پزشک شدن، احتمالا آرزویی کلیشهای بود که تعداد زیادی از والدین دهه پنجاه و شصت، برای فرزندانشان در سر میپروراندند. حال آنکه رفته رفته مقبولیت پزشکی و سودای رسیدن به آن، از قامت فرزندان هم بلندتر شد، تا جایی که نه تنها پزشک شدن میسر نشد بلکه حتی علاقه فردی آنها نیز در رویای پزشکی به انزوا رفت. با این حال هر سال حدود نیم میلیون نفر از داوطلبان کنکور مربوط به رشته تجربی هستند، کماکان در ذهن عموم جامعه، رشته پزشکی، دارای وجهه اجتماعی و امنیتی مالی و شغلی است. همچنان کلاسهای چند صد میلیونی و مشاورههای میلیونی و جلسات انگیزشی فقط برای بر سر ذوق آوردن دانشآموزی که به لطف مدارس غیر انتفاعی وارد رشته تجربی شدهاند، ادامه دارد. اما این رویای دوردست والدین و برخی از نوجوانان در کنار خبر خودکشی ۱۶ پزشک، گزاره غریبی به دست میدهد؛ که آرزوی یکی، شاید نقطه پایان دیگری باشد…
رسیدن به رویای پزشکی با یک پایان تلخ
انتزاع رشتههای علوم پزشکی از آموزش عالی در سال ۱۳۶۵ و ادغام شبکههای بهداری در دانشگاههای علوم پزشکی سرچشمه اصلی اُفت کیفیت آموزشی و پژوهشی، فساد اداری و مالی، نابسامانی دارو و درمان و مهاجرت خسارتبار و سیلآسای استادان و پژوهشگران، طبیبان حاذق و پرستاران کارآمد به خارج از کشور و از همه تراژیکتر خودکشی سلسلهوار پرستاران و پزشکان جوان بویژه دستیاران پزشکی در سالهای اخیر است که با بیتوجهی و عدم پاسخگوئی مسئولانه مدیران وزارت بهداشت همراه بوده است؛ اینها را مصطفی معین، وزیر علوم دولت اصلاحات در ریشهیابی معضلات جامعه پزشکان و پرستاران برمیشمارد. دکتر پرستو بخشی، دکتر سمیرا آلسعیدی، دکتر نور فروغی نسب، دکتر زهرا ملکی قربانی، دکتر مهران خسروانیان و دکتر شعله توکلی، شش پزشک جوانی هستند که از ابتدای همین سال جاری تاکنون اقدام به خودکشی کرده و جان باختهاند و اغلب آنها در دوره دستیاری به سر میبردند. همچین در سال گذشته نیز ۱۶ پزشک خودکشی کرده بودند. سوال اساسی اینجاست که عوامل پیدایش چنین اتفاقات تلخی آن هم در حوزهای که با جان انسانها سروکار دارد چطور باید ریشهیابی شود و سکوت وزارت بهداشت نسبت به این اخبار چه پیغامی به همراه دارد؟ طبق بررسیهای انجامشده، آمار خودکشی در جامعه پزشکی ۱/۳ تا ۵ برابر افزایش پیدا کرده است به طوری که در جمعیت رزیدنتی کشور، که معادل ۱۴هزار نفر است، سالانه به طور متوسط ۱۳خودکشی منجر به مرگ داریم. براساس یافتهها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگرانکنندهای است.
چرا خودکشی؟
مسیر رسیدن به پزشکی، چندان هموار و آسان نیست و به بیان سادهتر دقیقا مصداق جمله «شاخ غول را شکستن» است. فشار خانواده، هزینههای بسیار که به عنوان ضمانت انتظارات برای رسیدن به رویای پزشکی فرزندان صرف میشود، فشار مدارس و کلاسهای کنکور، استرس قبولی تنها ابتدای یک مسیر پرپیچ و خم است و پس از قبولی در رشته پزشکی سختی کار بیش از پیش میشود. طبق دادههای تجارت نیوز، دوره طرح پزشکان و پیراپزشکان حذف شده و اصلاح نظام آموزش پزشکی، موجب بهکارگیری ارزان پزشکان در دوران دانشجویی شده است. به این ترتیب، به نظر میرسد اقدام به خودکشی بیشتر در بین پزشکانی صورت گرفته که عموماً مشغول گذران طرح خود در مناطق دورافتاده یا دولتی بودهاند، یا دانشجویانی که با مبلغ بسیار ارزان و تحقیر و فشار زیاد به کار گرفته میشدند، یا تحت فشار مشکلات مالی و معیشتی و دوری از خانواده بودند بیشتر دیده میشود. متاسفانه مهاجرت گسترده پزشکان، ایران را با کمبود نیروی متخصص مواجه کرده و طبیعی است فشار کاری بر دانشجویان و پزشکان جوان که در بیمارستانهای دولتی کار میکنند بیش از حالت عادی باشد. چنین است که آن رویای شیرین، به یک تیتراژ غمانگیز میرسد؛ مرگ خودخواسته!
جان رزیدنتها در خطر است
بر اساس اطلاعات ارائهشده توسط یکی از پزشکان اورژانس بیمارستان بهارلو، در میان جمعیت ۱۴ هزار نفری رزیدنتهای پزشکی در ایران، هر سال به طور متوسط ۱۳ نفر به دلیل خودکشی جان خود را از دست میدهند. این پدیده از خرداد ۹۸ و با مرگ مشکوک دکتر رسول قائدی، دستیار سال دوم ارتوپدی بیمارستان امام خمینی تهران، آغاز و با شیوع بیماری کرونا و افزایش فشارهای کاری، روانی، و مالی بر کادر درمان به شدت اوج گرفت.
رزیدنتها که بار عمده درمانی بیمارستانهای آموزشی را به دوش میکشند، از نظر قانونی به عنوان نیروی کار محسوب نمیشوند و به عنوان دانشجو تلقی میگردند. این وضعیت باعث میشود که آنان نه تنها دستمزد مکفی دریافت نکنند، بلکه از حمایتهای قانونی مربوط به حقوق کاری نیز بیبهره باشند. طبق گزارس هممیهن، رزیدنتهای رشتههای غیرجراحی ماهانه ۴۰۰ ساعت و رزیدنتهای رشتههای جراحی ماهانه ۴۶۰ ساعت بدون دریافت حقوق کار میکنند. این افراد از حق مرخصی، استعلاجی، و سایر تسهیلات قانونی محروم هستند.
بهرغم اینکه رزیدنتها برای بیمارستانها درآمدزایی میکنند و جان هزاران بیمار را نجات میدهند، از کار در ساعات غیرتحصیلی نیز منع شدهاند. این به این معناست که اگر این پزشکان با استفاده از پروانه طبابت عمومی خود در ساعات خارج از دوره رزیدنتی کار کنند، مجرم شناخته میشوند.
مشکلات رزیدنتها تنها به این موارد محدود نمیشود. آنها با شرایط کاری سخت، شیفتهای طولانی و بدون استراحت کافی روبهرو هستند که این موارد میتواند تأثیرات جدی بر سلامت جسمی و روانی آنها داشته باشد. علاوه بر این، نبود حمایتهای روانی و مشاورهای کافی نیز به مشکلات آنها دامن میزند.
در برخی کشورها، برای حمایت از رزیدنتها، برنامههای مشاورهای و رواندرمانی به صورت رایگان در دسترس قرار دارد و ساعات کاری آنها بهطور قانونی محدود شده است تا از فرسودگی شغلی جلوگیری شود. ایجاد چنین برنامههایی در ایران نیز میتواند به کاهش فشارها و بهبود وضعیت روانی رزیدنتها کمک کند.
کادر درمان خالی از نیروی متخصص
از سویی آمار بالای مهاجرت در کنار آمار عجیب خودکشی پزشکان که اخیرا خبرساز شده، دورنمای تلخی به دست خواهد داد. طبق آمار مصوب رصدخانه مهاجرت، ۷۴ درصد از پزشکان و پرستاران تا تابستان ۱۴۰۱ تمایل به مهاجرت از کشور داشتهاند. همانطور که ۴ هزار پزشک طی سال گذشته از ایران مهاجرت کردند. این میزان بهقدری قابل توجه است که در آخرین گزارش سازمان جهانی بهداشت اشاره شده که ایران با وجود ۸ هزار پزشک جراح ایرانی در آمریکا، هفتمین رتبه را در خصوص پزشکانی با ملیت متفاوت از مبدأ دارد. همچنین طی دو سال اخیر نزدیک به ۱۰ هزار پزشک که عمده آنها متخصص و فوق تخصص بودهاند، گواهی «گود استندینگ» دریافت کردهاند و این میتواند رشتههای تخصصی و فوقتخصصی ما را در بسیاری از رشتهها در سالهای آینده از نیروی انسانی خالی کند. همچنین طبق ادعای دبیرکل خانه پرستار ایران، سالانه دستکم ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ پرستار از کشور مهاجرت میکنند، درواقع ماهانه حدود ۲۰۰ پرستار کشور را ترک میکنند، البته این آمار هم دقیق نیست، چون برخی شخصی و یا راههای دیگری برای مهاجرت اقدام میکنند.
حال سرفصل تلخی با عنوان خودکشی پزشکان وجود دارد. یک تراژدی که در آن هم بیمار قربانی خواهد شد و هم درمانگر! بیمار قربانی نبود سیستم بهداشتی و درمانی متخصص، درمانگر قربانی فشارهای کاری،مالی و روانی سیستماتیک و احساس یاس و بیپناهی و هر دوی آنها قربانی ساختاری که در احتمالا در آن جان انسانها، کمترین ارزش را دارد و تزریق ناامیدی به آنها بیشترین اولویت را!
ثبت دیدگاه