یک چالش بزرگ هریس این است که او تا حدود زیادی میراثدار بایدن است. بایدن رییس جمهوری نبود که مردم ازش راضی باشند. مشکل تورم و امنیت داخلی، موضوع مهاجران و … همه مسایلی است که مردم را از بایدن ناراضی کرد و کامالا هریس بهعنوان معاون او مسوول این ناکارآمدی محسوب میشود.
اگر دموکرات ها نتوانند این امید را ایجاد کنند که با هریس می توان شرایط را تغییر داد فرصتی است که ترامپ می تواند سوار بر نارضایتیهای موجود، گوی رقابت را برباید. البته هنوز نتیجه انتخابات به فعالیت کمپینهای تبلیغاتی و چگونه پیش رفتن مناظرات بستگی دارد.
حتما موضوع ترور نافرجام دونالد ترامپ برای کمپین انتخاباتیاش انتفاع داشت. ترامپ بدنامی را به گمنامی ترجیح میدهد. به جای میلیاردها دلار هزینه کرن برای تبلیغات، این ترور موجب شد در همه رسانهها چند روز به رایگان درمورد او صحبت شود.
کمپین او سوار براین مفاهیم شده که او میخواهد مشکلات را حل کند و گروهی نمیگذارند و می خواستند ترورش کنند. یا مفاهیمی مثل این جا زده میشود که خداوند ترامپ را نجات داد تا مشکلات کشور را حل کند.
مساله اقبال مردم امریکا به یک رییس جمهور زن را در واقع بعد از انتخابات میتوان فهمید. اما سال 2008 بین یک مرد رنگین پوست و یک نامزد زن سفید، با همه تفکرات نژادپرستانه مرد رنگین پوست را ترجیح دادند اما اکنون گفته میشود جامعه امریکا از موضوع زن و فمینیسم گذشته و به مسایلی مانند حقوق برابر برای دگرباشان میاندیشد.
می توان گفت جامعه امریکا در بخشهای اداری و سیاسی مشکلی با رییس جمهور زن ندارد چه بسا در انتخابات پیشین آقای بایدن را با معاونش یعنی خانم هریس انتخاب کردند. اما ممکن است نشستن رییس جمهور زن در جایگاه فرمانده کل قوا و در اختیار داشتن دستور جنگ یا حمله کمی سخت باشد.
ثبت دیدگاه