امتداد نوشت: برای جریانی که تازه قدرت اجرایی را به دست گرفته بود و با کمک مجلس انقلابی، یکپارچگی قدرت، زیر زبانش مزه کرده بود این انتخابات خیلی حساستر و حیاتیتر از چیزی است که حتی فکرش را میکنیم.
امرزو دوباره کیهان سراغ شورای نگهبان رفته و البته ورودیاش کاندیداهای اصلاحطلب هستند:«برخی افراطیون مدعی اصلاحات و اعتدال، شرط افزایش یا کاهش مشارکت عمومی در انتخابات را «بودن/ نبودن» و «تایید/ عدم تایید» نامزدهای مورد حمایت آنها میدانند. آنها همچنین مشارکت خود را مشروط به تایید فلان یا بهمان نامزد وانمود میکنند….هر کدام از این افراد یا همطیفانشان اگر نامزد شدند، باید قبل از هرگونه صلاحیتسنجی ابتدائی، از آنها اقرار گرفت که ادعای فقدان اختیارات، دروغ است.»البته کیهان بعد از اینکه صدر تا ذیل یادداشتش علیه اصلاحطلبان بوده در بند پایانی ژست فراجناحی گرفته و نوشته:«شورا در این مسیر، نامزدهایی را که فاقد حداقل شرایط قانونی هستند، تایید نمیکند؛ خواه مدعی اصلاحطلبی باشند یا اصولگرایی، و یا هر تابلو و عنوان دیگر.»
روزنامه جوان به طرز عجیبی نسبت به عباس عبدی دچار کینه شده و احساس وظیفه میکند در برابر هر اظهار او چیزکی بنویسد. مثلا امروز نوشته:«او میگوید: «اصلاحطلبان بدون جلب موافقت رهبری، نمیتوانند وارد انتخابات شوند. وارد هم شوند، باید با یک نیروی درجه سه یا چهار بیایند که کمتر کسی حاضر است به او رأی دهد.» صرفنظر از مغالطه همیشگی اصلاحطلبان درباره نقش رهبری، همین اعتراف که اگر اصلاحطلبان با یک نیروی غیردرجه یک خود وارد انتخابات شوند، کسی از مردم حاضر نیست به او رأی دهد، به معنای سلب هویت تحزب و تشکیلاتیبودن از جبهه اصلاحات است؛ و نیز به این مفهوم که اصلاحات برای مردم یک جریان معنادار سیاسی که میتوان به ایدههای آن تکیه کرد، نه به افراد آن، نیست یا نشده است.»
این عزیزان حتی در این سطح هم از درک سیاسی عاجز هستند که یک جریان سیاسی باید بتواند با نیروهای اصلیاش وارد انتخابات شود و برای اینکه حذف همیشگی رقیبشان به دست شورای نگهبان را سفیدشویی کنند میگویند شما اگر جریان معناداری باشید مردم به هر گزینهای که معرفی کنید رای میدهند! البته که نوع نگاه این عزیزان به مردم در همین سطور مشخص است.
نویسنده سرمقاله روزنامه جوان اما برپایه حمایت اصلاحطلبان از علی لاریجانی بند پایانی مطلبش را نوشته است. عبارتی که از شدت پرت بودن یادآور جمله معروف «خسن و خسین هرسه دختران معاویه بودند» است. او نوشته:«اگر اصلاحات یک هویت واقعی دارد، چرا باید نگران رأینیاوردن یک غیرسلبریتی سیاسی شود؟! چرا الان روی افرادی با سابقه اصولگرایی مانند علی لاریجانی حساب میکنند؟! با یک «نامزد درجه یک» حتی با سابقه یک مجلد خاطرهگویی مرحوم هاشمی از اظهارات ضد اصلاحطلبی لاریجانی، کنار میآیند، اما با آدم درجهدوم ساختارمند خود که عمری را در خدمت اصلاحات بوده، نه؟! این چه تشکیلاتی است که راه انداختهاند؟ میخواهند یک اصولگرای سابق را با همراهی چند سلبریتی سیاسی اصلاحطلب به نمایش ثبتنام ببرند، اما به نیروهای خود اعتماد ندارند؟!»
و در نهایت برای اینکه آنها را از تصمیم خیالی حمایت از لاریجانی منصرف کند نوشته:«مطمئن باشید اگر مانند ۷۶ با یک نیروی معمولی (همچنان که خاتمی در آن زمان معمولی بود)، به انتخابات بیایید و رأی بیاورید و مشارکت را بالا ببرید، رهبری مانند همان موقع آن را «حماسه» خواهند خواند.»در اردوگاه اصولگرایی با فقدان مرحوم رییسی و سه ساله شدن دولت او خیلیها فهمیدهاند که باد در حال وزیدن به پرچم باقر قالیباف است و تندروها فعلا و تا اطلاع ثانوی دست پایین را دارند. روزنامه همشهری هم هواشناسی خوبی دارد و در گزارش مربوط به انتخاب رییس مجلس هوای قالیباف را دارد. بالاخره تانک انقلاب هم آرزوهایی دارد برای خودش.
همشهری نوشته:«قالیباف در شرایطی بار دیگر برای ریاست مجلس از نمایندگان رأی مثبت گرفت که از نخستین روزهای پس از برگزاری دور نخست انتخابات مجلس در 11اسفندماه 1402گمانهزنیها درباره رئیس مجلس دوازدهم آغاز شده و حتی کار به تخریب قالیباف ازسوی برخی منتخبان نیز کشیده بود.حاشیهسازیهای زودهنگام اما، تذکر رهبرمعظم انقلاب را نیز بههمراه داشت…اگرچه طی هفتههای اخیر و بعد از تکمیل ترکیب مجلس دوازدهم بهدنبال برگزاری دور دوم انتخابات، رایزنیها و گمانهزنیها میان طیفهای مختلف اصولگرایی برای ریاست مجلس ادامه داشت، اما رأی قاطع نمایندگان به ریاست قالیباف، نقطه پایانی بود بر برخی جنجالهای سیاسی روزهای اخیر.»
ثبت دیدگاه