در سخنرانی بودجه سال 1401 از بیثباتی اقتصادی و تورم فزاینده صحبت کردند، همه شاهد آن بودیم که در آن سال نهتنها بیثباتی اقتصادی حل نشد که بیشتر هم شد و تورم نیز به بالاترین ارقام خود رسید.
از کسری بودجه و ضرورت حذف آن و نیز مشکلات ناشی از استقراض از بانک مرکزی و افزایش پایه پولی بهعنوان خط قرمز سخن گفتند درحالیکه هر دو به طریقی رخ داد. اولی از طریق افزایش بدهی بانکها و دومی هم که کلاً در این سال رعایت نشد.
از 8 درصد رشد اقتصادی، توزیع عادلانه و اشتغال صحبت کردند که هیچکدام مطابق وعدهها نبود و فاصله عمل با وعدهها نیز زیاد بود.
در سخنرانی بودجه سال 1402 سعی کردند که شعارها را کم کنند، زیرا در عمل متوجه شده بودند که آن حرفها دیگر کارآیی ندارد.
امسال در سخنرانی بودجه ۱۴۰۳ نکات عجیبتری وجود داشت. بدون اشاره جدی به علل شکست شعار مهار تورم، به رشد اشتغال پرداختهاند که در ششماه گذشته 850هزار شغل ایجاد شده است! این آمار وجود خارجی ندارد.
هنوز گزارش مربوط منتشر نشده است. بعلاوه باید درباره دستمزد کارگران و کارمندان توضیح میدادند که چرا در سال گذشته آن اندازه کمتر از نرخ تورم افزایش یافت و امسال نیز بهرغم تورم بالا، همچنان بسیار کمتر از میزان تورم افزایش پیدا کرده است.
ایشان در ادامه سخنان خود اظهار داشت که کار هست، کارگر نیست. خُب! علت آن روشن است، دستمزدها آن اندازه پایین است که دلیلی بر کار کردن وجود ندارد. حتی این برای کارگران بسیار ساده است و نه برای افراد تحصیلکرده؛ لذا ایشان ضمن پذیرش بیکاری افراد تحصیلکرده بهسرعت از کنار آن میگذرد.
گزارههای شرطی ایشان مثل اینکه اگر در افزایش سرمایهگذاری و بهرهوری کنترلی صورت نگیرد، ممکن است شاهد تداوم رشد نباشیم در شأن بیان در چنین جایگاهی نیست. باید با قاطعیت و براساس برنامه اظهارنظر کنند،.
جالبترین بخش سخنان این بود که؛ نظام پرداختها به معلمان، کارگران و کارمندان باید عادلانهتر باشد. ولی نگفتند چگونه با تورم 40درصدی افزایش حقوق زیر 20درصدی عادلانه است؟
ثبت دیدگاه