محمدپوریا بهشتی در امتداد نوشت:
خاصیت مخدر «بیحسکنندگی» است، و از همین رو میتواند درد را تسکین دهد. حالا مشاوران قالیباف که نقش عمدهای در شکست او دارند، تلاش میکنند نقش مخدر را برای آقای رئیس ایفا کنند. قصد آنها این است که قالیباف را در این توهم نگهدارند که شکست نخورده و در تهران همچنان از محبوبیت برخوردار است. اما واقعیت چیز دیگری است.
اولین تحلیلها از تیم قالیباف بعد از شکست در انتخابات امروز و در روزنامه صبح نو منتشر شد. این روزنامه که به جریان اصلی بسته شدن لیست شانا نزدیک است در تحلیلی که به طنز شباهت دارد مدعی شده، دلیل اینکه افراد بیشتر رای آوردند این است که در چند لیست حضور داشتند و قالیباف تنها در یک لیست. این روزنامه می نویسد: «صرف حضور برخی از اشخاص در چند لیست توانسته برای آنها موفقیتی نسبی را به عمل بیاورد و این در حالی است که اشخاصی نظیر محمدباقر قالیباف با اینکه فقط در یک لیست انتخاباتی حضور داشتند، رأی قابل توجهی را به دست آوردهاند و این موضوع که این آرا را میتوان منتسب به پایگاه اجتماعی، سیاسی و مردمی آرای او دانست.»
به عبارت سادهتر؛ مشاوران قالیباف و تیم نزدیک به او، درحال دلداری دادن رئیس هستند که فکر کند هیچ اتفاقی نیفتاده است و اگر آراء او کاسته شده تنها دلیلش این است که نامش در لیستهای دیگر نبود.
این مشاوران در واقع همانهایی هستند که از خرداد امسال به قالیباف توصیه کردند با کلید واژه «سوپرانقلابی» به مخالفان حمله کند. تا شب انتخابات به ستیز با آنها پرداختند و دست آخر به جای رقابت با اَمنا (متشکل از همه گروه های مخالف قالیباف) دست سازش به سمت پایداری دراز کند.
تصور آنها این بود که اگر قالیباف و پایداری دست به سازش بزنند، سوپرانقلابیها توسط پایداری مهار خواهند شد. اما «پاجوشهای» این انتخابات نشان دادند «اهل حرف شنوی» نیستند. این نکته اساسی است که هنوز تیم قالیباف و سایر گردانندگان اصلی لیستها یا نفهمیدند یا فهمیدند و نمیخواهند آن را قبول کنند.
پاجوشها نشان دادند که حتی آقاتهرانی که دست سازشگری قالیباف را فشرده بود را هم کنار گذاشتند و با وجود آنکه نامش در تمام لیستها قرار داشت، اما رایی که آورد پایین تر از قالیباف بود. همین مساله بیاساس بودن توجیه تیم مشاوران قالیباف را نشان میدهد.
این تیم یا درکی از فضای سیاست ایران ندارند، یا عامدانه در حال «بیحس» کردن قالیباف هستند. قالیباف هم باید بفهمد که در نبودن رقیب و اصل رقابت چگونه آراء او از 1200 هزار رای به 400 هزار رای تنزل پیدا می کند.
برای آنها که ردپای تفکرات قالیباف را در سالهای اخیر دنبال کردند، پس از انتخابات سال 96 مهمترین نقطه عطف تفکرات قالیباف را به خاطر دارند. جایی که او نامهای به جوانان اصولگرا نوشت علیه پدرخواندهها گلایه کرد. همچنین سئوال میکرد که چگونه باید تکلیفشان را با «نهاد حاکمیت» و یا «سبک زندگی طبقه متوسط» روشن کنند.
قالبیاف از آن روزها به واسطه همان مشاوران فاصله گرفت و به جایی رسید که در آستانه انتخابات برای نشان دادن «انقلابی» بودن خود، سعی داشت اعلام کند که قانون حجاب دست پخت اوست. تا به این ترتیب از رای دهندگان 8 درصدی انقلابی دلربایی کند.
واضح است که قالیباف نه هوش سیاسی آیت الله هاشمی را دارد نه جسارت او را. شاید اگر کمی هوش و ذکاوت و البته توانایی داشت، از این مجلس خارج میشد. او اما نشان داده که در سیاست همجنس حدادعادل و محسن رضایی است. شاید هم تنها صندلی بقا در قدرت برایش مهم است. حالا به هر قیمتی.
ثبت دیدگاه