با اعلام تایید صلاحیت نامزدها تحلیلهای مختلف از جنبههای گوناگون این موضوع را واکاوی می کنند. اما یکی از تحلیلها که ناظر بر روزهای رایگیری انجام میشود، این است که ببینیم: در هفته آخر شاهد چه نوع رقابتی هستیم؟ آیا انتخابات نظیر سال 76، 88 و 96 یک انتخابات دوقطبی میشود؟ یا اینکه شاهد انتخاباتی چند قطبی هستیم؟ مانند مرحله اول انتخابات 84 و 92. به نظر میرسد محتمل ترین حالت همان انتخابات چند قطبی است.
تایید صلاحیت پزشکیان که یکی از سه گزینه جبهه اصلاحات بود، یک تحلیل مهم را هم بر هم زد. برخی بر این باور بودند که جبهه اصلاحات هر کاندیدایی را از همان ابتدا معرفی کند، ردصلاحیت خواهد شد. اما تایید صلاحیت پزشکیان، نادرستی آن را اثبات کرد.
حالا یکی از گزینههای جبهه اصلاحات، تایید شده و در طرف مقابل ما با چند کاندیدا روبه رو هستیم که البته همه آنها نیامدهاند که رئیس جمهور شوند.
در میان اسامی تایید صلاحیت شدگان، نه پورمحمدی امروز شانسی دارد، نه قاضیزاده هاشمی. از سه نفر باقی مانده در میان اصولگرایان هم، زاکانی اعلام کرده که اگرچه در انتخابات قبل فعالیت پوششی برای رئیسی داشته، اما این بار آمده برای اینکه «تا آخر» بماند. زاکانی به خوبی می داند در جریان دورنی اصولگرایان از حمایت کافی برای تبدیل شدن به گزینه اصلی برخوردار نیست. خصوصا با اتفاقاتی که در انتخابات مجلس افتاد.
حمایت جریانهای سیاسی قدرت در درون اصولگرایی امروز از دو چهره به صورت روشن و مشخص مشاهده میشود. اول قالیباف است و دوم سعید جلیلی. وجود زاکانی برای هر دو نفر این کاندیداها مضر خواهد بود. در صورتی که زاکانی تایید صلاحیت نشده بود، سعید جلیلی میتوانست رای کابینه دولت رئیسی را هم همراه خودش کند. اما حالا زاکانی مدعی رای کابینه است و آمده تا طلب سال 1400 را از آنها نقد کند.
از همین رو زاکانی در نهایت این بار هم در نقش پوششی ایفا نقش می کند و پیش از آغاز رای گیری در انتخابات با صندوق، خداحافظی می کند. چرا که در صورت باقی ماندن در انتخابات پدرخوانده ها که در انتخابات اخیر (با عنوان لیست چنارها شناخته شدند)، او را مسبب شکست قلمداد خواهند کرد. اگرچه همین امروز هم تلاش میکنند او را از ادامه مسیر منصرف کنند.
بنابراین در نهایت دو گزینه اصلی در سمت «مدافعان» و «تداوم دهندگان وضع موجود» باقی میمانند که عبارتند از قالیباف و سعید جلیلی.
اتحاد میان آن دو نه شدنی است و نه برای جریان اصولگرایی مطلوب است. در صورتی که آنها دست به اتحاد بزنند، انتخابات به حالت دوقطبی در هفته پایانی تبدیل میشود. در انتخابات دوقطبی که یک طرف آن همه اصولگرایان باشند، مانند سال های 96 و 76 برنده میدان اصولگرایان نخواهند بود. (مساله انتخابات 88 به این دلیل متفاوت بود که رقیب دولت مستقر بود).
دلیل اصلی باخت اصولگرایان در انتخابات دو قطبی به نظر نگارنده این است که در شرایط دوقطبی، شاهد افزایش مشارکت هستیم و افزایش مشارکت به طور طبیعی به نفع جریانی است که به دنبال تغییر است. نه جریانی که مدافع وضع موجود باشد.
در نهایت به نظر میرسد ما با یک انتخابات چند قطبی روبه رو هستیم که یک ضلع آن جلیلی است، ضلع دیگر آن قالیباف، ضلع سوم مسعود پزشکیان است. در نهایت مهمترین ضلع این انتخابات کسانی هستند که قصد مشارکت در انتخابات را ندارند. همانها که از سال 98 به این طرف، از صندوق ناامید شدند. هرچقدر که درصد این ضلع آخر افزایش پیدا کند، شانس جریان اصولگرا برای پیروزی در انتخابات بیشتر خواهد بود. و اگر این درصد به مانند انتخابات اخیر به 60 درصد عدم مشارکت برسد، پیروز میدان نه پزشکیان است، نه قالیباف، بلکه سعید جلیلی خواهد بود. از همین رو هواداران او بیشترین تلاش را برای کاهش مشارکت و ناامید کردن مردم از رای دادن خواهند داشت.
در طرف مقابل می توان حدس زد در صورت عبور مشارکت از حدود 60 درصد، پیروزی برای یک کاندیدا در همان دور اول رقم می خورد.
ثبت دیدگاه