Jessica Koehler
ترجمه: علی نیکجو
کریستین لوس لانگه، تاریخنگار نروژی، خردمندانه بیان کرد: “تکنولوژی یک خدمتکار پرفایده، و همینطور کارفرمایی خطرناک است.” جملهای که ماهیت دوگانهی شبکههای اجتماعی و اهمیت مدیریت آثار آن را بر زندگیمان نشان میدهد. اخیرا در بعضی خبرها قدرت دستکاریکنندهی الگوریتمها در شبکههای اجتماعی، و نیاز به افزایش آگاهی عمومی درباره آن، مورد بحث قرار گرفته است؛ الگوریتمهایی که برای به حداکثر رساندن مشغولیت ذهنی کاربر طراحی شدهاند، از محرکهای هیجانی در آنها استفاده شده است و اثرات قابلتوجهی بر سلامت روان دارند. یک گزارش که اخیرا در والاستریتژورنال منتشر شد نشان داد که استفاده از پلتفرمهایی مانند فیسبوک و اینستاگرام با تشدید اضطراب، افسردگی، و تنهایی، در کاربران به خصوص نوجوانان، ارتباط دارد.
دستکاری الگوریتمی(Algorithmic Manipulation)؛ تحلیل دستورالعملهای به کار رفته در ساخت شبکههای اجتماعی نشان میدهد که یکی از سوگیریهای موجود در این شبکهها، اولویت دادن به محتواهایی است که واکنشهای هیجانی شدیدی را برانگیخته میکنند. پستهای جنجالی، مهیج یا ترسناک به احتمال بیشتری در معرض دید کاربر قرار میگیرند. مواجههی مداوم با محتواهای برانگیزانندهی هیجانات شدید، و وضعیتهایی مانند ترس از جا ماندن (FOMO/نگرانیِ از دست دادن خبرها، بحثها یا فرصتهایی در شبکههای اجتماعی)، باعث افزایش سطح اضطراب، اختلال خواب، افسردگی و استرس در کاربران جوان میشود.
اتاقهای پژواک(Echo Chambers) و
سوگیری تائید(Confirmation Bias)؛ الگوریتمهای بهکار رفته در طراحی شبکههای اجتماعی، با نمایش دادن محتواهای متناسب با باورهای فعلی کاربر، پیشنهاد دادن مداوم صفحات همخوان با علائق قبلی یا فعلیاش، باعث ایجاد اتاقهای نامرئی در اطراف کاربران میشوند که در آنها دائما افکار و علائق فعلیاش تایید و تکرار میشوند. این پدیده باعث تقویت شدن باورها از جمله باورهای غلط و تفکر تکقطبی میشود. در یک گزارش منتشرشده از آکادمی ملّی علوم در امریکا در ارتباط با اتاقهای پژواک، بر نقش آنها در افزایش انزوا و سوءباورها در بافتار اجتماعی تاکید شده است. به طور مشابه، گزارشی منتشر شده توسط گاردین نشان داد که چطور الگوریتمهای به کار رفته در فیسبوک و توییتر با ایجاد اتاقهای پژواک باعث تشدید شکافهای سیاسی و اجتماعی میشوند. محدود شدن مواجههی کابران با دیدگاههای متنوع، باعث دیدگاهی باریک و تکبعدی نسبت به جهان میشود.
مقایسه و عزتنفس؛ پلتفرمهایی مثل اینستاگرام میتوانند در ترویج فرهنگ فکری مقایسه کردن نقش داشته باشند. مواجهه دائمی با تصاویر ایدهآل از زندگی دیگران میتواند باعث تاثیر منفی بر عزتنفس و تصویر ذهنی از خود و بدن شود. نتایج یک مطالعه که توسط مرکز تحقیقات پیو در واشنگتن انجام شد نشان داد که بسیاری از نوجوانان برای نشان دادن یک تصویر بینقص از خودشان در شبکههای اجتماعی، احساس فشار میکنند. این فشار، منجر به اضطراب، افسردگی و اختلالات خوردن میشود. نتایج این مطالعه همچنین نشان داد نوجوانانی که زمان بیشتری را در شبکههای اجتماعی میگذرانند احساس شاد نبودن و نارضایتی بیشتری را از زندگی گزارش میکنند.
حواسپرتی و بازدهی؛ مطالعات نشان میدهند که شبکههای اجتماعی باعث حواسپرتی قابلتوجه و تاثیر بر بازدهی و عملکرد شناختی میشوند. نیاز مداوم به چک کردن پیامها و بهروزرسانیها باعث مختل شدن تمرکز و کاهش توانایی به اتمام رساندن تکالیف و پروژهها میشود. قطع شدن مداوم جریان تمرکز، با نوتیفیکیشنها و پرش بین صفحات متعدد در شبکههای اجتماعی، باعث بالا رفتن سطح استرس، وارد شدن بار مفرط بر ذهن، و دشواری تمرکز و پردازش موثر اطلاعات میشود.
اثر بر نوجوانان؛ مغز در حال تکامل نوجوانان و سایر ویژگیهای این مرحله رشدی، آنها را به طور خاص در گروه افرادی قرار میدهد که اثرپذیری بیشتری از شبکههای اجتماعی دارند. قشر جلوی پیشانی(Prefrontal) که مسئول تصمیمگیری و کنترل تکانه است، در این سن به طور کامل رشد نکرده است و این موضوع نوجوانان را در برابر استفاده اجبارگونه از شبکههای اجتماعی و فراز و فرودهای هیجانی برانگیخته شده در آن، آسیبپذیرتر میکند. یک مطالعه منتشر شده در مجله انجمن پزشکی امریکا(JAMA)، نشان داد نوجوانانی که بیشتر از سه ساعت از وقت خود را در هر روز در شبکههای اجتماعی میگذرانند در ریسک بالاتری برای اختلالات روانشناختی بخصوص اضطراب و افسردگی قرار دارند. این مطالعه تاکید میکند که مواجهه مداوم با تصاویر ایدهآل و احساس فشار برای به دست آوردن تائید اجتماعی تاثیر قابلتوجهی بر عزتنفس و سلامت روان نوجوانان دارد.
برای کاهش آثار منفی شبکههای اجتماعی استراتژیهایی وجود دارد که میتوان از آنها برای ایجاد یک محیط دیجیتال سالمتر استفاده کرد. بالا بردن سواد دیجیتال یک موضوع اساسی است. کاربران، به خصوص افراد جوان، باید در مورد اینکه الگوریتمهای شبکههای اجتماعی چگونه باعث دستکاری محتواها و مشغول نگه داشتن کاربران میشوند، اطلاعاتی کسب کنند. آگاهی باعث فعال ماندن تفکر انتقادی و استفادهی هوشمندانهتر از محتواهای دیجیتال میشود. تشویق استراحتهای دورهای و اصطلاحا سمزدایی دیجیتال(digital detoxes) باعث کاهش وابستگی و کمتر شدن اضطراب و استرس مرتبط با اتصال مداوم به فضای آنلاین میشود. به علاوه، افزایش تعاملات واقعی و فعالیت فیزیکی باعث برقرار شدن یک تعادل سالم و کاهش احساس انزوا میشود.
ایجاد عادتهای سالم برای استفاده از شبکه های اجتماعی، مثل قرار دادن حد زمانی، ذهنآگاهی نسبت به واکنشهای هیجانی ایجاد شده هنگام فعالیت مجازی، به اضافه جستجو کردن برای دیدگاههای متفاوت، باعث شکسته شدن اتاق پژواک، رسیدن به دیدگاههایی متعادلتر، و مانع از غرقشدگی در استفادهی بدون مرز، احساسات تکبعدی و دیدگاههای محدود میشود. آگاهی از ابعاد پنهان تکنولوژی و تنظیم نحوه استفاده از آن، به عنوان یکی از لازمههای زندگی در عصر دیجیتال، میتواند تکنولوژی را از جایگاه هدایتکننده زندگی و کنترلگر دنیای روانی کاربران، در خدمت ارتقای زندگی و سلامت روانشان قرار دهد.
ثبت دیدگاه