ایمان رنجکش
این روزها فضای عمومی استان گیلان متاثر از جنجالهای رسانهای مبنی بر انتقال پسماندهای پتروشیمی خوزستان به شمال کشور و گیلان است که منجر به درگیری لفظی در میان گروههای مردمی و مسئولان شده است.
با فلاش بک و بررسی منبع منتشرکننده این خبر به مصاحبه مبهم پخش شده از سوی شبکه خبر توسط مدیرکل آب و خاک سازمان حفاظت محیط زیست میرسیم که در آن گفتگو از مضرات خطرناک 1700تن زباله پتروشیمی سخن به میان میآورد که قرار است برای بازیافت و امحاء از جنوب به گیلان و قزوین منتقل شود.
اما انتشار این گزارش ناقصِ یکدقیقهای پسلرزههای بسیاری در فضای رسانهای استان در پی داشت. قطعا با رصد اخبار رسانههای داخلی و خارجی حداقل یک بار هم که شده بحث فیک نیوزها یا اخبار جعلی به گوشتان خورده است. اصطلاح مورد علاقه رییس جمهور آمریکا این روزها در گستره محلی هم کاربرد بسیاری دارد.
بعنوان مثال برخلاف استفاده از محصولات غذایی تقلبی که میتواند تاثیرات مخربی بر سلامت جسمی ما داشته باشد، اخبار جعلی به صورت ویرانکنندهای افکار عمومی را مورد هدف قرار می دهد و موجب تاثیر بر باورها و در نتیجه اثرگذاری بر رفتار و واکنشها می شود.
با قیاس حواشی به وقوع پیوسته در استان گیلان به این نتیجه میرسیم که ماجرای پسماند پتروشیمی هم در دسته فیک نیوز جای میگیرد. داستان از این قرار است که یک گروه دانش بنیان گیلانی با تاسیس شرکتی در تاکستان قزوین و لوشان گیلان، پسماندهای آزمایشگاهی، باطری، فولاد گیلان و… را بازیافت میکنند. اتفاقی که تا پیش از این در خارج استان انجام میگرفت. این شرکت در مناقصه با سایر رقبای خود برنده اعلام میشود و قرار بر این شد که از 17هزارتن پسماند پتروشیمی، 5هزار تن به گیلان منتقل شود و با رعایت الزامات فنی، بازیافت شده و در صنایع دیگر از آن استفاده شود.
از آنجایی که مردم حوصله ریشهیابی اخبار را ندارند و از بد حادثه حتی رسانههای رسمی همچون صداوسیما مرجع فیک نیوز میشوند، این ماجرا منجر به ایجاد فضای احساسی و در ادامه قضاوتهای نادرست، تاثیرگذاری بر عمل افراد و در نتیجه تولید یک بحران شد. بدین طریق که هر فرد با مشاهده گزارش شبکه6 سیما اینطور استنباط می کند که مثلا قرار است این پسماند با کامیون بار زده شده و در سراوان یا دریای کاسپین سرازیر شود! درحالی که شرکت راهاندازی شده توسط جوانان گیلانی برای تبدیل این پسماندها، نه تنها ضرری ندارد بلکه به لحاظ اقتصادی و اشتغال، ظرفیتی به سود استان میباشد.
مردم و شبکههای اجتماعی بعنوان بازیگران اصلی فیک نیوز در اتفاقی که در گیلان افتاد مورد سواستفاده افرادی قرار گرفتند که با بالارفتن از دیوار اخبار جعلی تلاش برای دیده شدن آن هم با انگیزه های سیاسی و انتخاباتی داشتند.
به نوعی که هر کس به صورت فردی کمپینی برای مقابله با این قضیه تشکیل داده و حتی نمایندگان مجلس با موجسواری بر فضای احساسی بوجود آمده سعی در جلب توجهات به سمت خود داشتند. نکته تامل برانگیزِ دیگر سخنان نمایندهای بود که خود در گذشته پیگیر راهاندازی کارخانه پسماند در حوزه انتخابیه خود بود اما تا فضای واکنشهای منفی را نسبت به این مسئله دید، بلافاصله رویه خود را 180درجه تغییر داد و موضعی برعکس گرفت.
با توسعه عظیم فضای رسانهای و درگیرشدن کوچکترین مسائل روزمره مردم با این شبکهها، سونامی فیک نیوز بعنوان تهدید اصلی امروز این فضا شناخته می شود. بحرانی که جامعه ما هیچ آمادگی در مقابل آن ندارد و با ادامه رویه فعلی اثرات جبران ناپذیری بر افکار عمومی خواهد گذاشت.
بستر رشد فیک نیوز در جوامعی است که اعتماد و سرمایه اجتماعی در آنها رو به کاهش است و در کشور ما هم با توجه به مشکلات عدیده اقتصادی، این مهم بیش از پیش مورد تهدید قرار میگیرد.
بررسیها نشان می دهد که اشتیاق مردم به بازنشر اخبار جعلی 70درصد بیشتر از اخبار واقعی است و سرعت انتشار آن نیز 6برابر می باشد. بدین طریق خبر اولیه ماجرای پتروشیمی به سرعت نور منعکس می شود اما کسی اظهارات مدیرعامل شرکت بومی بیلیش در لوشان را که اظهار کرد «حتی یک گرم از این مواد نه سوزانده می شود و نه امحاء. سیاست و برنامه شرکت بر اساس قوانین محیط زیست صد در صد بازیافت بوده و هدف صادرات کالاست» دیده نمی شود.
اتفاق مشابهی که کمی پیشتر در شمال کشور افتاد، خبرپراکنی یک کانال تلگرامی معاند در موضوع جایگاههای سوخت بود که چنان تنشی در گیلان بوجود آورد که اطلاعرسانی صداوسیما وده ها رسانه استانی هم نتوانست صف های حاضر در پمپ بنزین ها را به خانه بازگرداند.
فیک نیوز در دسته بندی نوعی خبرنگاری زرد با پروپاگاندای مبتنی بر اطلاعات غلط یا حقه قرار میگیرد و در ایران هم کسب درآمد و مقاصد سیاسی از مهم ترین انگیزههای تولید اخبار فیک قلمداد می شود و در فقدان مرجعیت رسانهای در کشور و خلاء آموزش سوادرسانهای در میان آحاد جامعه، ما دچار بحرانهای جبران ناپذیری خواهیم بود که در سایه بیاعتمادی اجتماعی شکل می گیرد.
آنچه که موجب پررنگ شدن اتفاق فعلی در گیلان شد، دغدغههای زیست محیطی بود که پیشتر حول محور بحث انتقال آب دریای کاسپین و ماجرای احداث سدلاسک به وقوع پیوست. با بررسی انگیزههای پشت پرده بازنشر فیک نیوزهایی همچون پسماند پتروشیمی درمیابیم که نه تنها دغدغه زیست محیطی و منافع مردم در کار نیست بلکه افرادی در خارج از استان با هدف رقابت اقتصادی، تخریب فلان مسئول یا فلان گروه دست به جریحهدار کردن افکار عمومی می زنند و با مهندسی ذهن مردم و عملیات روانی سعی دارند به اهداف سیاسی و اقتصادی خود دست یابند درحالی که آنچه در پس پرده این فرصت طلبی قربانی می شود منافع عمومی است.
اینگونه فضای مجازی بعنوان مساعدترین زمین برای کشت فیک نیوز انتخاب می شود و از همه بدتر افرادی با پستها و استوریهای خود در این آلودگی اطلاعاتی سهیم می شوند که حتی از کوچکترین انگیزه های شکل گیری این فضا با خبر نیستند که بحث دپوی پسماند پتروشیمی در گیلان به هیچ وجه صحت نداشته و این بازی بود که رقبای اقتصادی خارج از استان با دلایلی خاص منعکس کردند.
آنچه مسلم است و در بازدید اخیر رسانه ها، فعالان محیط زیست و اساتید دانشگاه از واحد بازیافت پتروشیمی در لوشان رودبار مورد تاکید قرار گرفت، ضرورت احراز ملاحظات زیست محیطی و فنی با نظر کارشناسان و نمایندگان افکار عمومی بود تا مردم در محیطی شیشه ای از روند فعالیت ظرفیت های اشتغالزا و سودآور اقتصاد استان مطلع باشند و بدین طریق حاشیه آفرینی مافیایی و رقبای اقتصادی گیلان و رسانه های ترویج کننده فیک نیوز در خارج از استان نتوانند به سادگی افکارعمومی را مهندسی کنند.
پایگاه خبری تحلیلی با مردم : انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ثبت دیدگاه