تا پایان زمان تایید صلاحیت نامزدها در امتداد به بررسی نامزدهایی که بیشترین توجهات به آنها جلب شده و احتمالا از فیلترشورای نگهبان عبور خواهند کرد میپردازیم. در این قسمت به تحلیل وضعیت محمدباقر قالیباف خواهیم پرداخت.
بعد از چند دور حضور در انتخابات ریاست جمهوری در ادوار 84، 92، 96 او بار دیگر در انتخابات ثبت نام کرد تا رکورد محسن رضایی را شکسته باشد. محمد باقر قالیباف که اولین بار بخت خود را در رقابتهای سال 84 در ریاست جمهوری آزموده بود، هر بار در این عرصه شکست خورده است. اما این بار با درگذشت ابراهیم رئیسی تصور میکند ممکن است بتواند همان کاندیدایی باشد که اصولگرایان یکپارچه از او حمایت کنند.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که گزینه اصلی جریان رقیب اصلاحات در انتخابات 84، نه محمود احمدی نژاد، بلکه محمد باقر قالیباف بود. او که شکست خورده آن انتخابات بود، در همان انتخابات با ماجرایی گره خورد که حسن روحانی در مناظرههای سال 96 به او کنایه زد: «اگر من پرونده شما را در شورای عالی امنیت ملی نبسته بودم امروز اینجا نبودید.»
با وجود اینکه نتوانسته بود در رقابتهای سال 88 شرکت کند، با جدیت و کوشش بیشتری خودش را برای سال 92 آماده میکرد. عموم پروژههایی که از آن با عنوان کارنامه خود در تهران یاد میکند محصول همان 4 سال است.
اما بخت با او در آن سال یار نبود. تناقضهایی که از او در مواجهه با دانشجویان در سال 82 در رسانهها پخش شد، ضربه بزرگی به او وارد کرد. ضربهای که با جمله «من سرهنگ نیستم حقوقدانم» در مناظرهها نقطه پایانی بر بخت او گذاشته شد.
سردار جهادی سال 98 بار دیگر با هدف یکپارچه کردن نیروهای اصولگرا در مجلس بازگشت و توانست در تهران با 1میلیون و 200 هزار رای به مجلس راه پیدا کند. او سال 1400 هم منتظر بود که اگر ابراهیم رئیسی وارد انتخابات نشد، بار دیگر ثبت نام کند، اما حضور رئیسی برنامههای را برای او خراب کرد.
قالیباف امروز در شرایطی ثبت نام کرده که کمتر از چند ماه قبل رای خود را در پایتخت به یک سوم تقلیل یافته میبیند. او تصور میکرد که به خاطر 12 سال حضور در شهرداری تهران از محبوبیت ویژهای در شهر تهران برخوردار است. اما نتیجه انتخابات به او نشان داد که در خواب و خیال به سر میبرد.
واضح است که او با حمایت همان جریانی به عرصه رقابتها وارد شده که لیست انتخاباتی تهران را بسته بودند. جریانی که رهبری آن برعهده حدادعادل است و با عنوان شورای ائتلاف نیروهای اصولگرا یا (شانا) شناخته میشود. همانها که خود را در مقابل دیگران «چنار»های سیاست میدیدند. شانا آمده تا شکست انتخابات سال ۱۴۰۲ را از پاجوشها بگیرد. وضعیت قالیباف اما از دو ماه قبل هیچ تغییر نکرده است. نه در میان مردم، و نه در میان نیروهای سیاسی جریانی که خود را انقلابی می نامد.
رقیب اصلی او در جریان انقلابی، تا پیش از انتخابات اخیر، سعید جلیلی بود. اما در انتخابات مجلس زاکانی را که متحد سابق آنها به حساب می آمد هم از دست دادند. حتی اگر مانند سال ۱۴۰۰ هیچ کاندیدای اصلاح طلب و تغییرخواهی تایید صلاحیت نشود، قالیباف ناچار است با تمام کاندیداهای جریان اصولگرایی رقابت کند. از سعید جلیلی گرفته تا زاکانی و نمایندگان دولت. همه آنها آماده هستند تا بدون رای بودن او در رقابتهای اخیر را بر سر او بکوبند.
خصوصا آنکه قالیباف نشان داد کمپین انتخاباتی خود را برای رای گیری از طبقه متوسط تعریف کرده است. توئیت او در مورد آزاد کردن واردات خودرو نو و کهنه با همین هدف منتشر شد. اما واکنش کاربران شبکههای مجازی تمسخر بیش از حد بود.قالیباف میخواهد از طبقه متوسط رای بگیرد. اما ابزار لازم برای این کار را ندارد. او نه میتواند به گشت ارشاد انتقاد کند و نه میتواند وعده آزادیهای اجتماعی و فضای مجازی بدهد. کارنامه او در مجلس یازدهم سراسر همراهی با جریان تندرو برای فشار بیشتر به طبقه متوسط بود.
از سوی دیگر وضعیت او در میان رای دهندگان جریان انقلابی وخیمتر است. تا آنجا که این جریان یک مجری معمولی جریان انقلابی که از او با عنوان «کیف کش جلیلی» یاد میکردند، بر قالیباف ترجیح داده و برتر نشاندند.
رئیس جهادی تنها یک شانس دارد. اینکه بتواند از نقطهای مرکزی با سرشاخه های مخالفانشان در جریان انقلابی به یک توافق دست پیدا کند که از او حمایت کند. این هم مستلزم آن است که دیگر رقبای اصولگرا به نفع او نیز کنارهگیری کنند و یا در حضور کسانی چون جلیلی، بذرپاش و زاکانی حاضر باشند رایشان را به سبد او بریزند. این وضعیت برای او را میتوان آرزوی محال نامید. همان آرزویی که برمبنای یک تصور غلط شکل گرفته بود.تصوری که فکر میکرد: «کت قالیباف به همراه 29 چوب خشک برنده انتخابات تهران خواهد بود»
ثبت دیدگاه