندان و مادران متفاوت است. اما بارداری و زایمان در نوجوانی آثار و عوارض و ضربات تخریبی مشابهی به سلامت روانی و جسمی دختران و زنان نوجوان وارد می سازد.»

او وضعیت مادران نوجوان را اینگونه شرح می دهد: «مادر نوجوان که در پی تعرض و به اجبار و یا در پی غلیان شور جنسی درگیر بارداری و تولد کودک ناخواسته می شود بین دو جهان کاملا متفاوت مادری برای کودکی که به دنیا آورده و عوالم کودکی و نوجوانی تباه شده خود دچار آشوب روحی و حس گناه می شود.  این حس و آشوب معمولا تا پایان عمر او را رها نمی کند.»

برای مادر اجباری بهشتی متصور نیست

مینو مرتاضی ادامه می دهد: «در آمار کودکان ناخواسته با آمار بزهکاری نوجوانان فراوانی و مشابهت های معنا داری مشاهده می شود . از این رو بارداری حقی مبتنی بر رشد عقلی و اراده آگاه برای زنان به رسمیت شناخته شده است. برای مادری اجباری و کودک ناخواسته بهشتی متصور نیست.»

مرتاضی در این باره که ناهمزمانی بلوغ جسمی و عقلی چه پیامدهایی به همراه دارد، می گوید: «ناهمزمانی بلوغ جسمی و بلوغ عقلی در دورانی روی می دهد که آن را دوره نوجوانی می نامیم. دوره نوجوانی را باید یک دوره  بسیار مهم در زندگی انسان ها دانست. به این دوره که  سنین بین 12 تا 20 سالگی را در بر می گیرد بعضا دوران برزخی نیز می گویند. دوره  نوجوانی حد واسط بین دوران کودکی و جوانی است. با ورود به آستانه نوجوانی دوره نهفتگی جنسی دوران کودکی پایان می یابد. بیداری غرایز جنسی در این دوره بحران های خاص دوران بلوغ را همراه خود دارد.»

 او با بیان اینکه، زندگی عاطفی و احساسی کودک آرام دیروز و نوجوان پرشور امروز در دوران بلوغ از درون و برون دچار تغییرات طوفانی می شود، می افزاید: «بحران های روحی عاطفی که در پستوی فرهنگ و تربیت و تابو های جنسی و نقش های جنسیتی پنهان شده اند شرایط زندگی و زیست نوجوان را درگیر آشوب می کند. عدم تعادل و بی ثباتی و ترس از مسئولیت پذیری، زود رنجی و احساس تعلیق، خود نمایی، قهرمان نمایی و یافتن نگاه آرمانی به زندگی و هویت یابی، استقلال جویی و عاشق پیشگی معطوف به شور و لذت جنسی از بارزترین ویژگی های دوران بحرانی نوجوانی است.»

او مرحله اول بلوغ را اینگونه توصیف می کند: «به گفته پژوهشگران این دوره به چهار مرحله تقسیم می شود. مرحله اول 12 تا 14 سالگی است، که به آن مرحله فاصله گرفتن می گویند. این دورانی است که تمام انرژی نوجوان مصرف خود و رمز گشایی از تغییرات درون و برونش می شود. نوجوان در این مرحله با فاصله گرفتن از بزرگسالان آشنا به قلمرو خود شناسی وجنسیت یابی و رشد فردیت  وارد می شود. در چنین فضا و وضعیتی نمی توان از دختر یا پسر نوجوان انتظار داشت که درباره تشکیل خانواده و زندگی مشترک تصمیم بگیرند. حتی اگر تمامی حالات نوجوان از تمایل شدید او به لذت جنسی خبر بدهد، بازهم نوجوان غرق در خود است و به جنس مخالف از دریچه ابژه و ابزار جنسی می نگرد نه بیشتر . و دراصل آشکارا پیداست  در این مرحله نوجوان خود در مقام ابژه تحت تسخیر کشش جنسی واقع شده است.»

تفاوت مادران خودخواسته و مادران اجباری

او ادامه می دهد: «نوجوان در این مرحله و سن و سال در مقام سوژه تصمیم گیر نمی تواند عمل و اقدام عقلایی داشته باشد، چه رسد به اینکه بخواهد در مقام مادر متکفل اداره و مدیریت معنوی انسان دیگری شود که در نهایت عجز و درماندگی در همه ابعاد وابسته به اوست. وحشت از پذیرش مسئولیتی بس خطیر  و خشم ناشی از اجبار به پذیرش چنین مسئولیتی روان مادر نوجوان را در هم می ریزد . در اینجا معمولا رابطه مادرو کودک به رابطه شئی و زایده اش تقلیل پیدا می کند. این رابطه عاطفی توام با ترس و خشم و فاقد عقلانیت در زایمان های زنان نوجوان که در چارچوب ازدواج رسمی صاحب کودک شده اند نیز دیده می شود و بر نوع تربیت و نگاه آنان به خود و کودک شان هم تاثیرات منفی می گذارد. اما تفاوت مادران نوجوانی که در چارچوب ازدواج دارای فرزند شده اند با آنها که خارج از چارچوب ازدواج دچار مادری می شوند در داشتن  احساس گناه است که مادران نوجوان که خارج از عرف بچه دار شده است، دارد.»

زنان در نوجوانی به اجبار ازدواج کرده دو برابر زنان دیگر در صف دادگاه های طلاق

مرتاضی احساس قربانی شدن مادران نوجوان را اینگونه شرح می دهد: «احساس قربانی شدن احساس مشترک تمامی مادران نوجوانی است که تنها به جرم بالغ شدن و یا شور جنسی ناشی از دوران بلوغ جسمی، مادر شده اند بدون اینکه از آمادگی عقلانی برای پذیرش  مقام و موقعیت مادری برخوردار شده باشند. احساس سختی که تمامی عواطف و عملکرد مادرانه را حتی پس از بلوغ عقلی نیز همواره تحت الشعاع خود قرار می دهد. و نتیجه اش تربیت کودکانی کمتر با تربیت است. جالب  است بدانیم بین زنان متقاضی طلاق آمار زنان خانه داری که در نوجوانی ازدواج کرده اند بیش از دو برابر آمارزنانی است که در جوانی و سنین پختگی  ازدواج کرده اند.»

او راهکارها برای پیشگیری از بارداری زنان نوجوان را اینگونه بیان می کند: «به نظر می رسد  راهکارهایی که بتوانند جلوی ناهنجاری های ناشی از بارداری نوجوانانه زنان را بگیرند، آموزش و قانون هستند. به این معنا که با آموزش رفتار جنسی به هنجار و ایجاد امکانات پرورشی و آموزشی جهت مدیریت و کنترل شور جنسی نوجوانانه، می توان آمار دختران نوجوان قربانی بارداری را کاهش دهد. زیرا دوران نوجوانی دوران آرمانخواهی و قهرمان جویی ها نیز هست. استفاده از شور آرمانخواهی دوران نوجوانی فرصتی می دهد تا نوجوان به آستانه بلوغ عقلی برسد. در امر ازدواج نوجوانان که معلوم نیست بر اساس چه امر مهم و به تعویق افتاده ایی این روزها و در این وضعیت بحرانی بر آن تاکید می شود نیزباید دانست که بدون رشد عقلی و خواست قلبی ازدواج باطل است.»

او با بیان اینکه، ازدواج و زوجیت مربوط و مرتبط به بلوغ و رشد عقلی است که اراده انسان ها را فعال می کند، می گوید: « در امر ازدواج  توصیه قرآن به دو فرد عاقل، بالغ و رشید این است که زمانی می توان و باید ازدواج کرد که طرفین از یکدیگر شناخت کافی پیدا کرده باشند و یکدیگر را چون جان خویش دوست بدارند و هریک آگاهانه مسئولیت امانتداری و محرمیت آن دیگری را بپذیرد. قران به لسان قوم با آنها سخن می گوید . و لسان قوم را می توان سواد عمومی، عرف و فهم رایج و معمول هر دوران و زمانه ای در سطح بلوغ عقلی دریافت کرد.»

قانون سن ازدواج را از بلوغ جسمی به سن بلوغ عقلی منتقل کند

مرتاضی با اشاره به اینکه، با این برداشت می توان گفت که عرف و سواد عمومی در این دوران و زمانه ایی که در آن بسر می بریم خواهان ازدواج نوجوانان نیست و ان را امری عقلانی قلمداد نمی کند، می افزاید: «تضاد قانون و شرع و تشدید تناقض بین فهم و سواد عمومی جامعه به حدی رسیده است که انتظار می رود قانون سن ازدواج را از دوره نوجوانی و  بلوغ جسمی به  سن بلوغ عقلی و دوران جوانی منتقل کند. باین ترتیب حق ازدواج و تشکیل خانواده  به هیجده سالگی که سن پذیرفته شده بلوغ عقلی در سراسر جهان است منتقل گرداند. در واقع سواد عمومی جامعه و عرف این دوران انتظار دارد قانون گذاران به جای عجله (که همیشه و در همه زمان ها کار شیطان بوده و هست ) قانونی بگذارند که در آن حتی اگر نوجوانانی امکان آن را داشته باشند که زودتر از 18 سالگی و سن قانونی ازدواج کنند و اراده گرایانه بخواهند مادر شوند، بخاطر مصلحت خودشان و مصلحت کودکان شان (که نسل اینده مملکت را می سازند و قاعدتا باید سالم تر و عاقلتر و دانا تر از نسل قبل باشند ) تا رسیدن به سن عقلی قانونی و برخورداری از حقوق باروری صبوری پیشه کنند تا زغوره حلوا سازند.»