طبق روایت‌های پلیس او اذعان می‌کند چون به دندانپزشکی علاقه داشته، یک روز از غفلت حراست دانشگاه استفاده می‌کند و وارد کلاس دندانپزشکی می‌شود و بعد هر روز همان کار را می‌کند! دانشگاه هم می‌گوید او از در مخصوص بیماران وارد دانشکده شده بود. اما آن دختر بعد از آزادشدن، در اینستاگرام خود ویدئویی منتشر می‌کند و می‌گوید: من واقعاً ثبت‌نام شده‌ام و اگر غفلتاً وارد دانشکده شده بودم پس چرا در سایت دانشگاه اسم من و نمره‌های من هست و واحدهایی که گرفته‌ام هست؟!

البته اینجا این سؤال اساسی پیش می‌آید که مگر ممکن است کسی که از درِ مخصوص بیماران وارد دانشکده شده، نامش در سیستم آموزش متمرکز ـ در کنار کسانی که کنکور قبول شده‌اند ـ ثبت شود؟! آن دختر مدعی است که من پول نداده‌ام بلکه رزومه بسیار قوی داشته‌ام از کشورهای دوبی و آلمان (احتمالاً منظورش از کشور دوبی کشور امارات است) و به همین دلیل مرجع‌ترین(!) مقام دانشگاه مرا پذیرفت و ثبت‌نام کرد! اتفاقاً‌ چون پول نداده‌ام این جنجال به پا شده و آبروی مرا برده‌اند!

دانشگاه شهید بهشتی، اما در بیانیه‌ای اعلام کرد که او یک متقلب است و در سیستم آموزش یکپارچه مبتنی بر کنکور، ثبت‌نام کسی در این رشته بدون کنکور مطلقاً محال است. اما موضوع وقتی پیچیده‌تر شد که معلوم شد این دختر در یک برنامه تلویزیونی ۲۰ دقیقه‌ای که از شبکه چهار سیما (شبکه فرهیختگان) پخش شد، به‌عنوان رتبه برتر کنکور حضور یافته بودو مفصلاً به داوطلبان از رازهای موفقیت خودش در درس‌خواندن و رتبه برتر شدن توضیح داده بود و روش‌های درس‌خواندن را به بقیه توضیح داده بود! (آن برنامه در اینترنت وجود دارد) دانشگاه شهید بهشتی اما معتقد است که این حاصل شبکه مافیایی آموزش است که در تلویزیون نیز نفوذ دارد.

با هر توضیحی، بر دامنه ابهام‌ها افزوده می‌شد، به‌ویژه آنکه معلوم شد کسی که مالک مؤسسه‌ای است که آن برنامه معرفی دختر رتبه برتر را از تلویزیون پخش کرده، تا چندی قبل کارگر چاپخانه بوده و ناگهان تبدیل به استاد شده است و… الی آخر.

به هر تقدیر ابعاد بسیاری از این ماجرا کماکان در سایه است. مردم حق دارند که از مسئولان اجرایی و نظارتی بخواهند همه ماجرا را بکاوند و شفاف کنند. خانواده‌های بسیاری همه وقت و انرژی و آسایش و تفریح و پول خود را فدا می‌کنند تا فرزندشان درس بخواند و در رقابتی برابر و عادلانه وارد رشته‌های برتر دانشگاه‌های معتبر شود. می‌دانید رخ دادن چنین اتفاقاتی چه تأثیر منفی و مخربی بر ذهن و روح دانشجویان واقعی و خانواده‌هایشان و اعتماد جامعه به دولت می‌گذارد؟

جامعه به دانشگاه نیاز دارد و به دانشگاه اعتماد دارد، اما به دانشگاه پاکیزه نه به دانشگاه آلوده. وقتی سال گذشته مجله علمی «نیچر» اعلام کرد که ۳۹۸ استاد متقلب ایرانی را شناسایی کرده که مقالات کپی شده دیگران را به نام خود ارائه کرده بودند این اعتماد دچار خدشه شد. وقتی اردیبهشت امسال معاون وزیر علوم اعلام کرد از ۳۵ مؤسسه متخلف علمی که پایان‌نامه می‌فروختند ۲۰ هزار قرارداد خرید و فروش پایان‌نامه کشف شده است، وقتی معلوم شد که خانم استادی تحقیق علمی یک آدم مشهور را عیناً به نام خودش منتشر کرده و در دانشگاه تهران ارتقاء شغلی گرفته است، وقتی هفته پیش اعلام شد که ۵۲۴ مقاله متقلبانه ایرانی از فهرست مقالات دنیا ابطال شده است و وقتی دختر ثروتمندی به طرزی عجیب بدون کنکور سرکلاس دندانپزشکی می‌نشیند و در تلویزیون از او به عنوان رتبه‌برتر تجلیل می‌کنند… این اتفاقات رازآلود اعتماد مردم را هم‌ از نظام آموزشی و هم از حاکمیت سلب می‌کند.

بنابراین ضروری است که مسئولان ماجرای واقعی مریم را کامل و بدون رتوش برای مردم بازگویند شاید مریم‌های بیشتری به همین‌شیوه‌ها، مشغول دکتر شدن باشند…