مادر جوان الهه در ادعاهای هولناکی در دادگاه کیفری استان تهران گفت: بعد از طلاق با دخترم در تهرانپارس زندگی می کنیم، خودم از راه فروختن لباس و اجاره کردن غرفه، خرج زندگی را در می آورم، تا اینکه منصور با من آشنا شد او خودش را پلیس و سروان معرفی کرد و چون ظاهر فریبنده و سلاح و دستبند داشت باور کردم و او را وارد حریم زندگی ام کردم.
او ادامه داد: مدتی نگذشته بود که دیدم رفتارهای مرموزی دارد بخاطر همین رابطه ام را با او قطع کردم و از الهه خواستم جواب تماس های منصور را ندهد اما این دختر گوش نداد و سر قراری که با او گذاشته بود رفت و مارا بیچاره کرد.
الهه نیز گفت: خسرو با من تماس گرفت و گفت می خواهد مرا ببیند، من به سر قرار رفتم و پس از اینکه سوار ماشینش شدم، با تهدید اسلحه و زور من را به خانه خود برد؛ زمانیکه به خانه اش رسیدیم به او گفتم که می خواهم از آنجا خارج شوم اما او نپذیرفت و من را مورد آزار و اذیت قرار داد.
منصور که متاهل است در دفاع از خود گفت: آن روز همسرم سر کار بود، ارتباط با الهه را قبول دارم اما او را با زور به خانه ام نبردم و اگر او را با زور به خانه ام برده بودم، همه اهالی ساختمان این موضوع را می فهمیدند.
ثبت دیدگاه