امیرحسین محمودی:
«هرچیز که اتفاق می افتد ، می توانست اتفاق نیفتد اگر فردی در وقوع آن دخالت نمیکرد»
این جمله از آنتونی گیدنز میتواند بسیار وسوسه انگیز باشد و گمراه کننده تا وقایع و بی اخلاقی های امروز جامعه را با تاکید بر عمل انسان به ویژگی های شخصیتی و متغیر های روانشناختی تقلیل دهد.
اگر اخلاق را به عنوان عملی که در جهت منافع جمعی و عملی که به صلاح غیر خویشتن است مطمح نظر قرار دهیم، می‌توان حواشی اخیر سلبریتی های صدا و سیما در رفت و آمد های خارج از کشورشان را اگر نگوییم خیانت در بهترین حالت خودخواهی و جاه طلبی تلقی کرد، کسانی که در جلوی صحنه بر طبل ملی گرایی میکوبند و رگ ناسیونالیستی خود را با کاربرد واژه های فارسی به رخ میکشند در پشت صحنه تصویر دیگری از خود به رخ میکشند.
در شرح احوال مجری معروف فوتبال هم که زبان از سخن قاصر است و واژه در وصف اعمالش خجل.
این حجم گسترده از بی اخلاقی در بزرگترین رسانه کشور که پرچمدار تفوق فرهنگی در ایدئولوژی اسلامی می باشد هر ذهن متفکری را به هراس انداخته و دستپاچه میکند.
برگردیم به جمله گیدنز:
همان گونه که ریتزر اثبات کرد آنتونی گیدنز تحت تاثیر مارکس بود. اگر مارکس را یک دیالکتسین تحت تاثیر ایدآلیسم آلمانی و به ویژه هگل بدانیم یک نتیجه ساده رو به روی ما قرار میگیرد جمله فوق چیزی جز تاکید گیدنز بر کردار انسان در ساختار قبلی نیست یعنی همان‌قدر که انسان با اعمال خویش جامعه را می سازد همان‌قدر هم افکار و اعمالش تحت انقیاد جامعه تکوین یافته است!
بی اخلاقی های سلبریتی ها هم از این نوع اند، تحت تاثیر نهادی که در ساختار آن به ایفای نقش می‌پردازند و در چشم انداز گسترده تر تحت تاثیر کل جامعه اند و با اعمال خویش آن را باز تولید می‌کنند!
که اگر این موارد استثنا بودند و قابل تقلیل به فرد، چنین نسبت گسترده ای از این قبیل وقایع در انظار عمومی و ساختار جامعه حداقل علنی نمی شد.
این خط مشی و مسلک رفتار بیشتر نزدیک به فلسفه فایده گرایانه بورژوازی غربی است.نظام سرمایه داری ای که منافع فرد را در اولویت نسبت به جامعه قرار میدهد نظامی که در سال های اخیر شاهد مخالفت های شدید صداسیما نسبت به آن هستیم!
اخلاقی که اگر نگوییم فلسفه زندگی مارا شکل داده حداقل قسمت اعظمی از رفتار مارا خواسته و یا ناخواسته و تحت تأثیر جبر اقتصادی تحت انقیاد خویش ساخت، اخلاقی که ریشه در فلسفه سیاست ماکیاولی و جمله مشهور وی ( هدف وسیله را توجیه میکند) دارد!
نویسنده از قضاوت در باب نیک و بد قضیه عاجز است ولی مسأله ای که چشم پوشی از آن دشوار است، عجز صدا و سیما در رسالت خویش و جامعه در تربیت افراد دلخواه است!
ثبت دیدگاه