یک وکیل دادگستری: موضوع مربوط به زمانی است که بحث بیماری ایدز و طرق انتقال آن در هر مکان و محفلی که عده ای دور هم بودند حتما یکی از مباحثی بود که به آن اشاره می شد. خبرهای عجیب و غریبی از حوادث و اتفاقات منجر به ابتلای اشخاص به این ویروس منتشر شده بود ،ازمراجعینی که به درِ منازل مراجعه و به بهانه ی زدن واکسن شهروندان را آلوده می کنند تا…
کامران از کانادا که به ایران عزیمت می کند با سرمایه و ارث خانوادگی کلینیکی مجهز در شمال تهران راه می اندازد تا کلیه خدمات پزشکی در دسترس شهروندان باشد.از دندانپزشکی که تخصص خودش بوده تا سایر خدمات مورد نیاز بیماران.
کامران می گفت: برای من به عنوان مالک و مدیر کلینیک سلامت جسمانی و روانی پرسنل در اولویت بود و به همین دلیل دستور داده بودم تا تمام کسانی که به هر نحو در مجموعه مشغول به کار هستند از نگهبان جلوی در تا خودم پرونده ی سلامت داشته باشند،شرط استخدام پرسنل گذراندن تست های روانی و انجام آزمایشات مرتبط به سلامت جسمانی بود. برای رفع هرگونه تبعیض و سوء تفاهم اول از همه پرونده ی سلامت خودم را تکمیل کردم.هر بار که برای کنترل پرونده ی کارکنان به بایگانی می رفتم خانم جوانی کنار فرح متصدی بایگانی کلینیک نشسته بود و مشغول بگو و بخند بودند،برخی مواقع صدای قهقه ی ایشان به طرز ناشایستی در کل کلینیک شنیده می شد.این شد که علاوه بر تذکرات مدیر داخلی، چندین فرصت هم خودم بهش دادم تا نسبت به اصلاح رفتارش اقدام کند اما توجهی نکرد و پس از یکسال و چندماه فعالیت ،با وی تسویه حساب کردیم و ازجمع همکاران جدا شد.
شش ماه بعد از اخراج فرح، پیامکی به کامران می رسد: ” اگر به خواسته های من تن ندهی قضیه رابطه ای را که با تو داشتم به همسرت می گویم”…!
کامران که از سلامت اخلاق خویش مطمئن بوده،موضوع را با همسرش در میان گذاشته سپس به خط ناشناس پیام می دهد که اشتباه گرفته اید و مزاحم نشوید.مشابه پیام مذکور چندین مرتبه تکرار می شود ولی کامران اهمیتی به موضوع نمی دهد تا اینکه..
کامران احضاریه به دست وارد دفترم شد؛موضوع احضاریه شکایت خانم نینا…علیه کامران به اتهام رابطه نامشروع بود.کامران از هویت شاکی اظهار بی اطلاعی می کرد و منکر هر نوع رابطه ای بود لذا به اتفاق وی به مرجع قضایی رفته، پس از اعلام وکالت با مرور پرونده متوجه شدم شاکی پرونده همان شخصی است که چندی پیش به کامران پیام داده و مدعی بود کامران وی را اغفال و در منزلش به وی تجاوز کرده…
اطلاعات و مختصاتی که شاکی از منزل کامران و حتی وضعیت جسمانی وی ارائه کرده بود به عنوان دلیل انتساب اتهام به موکل سبب تفهیم اتهام و در نهایت صدور قرار تامین کیفری در همان جلسه ی اول شد. شماره تماس شاکی را از کامران گرفتم و با ارسال پیام ،ضمن معرفی خودم به عنوان وکیل کامران از وی درخواست کردم تا در دفتر جلسه ای با او داشته باشم. در پاسخ نوشت:”هرچی قانون بگه”!شاکی طوری مطمئن و مستند حرف می زد که باید به صداقت کامران شک می کردم،لذا لازم بود برای اطمینان از صداقت کامران و تنظیم دفاعیه و اثبات کذب بودن شکایت نینا کل روزهایی که کامران از کانادا به ایران برگشته و در کلینیک مشغول فعالیت شده است را مرور کنیم…
نینا به عنوان شاکی پرونده،بایدهمدست و همراهی می داشت که در کلینیک نفوذ داشته و فرم تست سلامت جسمانی کلینیک را از بایگانی دزدیده باشد. نینا در اثبات ادعایش گفته بود: کامران پیش از رابطه گفت؛ باید از سلامت تو مطئمن بشوم و این گواهی را در دفتر کلینیک به نام من تنظیم کرد تا تست ایدز بدهم و…
در جهت رد این دلیل می شد به قاعده و روال کلینیک استناد و در قالب دفاع این موضوع را طرح کرد که ممکن است نینا بابت استخدام درکلینیک متقاضی بوده وکامران چنین دستوری را بابت پرونده سلامت کارکنان مجموعه صادر کرده است اما چالش اساسی اطلاعات دقیق نینا از منزل کامران و آثار جراحی روی شکم وی بود!که لازم بود به طریقی منشا این اطلاعات کشف شود.
درست حدس زده اید! فرح از پرونده ی سلامت کامران رونوشتی کامل تهیه و از این طریق مطلع شده بودند که کامران چند سال پیش جراحی داخلی داشته و لذا سمت چپ شکمش جای بخیه ها مانده است اما اطلاع از تعداد مبلمان منزل کامران و نقش فرش ها و…طوری دقیق و منطبق بر واقع بود که کم کم موجبات شک همسر کامران را فراهم می کرد و هیچ دلیل منطقی برای چگونگی کسب چنین اطلاعات دقیقی وجود نداشت جز اینکه نینا در خانه ی کامران حضور داشته .
این فرضیه همراه با اظهارات فرح و دوستش که به دروغ از سوء نظر کامران به ایشان گواهی داده بودند به انضمام اطلاعات نینا از مختصات منزل کامران قرائن و دلایلی شد تا دادگاه بدوی کامران را محکوم کرد. در نومیدی کامل لایحه تجدید نظر خواهی را طراحی و تقدیم کردم.در جهت شناسایی منبع اطلاعاتی نینا از مشخصات منزل کامران ،لیست تمام اشخاصی که به خانه ی کامران رفت و آمد داشتند (اعم از بستگان و دوستان ) تهیه کردیم.
کامران و همسرش شروع کردند به تماس گرفتن و طرح پرسش هایی در جهت کشف و شناسایی شخصی که ممکن است راجع به مختصات خانه به غریبه ای حرفی زده باشد.چند روز پس از اینکه با غالب اشخاص مورد نظر تماس گرفته می شود، یکی از بستگان با همسر کامران حین خریداز سوپر مارکت محل تماس گرفته اعلام می کند پرسش های شما سبب دلخوری فامیل شده و غالبا تصور کرده اند از منزل شما کالای با ارزشی سرقت شده و شما به این طریق درصدد شناسایی سارق هستید که همین سوء تفاهم همسر کامران را وادار می کند تا شرح ماوقع را جزء به جزء بگوید. کارگر سوپر مارکت به طور اتفاقی مکالمه ی همسرکامران را می شنود…
کارگر سوپری یکی دو ساعت بعد به منزل کامران مراجعه و اعلام می کند؛چندماه پیش که داشتم سفارشات شما را می آوردم خانمی جلوی ساختمان ، خودش را از بستگان شما معرفی کرد و گفت می خواهم به مناسبت خرید خانه نو برایشان کادو بخرم و به همین دلیل بایداز رنگ بندی فرش ها و پرده ها و… مطلع شوم تا کادویی که تهیه می کنم با سایر وسایل هماهنگ باشد .اینطوری هم شیرینی خوبی به تو می رسد هم یکی از مشتریان خوب شما خوشحال می شود. بعد هم قول داد هر وقت کادو مورد نظر را تهیه کرد به آقای دکتر وشما بگوید که من به او کمک کرده ام ،دوربین کوچکی به من داد تا زمانی که خریدها را به داخل آپارتمان می آورم از منزل شما عکس بگیرم و به آن خانم بدهم،من هم به تصور خوشحال کردن شما حرفش را گوش کردم، آن خانم هم بابت این کار مبلغی به حساب من واریز کرد.
با اطلاعات کارگر سوپری چند روزی طول کشید تا دادگاه تجدید نظر دستور استعلام از بانک و مخابرات را صادر کرد و درنهایت مشخص شد خانمی که با کارگر سوپری در ارتباط بوده یکی از دوستان فرح بوده که از نقشه ی او اطلاعی نداشته به این باور که فرح واقعا قصد خرید کادو برای خانواده ی مدیر کلینیک و عذرخواهی بابت بدرفتاری هایش در زمان فعالیت در کلینیک داشته با ایشان همکاری می کند. لذا در ارائه اطلاعات به قاضی وکمک به کشف واقع نهایت همکاری را کرد تا نقشه ی فرح،نینا و دوست مشترک ایشان فاش شود و…کامران تبرئه.
منبع: خبر آنلاین
ثبت دیدگاه