احمد بخارایی، مدیر گروه فلسفه علوم اجتماعی در انجمن جامعهشناسی ایران و عضو انجمن جامعهشناسی بریتانیا در گفتگو با امتداد، ضمن اشاره به چرایی افزایش مشارکت در دور دوم انتخابات اخیر، اظهار داشت: حداقل نیمی از سبد رای قالیباف در دور دوم به سمت پزشکیان متمایل شد. البته این رقم به صورت حداقلی در نظر گرفته میشود و اینگونه نبوده که واقعا همه ۴ میلیون رای قالیباف و کاندیداهای دیگر به سبد رای جلیلی سرازیر شود.
به عبارتی هم میتوان گفت که بیش از ۹۵ درصد رایی که در دور دوم از میان آرا افزایش یافته به پزشکیان اختصاص یافت ناشی از نگرانی بود که از جلیلی، باند او و تفکراتاش به صندوق انداخته شد.
اینگونه نبود که مواضع پزشکیان در آن یک هفته تغییری داشته یا او حرف جدیدی زده باشد. سبد آرای جلیلی در این دوره نیز یا ناشی از تبلیغات در روستاها بود یا اینکه آن دسته از کسانی که در دور اول رای نداده بودند در این دوره خواستند تا به هر دلیل به سعید جلیلی رای بدهند.
شاید بتوان گفت که از ۱۰ درصدی که در انتخابات دور دوم به سبد آرای نامزدها و میزان مشارکت افزوده شد، بالغ بر ۷۰ درصد به مسعود پزشکیان و ۳۰ درصد به سعید جلیلی رای دادند.
مردم ما دنبال یک زندگی معمولی و نو هستند. در جامعه امروز ایران شاهد شکلگیری یک دو قطبی در درون و بیرون حاکمیت هستیم. در برون حاکمیت، عدم مشارکت آن ۶۰ درصد دور اول و بالغ بر ۵۰ درصد دور دوم بسیار گویا بود.
در شرایط دوقطبی که اساساً یک شرایط مطلوب برای هر جامعه نیست، صدای طرفین به یکدیگر نرسیده و دیالوگی بین آنها شکل نمیگیرد. به عبارت دیگر در چنین شرایطی شما شاهد شکلگیری یک سنتز نوین نخواهید بود.
رای آن ۱۰ درصدی هم که در انتخابات شرکت کرده و غالباً به مسعود پزشکیان رای دادند، بیشتر رنگ و روی سیاسی داشته و ناشی از بغضی بود که از سعید جلیلی و تیم او داشتند.
محمد باقر قالیباف، هیچگاه رابطه مرید و مرادی با کسانی که به او رای داده یا در انتخابات شرکت کردند، نداشته است.
هواداران قالیباف در واقع یک طبقه شبه تکنوکرات بوده و تصور میکردند که او به دلیل سابقه حضور در نیروی انتظامی یا شهرداری تهران خواهد توانست تا در حل و فصل برخی از امور از پزشکیان منسجمتر عمل کند. در نهایت و در دور دوم همانگونه که پیشتر گفتم، بیش از نیمی از آرای محمد باقر قالیباف تصمیم گرفتند تا رای خود را به نام مسعود پزشکیان به صندوق بیاندازند.
به هر حال بالغ بر ۶۰ درصد در دور اول انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری، نه گفته و در حدود نیمی از واجدین مشارکت در انتخابات در دور دوم آن مشارکت نکردند. گرچه به شخصه من آن ۱۰ درصدی که در دور دوم انتخابات به میزان مشارکت افزوده شد را نیز در چارچوب همان ۶۰ و ۵۰ درصد غایب در دوار اول و دوم انتخابات تعریف میکنم.
من این دوره از انتخابات ریاست جمهوری را به نوعی یک شبه رفراندوم میدانم در بررسی کارآمدی یا ناکارآمدی. وقتی از ناکارآمدی صحبت میکنیم، سخن ما عطف به ساختارهای آن است نه اصلاحات شکلی و صوری.
اگر دکتر پزشکیان بنای عمل به حتی نیمی از وعدههای خود را دارد، ایجاد تغییرات در ساختارها باید جزو اولویتهای دولت او باشد.
ثبت دیدگاه