بر کسی پوشیده نیست که بخش بزرگی از حباب بوجود آمده در بازار به دلیل شرایط روانی آن است و نه شرایط واقعی اقتصادی ایران.
البته نمی توان انکار کرد که شرایط اقتصادی ایران بسیار وخیم است اما بخش بزرگی از این شرایط به تحریم های آمریکا مربوط نیست بلکه مربوط به سیاست های اقتصادی وتصمیم گیری های درونی می باشد.
با توجه به اینکه آمریکا همه تیرهای خود بر علیه اقتصاد ایران را شلیک کرده و الآن حدود دو سال است هیچ تحریمی نمانده که آمریکا بر علیه ایران اعمال نکرده باشد، وتحریم هایی که آمریکایی ها طی یکی دو ماه اخیر اعلام کردند چیز جدیدی به حساب نمی آید، نمی توان تصور داشت که اتفاق جدیدی رخ داده که موجب بالا رفتن تصاعدی قیمت ارز در ایران گردد.
به قول معروف زهر تحریم های آمریکا طی دو سال اخیر گرفته شده و دیگر نیش آمریکایی ها زهری ندارد که بخواهد روی ایران اثر کند.
به عنوان مثال، بحث تحریم 18 بانک ایرانی یک پروپاگاندای کاملا تو خالی بیش نبوده چرا که حدود ده سال است ارتباط بانک مرکزی ایران با سیستم جهانی و دلار آمریکا قطع می باشد و علیرغم امضا و اجرای برجام توسط ایران، طی این ده سال حتی برای یک روز هم این تحریم ها برداشته نشده.
بالطبع چون بانک مرکزی ایران ذیل این تحریمها می باشد طبیعتا همه بانک های ایرانی هم با نبود این ارتباط مواجه هستند و چه تحریم می شدند چه تحریم نمی شدند فرقی به حال آنها نمی کرد.
جالب اینکه آمریکایی ها آنقدر مستأصل شده اند که برخی بانک ها را چند بار تحریم کرده اند.
تنها اتفاقی که ممکن بود رخ دهد این بود که کشورهای اروپایی بخواهند کانال اینستکس را برای فروش دارو و تجهیزات پزشکی و غذا به ایران از کانال برقراری ارتباط برخی بانک های خود با بانک های آمریکایی که ذیل تحریم آمریکا نبودند را ایجاد کنند که خوب میتوان گفت این اقدام آمریکا ضربه ای به اروپایی ها به حساب می آید.
همچنین باید توجه داشت که ایران عموما بخش بزرگی از داروهای و تجهیزات پزشکی خود را یا در داخل تولید می کند و یا اینکه از کانال های غیر رسمی وارد کشور می کند و در مورد غذا هم که کلا ایران نیازی به غذای خارجی ندارد و هر آنچه مردم ایران در زمینه غذا نیاز دارند در کشورشان به وفور وجود دارد و تولید می شود، در حدی که ایران خود صادر کننده و تامین کننده این مواد غذایی برای کشورهای همسایه خود هست.
البته همین پروپاگاندای رسانه ای کافی بود تا برخی سودجویان بخواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند و تلاش کنند با دلال بازی سود به جیب بزنند.
ظاهرا همین هم شده.
طی چند روز اخیر پس از اینکه بانک مرکزی ایران اعلام کرده که برای کنترل بازار ارز روزی 50 ملیون دلار به بازار تزریق خواهد کرد تعداد فروشنده ها به مراتب بیش از خریداران شده و ما به التفاوت خرید و فروش حتی به حدود دو هزار تومان هم رسیده.
عموما همه دلال ها فروشنده هستند و تلاش دارند دلار خود را با قیمت های بالای 32 هزار تومان بفروشند در حالی که اگر شما فروشنده باشید همه اظهار می دارند که نقدینگی ریال ندارند و خریدار نیستند و در شرایطی از شما دلار را می خرند که چیزی حدود دو هزار تومان کمتر حاضر باشید بفروشید.
این شرایط در واقع به معنای سیگنال بی اطمینانی دلال ها و صراف ها نسبت به خرید ارز و یا احتمال بالا رفتن آن به شمار می آید و تنها زمانی چنین اتفاقی رخ می دهد که میان دلال ها واهمه آن وجود دارد که طی چند روز آینده قیمت ارز با سقوط آزاد مواجه خواهد شد.
همچنین اخیرا اخبار زیادی مبنی بر اینکه احتمالا به زودی ایران بتواند بخش بزرگی از طلب های 40 ملیارد دلاری خود را وصول کند منتشر شده و حتی برخی رسانه ها فراتر رفته اند و اعلام می دارند که تیم آقای ترامپ از ایرانی ها خواسته چند آمریکایی ایرانی الاصل که در ایران زندانی شده اند را در قبال اجازه آزاد سازی بخش بزرگی از این چهل ملیارد دلار آزاد کنند.
مشخص است هر چه قدر اوضاع انتخاباتی ترامپ در آمریکا بد تر شود دولت فعلی آمریکا مستأصل تر خواهد شد و تلاش خواهد کرد به هر دری بزند تا بلکه بتواند چند رایی به دست آورد و طبیعتا چنین رویدادی، یعنی آزادی زندانی های آمریکایی، می تواند تاثیر مثبتی بر کمپین انتخاباتی آقای ترامپ داشته باشند.
البته قطعا با توجه به بد عهدی های متعدد دولت ترامپ، اگر این اخبار صحت داشته باشد، احتمالا ایرانی ها اصرار خواهند کرد تا اول پولهای بلوکه شده شان آزاد شود و بعد زندانی ها را آزاد کنند.
حتی شاید هم تقاضا کنند بخش های دیگری از پولهای بلوکه شده شان در دیگر کشورها که به حدود بیش از 120 ملیارد دلار تخمین زده می شود نیز آزاد شود و کل ماجرا به اوضاع انتخاباتی ترامپ در آمریکا باز خواهد گشت.
البته نه بالا رفتن قیمت ارز و نه پایین آمدن قیمت ارز برای اقتصاد کشورها مفید نیست چون تاجرانی که کالاهای خود را با قیمت ارز بالاتر خریده اند نسبت به فروش کالاهای خود مقاومت خواهند کرد.
همچنین آنهایی که تعهدات صادراتی یا وارداتی دارند نیز سردرگم می مانند که تعهدات خود را بر چه اساسی پوشش دهند.
ولی باید توجه داشت که چون قیمت ارز در زمان بسیار کوتاهی با شیب زیاد بالا رفته در صورت سقوط سریع آن به نسبت بازار خیلی سریع می تواند تعادل خود را به دست بیاورد در حالی که اگر قیمت برای مدت طولانی ای بالا بماند همه قیمت ها بر اساس همان قیمت بالا تثبیت خواهد شد.
اما نکته اصلی در این ماجرا این است که مانند بازار بورس احتمالا بسیاری از آنهایی که قمار کردند و وارد بازار ارز شده اند ممکن است به زودی بازی بخورند و سرمایه های خود را از دست بدهند.
ثبت دیدگاه