حسین راغفر، اقتصاددان و استاد برجسته اقتصاد دانشگاه الزهرا در گفتگویی با امتداد، ضمن اشاره به وضعیت کنونی اقتصاد ایران و آینده کوتاهمدت و میانمدت متصور برای آن، اظهار داشت: نکته کلیدی در پاسخ به چگونگی وضعیت اقتصاد ایران در پی جان باختن رئیس دولت با توجه در پیش رو بودن انتخابات دور چهاردهم ریاست جمهوری در آینده این است که نقش دولت در شکلدهی به مسیر اقتصادی و ریلگذاری صورت گرفته چقدر بوده و خواهد بود. مسئلهای که در جواب آن، این نقش را بسیار کمرنگ تلقی میکنم.
دولت، عملا نقش خیلی فرعی در شکلدهی به مسیر اقتصاد کشور را دارد. دولت، تنها مجری یک سری مطالباتی است که فراتر از دولت مطرح میشود. عمدتا هم نقش نهادهای قدرت در اقتصاد کشور، بسیار تعیینکننده بوده و در عمل، پاسخگو هم نیستند. ضمن اینکه، مسئولیت پیامدهای اقدامات خود را نیز نمیپذیرند و جملگی اینها به اسم دولت تمام میشود.
تغییر دولت، هیچ تغییری در مسیر اقتصاد کشور به وجود نمیآورد. الا اینکه، آن مسیر کلی که دولت در آن نقشی نداشته، تغییر کند. امری که در واقع، اصلاح مسیری است که تاکنون-ظرف ۳۵ سال گذشته-عملا ریلگذاری شده و دولت بعدی هم بر همان ریل خواهد رفت. بر همین اساس، چشمانداز روشنی برای اقتصاد ایران در میان مدت نمیبینم.
به عبارت دیگر، در اقتصاد ایران، حتی با تغییر دولت، باز در همان در خواهد بود و پاشنه همان پاشنه! دولت، اصلا نقش تعیینکنندهای در اقتصاد ندارد و حتی با آمدن رئیس جمهور و کابینه جدید، تغییری در این مسیر نخواهیم دید. به نظر میرسد که در دولت چهاردهم، شاهد تداوم همین دولت در چهار سال آینده خواهیم بود.
همانگونه که اشاره کردم، چشمانداز مثبت و روشنی برای اقتصاد ایران در آینده کوتاهمدت و میانمدت نمیبینم و برعکس؛ ادامه این روند، میتواند به وخیمتر شدن وضع کنونی منجر شود. امری که برای چند سال آتی کشور، اصلا چشمانداز مطلوبی نیست.
در انتخابات آتی ایالات متحده، اگر فرض را بر این بگیریم که دونالد ترامپ بر سر کار خواهد آمد-که شواهد اینگونه نشان میدهد-رویکرد ترامپ در دوره آتی حضور در کاخ سفید، بیشتر فشار بر پکن برای اعمال محدودیتهای اقتصادی آن با تهران خواهد بود. توجه داشته باشید که بزرگترین متقاضی نفتی ما هم چینیها هستند.
شرایط کنونی دنیا با چهار سال قبل که ترامپ بر سر کار بوده، فرق کرده و احتمالا آمریکا سعی بر اعمال فشار حداکثری به چین در حوزه ارتباط اقتصادی آن با ایران خواهد داشت. به نظر میرسد که چینیها نیز به سهولت به تقاضای آمریکاییها پاسخ مثبت میدهند، چرا که پکن حجم مبادلات گستردهای، هم با واشنگتن و هم با اتحادیه اروپایی دارد.
اینکه ما در این وضع، چقدر بتوانیم این فشارها را تا حدود زیادی مرتفع کنیم، بستگی به سیاستهایی دارد که دولت چهاردهم دنبال میکند. اگر همین مسیری را شاهد باشیم که تاکنون دنبال شده، فشار بر اقتصاد ایران قطعا بیشتر میشود. به نظر من، ظرفیت اصلاح رویه موجود در کشور وجود دارد اما، عزم سیاسی لازم برای این تغییر موجود نیست.
ثبت دیدگاه