روزنامه گیلان امروز در شماره یکشنبه 23 آبان ماه، مطلبی در قسمت سرمقاله با عنوان مردم حق دارند که بخندند به قلم محمدکاظم شکوهی راد در ارتباط با ضرورت انعکاس دستآوردها به مردم، روشن نگه داشتن بارقه امید و امیدواری به آینده در جامعه منتشر کرده است.
آقای کاظم دلخوش نماینده مردم صومعه سرا در مجلس شورای اسلامی در گردهمایی مدیران ارشد وزارت صنعت، معدن و تجارت در سالن استانداری اظهارات متنوعی در مورد مسایل اقتصادی کرده اند که غالبا درست و از سر دلسوزی است اما یک فراز از سخن ایشان که گفته اند اگر آمار نرخ بیکاری گیلان از صدا و سیما پخش شود مردم به ما می خندند! سخن روا و درستی نیست اگرچه ممکن است درست باشد.
البته حرف و سخن ایشان ایراد به مبنای آماری نرخ بیکاری است و محاسبه سن اشتغال از ده تا پنجاه سال و نیز محاسبه یک ساعت کار به منزله اشتغال را زیر سوال برده اند که این استاندارد ظاهرا جهانی است و مرکز آمار ایران و سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی معمولا بر این اساس و شاخص، آمار تهیه و ارایه می کنند.
طبعا این مبنا برای همه کشور مورد عمل است و اگر باید مردم برای این آمار عکس العملی مثل خنده داشته باشند، خاص استان نیست و مردم همه جای کشور می توانند به این مبنای محاسباتی ایراد وارد کنند.
اینکه اشتغال مهمترین و اساسی ترین مشکل کشور است، اینکه مردم درد بیکاری و عاطل و باطل ماندن نیروی تحصیل کرده عزیزان خود را با تمام وجود و با گوشت و پوست و استخوان احساس می کنند، هیچ حرفی نیست.
چه کسی هست که در این مملکت زندگی کند و نداند که غامض ترین و دردآورترین مساله اکنون بیکاری جوانان کشور است که ام الفساد همه آسیب های اجتماعی دیگر است. همه و همه می دانیم امروز کمتر خانه ای مگر احتمالا خانه نمایندگان مجلس و وزرا آن هم احتمالا! پیدا می شود که یک یا چند نفر دختر و پسر تحصیل کرده و بیکار و افسرده در آن نباشد.
اما ما اگر برای مبنای محاسباتی آمار اشتغال و بیکاری سخنی داریم، حتما باید از طریق همان کمیسیون اقتصادی مجلس و از طریق دولت حل کنیم و طرح عمومی آن چیزی را حل نمی کند، این مبنا را مردم نباید تغییر دهند که ما تیتر کنیم، این مبنای محاسباتی که می تواند متناسب با شرایط خاص کشور ما ارزیابی و بازنگری شود، کار دستگاه قانون گذاری و دولت است اما بر همین مبنای محاسباتی آمار بیکاری کشور و استان 4 سال پیش هم اعلام شده و اگر 15 درصد بوده، حالا به رقم پایین تری کاهش پیدا کرده.
این مبنا اگر حالا و در دولت یازدهم اشکالش را مطرح می کنیم، در دولت های گذشته هم با همین صورت و مبنا وجود داشته است. به یاد داشته باشیم که متاسفانه این روزها آن قدر خبرهای منفی و ناامیدکننده به خورد مردم می دهیم که دامنه ناامیدی و افسردگی آنان را بالا می بریم.
خبرهای تجاوز و تعدی به بیت المال و آمار نجومی فیش های نجومی، تسهیلات نجومی، اختلاس نجومی.
ما در مقابل مردم مسوول هستیم، با حرف های ناامیدکننده و مایوس کننده چه هدفی را تعقیب می کنیم. اگرچه همیشه حرف های منفی برد بیشتری داشته اما جا دارد هریک به سهم خود به دستآوردهای خوب مردم، دولت و کشور هم توجه کنیم و از این راه، کورسوی امید در دل مردم را روشن نگه داریم.
مردم حق دارند بخندند اما بگذاریم خنده آنها ناشی از امیدواری باشد.
انتهای پیام /
ثبت دیدگاه