تقریبا روزی نیست که روزنامه کیهان علیه انتصابات دولت مطلبی ننویسد. امروز هم حسین شریعتمداری این وظیفه را شخصا به عهده گرفته است. گویی پایان دوران جوانان نورسیده امام صادقی بیش از اینها برایشان گران تمام شده است. او نوشته:«در پوشش وفاق ملی که پدیده قابل تقدیری است، افراد زاویهدار و بدسابقه به کار گرفته میشوند که مفهوم دیگر آن طرد و نفی نیروهای متعهد و انقلابی است. در کجای دنیا و در کدام فرهنگ سیاسی و اجتماعی، سپردن مسئولیتهای حساس و تعیینکننده به افرادی که با نظام حاکم زاویه دارند، «وفاق ملی»! نامیده میشود؟! مفهوم و تعریف شناختهشده وفاق ملی در همه فرهنگها، استفاده از تمامی نیروهای وفادار به نظام صرفنظر از سلیقههای سیاسی متفاوت آنهاست. به بیان دیگر، وفاداری و پایبندی به مبانی و اصول نظام، خمیرمایه و اساس و مبنای وفاق ملی است و بدیهی است که سپردن مسئولیت به افراد زاویهدار با مبانی نظام در هیچ تعریفی نمیتواند «وفاق ملی»
تلقی شود»
سعید حجاریان دقیق و محکم ممنوع الکاری سینماگران را نشانه گرفت و حالا صدای کسی در آمد که اگر نقش اول نبود اما نقش مکمل را به خوبی برای دیگران بازی کرد. محمد خزایی رییس سازمان سینمایی که معلوم نیست چرا هنوز جایی را اشغال کرده که شایسته دیگران است واکنش نشان داده و طبق آنچه در روزنامه جوان آمده؛ گفته است:«پس از جشنواره فیلم فجر در سال ۱۴۰۰ غائله «می تو» آغاز شد. تهمتهایی زده شد که بسیاری از آنها اصلاً اثبات نشد، آبروی سینمای ما را بردند. اتفاقات این دو سال و نیم در مدیریت فرهنگی کشور در ۴۰ سال اخیر بسیار کمسابقه بود. محمد خزاعی در تازهترین سخنانش درباره مدیریت سینمای کشور در دولت شهید رئیسی به مسائلی اشاره کرد که میتوان گفت برخی از آنها مانند غائله وارداتی می تو پیشزمینهای برای فتنه زن، زندگی، آزادی بود.خزاعی در اینباره میگوید: ما ۳۰۰ نفر ممنوعالکار در سینما نداریم و این خبر را اشتباه اعلام کردند. ممنوعالکاریهای دولت در حوزه سینما ۳۰ نفر هم نمیشوند. از آقای سعید حجاریان میخواهم که سفیدشویی نکند. نگذارید بگویم که خود آقای حجاریان در آن دوره چه کردند با هنرمندانی مانند بهرام بیضایی، داوود رشیدی، سعید راد، جمشید هاشمپور و افراد دیگر.»او البته کوچکتر از آن است که پاسخی از حجاریان دریافت کند اما باید ریسک پاسخ حجاریان را هم بپذیرد. وقتی گزارش روز صفر تحویل دولت را به مردم ارائه ندهیم نتیجهاش میشود اینکه با پررویی نجومی از تمامیتخواهیشان دفاع کنند.
پس از آنکه سیگنالهای وفاق ملی را روزنامه جوان سریعتر از دیگران دریافت و فهمید دست کم تا حد بسیار مختصری کشتیبان را سیاستی دیگر آمده است نوبت عزیزان این روزنامه است تا به جایی دیگر کوچ کنند. جایی که تنظیماتش هنوز دست تندروهاست. کبری آسوپار در روزنامه وطن امروز نوشته:«: 3-2 نفر از عقلای اصلاحطلب خواستهاند نامه افشاگرانه فائزه هاشمی علیه زندانیان امنیتی – سیاسی زن در اوین را مصادره به مطلوب کنند و از شجاعت او نوشتهاند. شاید بیراه هم نباشد؛ فائزه هاشمی اغلب بیپرواست و در نقد حتی مرز گستاخی را هم درمینوردد. اینجا اما بیپرواییاش بیشتر به چشم میآید، چون نه طیف مقابل را، بلکه تیغ را بر خودی کشیده و چنانکه از متن نوشتهاش برمیآید، پس از مدتها محافظهکاری (۲۲ ماه) سرانجام عنان از کف داده و گوشهای از منجلاب رفتار زندانیان سیاسی زن را بازگو کرده است. اهل سیاست اگر تربیت اخلاقی نداشته باشند، وقتی در جنگ قدرت میافتند، جسور میشوند و هم از این رو، فائزه هاشمی که مقهور حلقه مافیایی لیدرهای ضدانقلاب درون اوین، نتوانسته همان آقازاده بیرون باشد و بالا بنشیند و لیدری کند، ترجیح داده با ابزار افشاگری، هم گوش اهل اوین را بپیچاند و هم بگوید من هنوز هم فائزه هاشمیام»کینه این دوستان و جوانان عزیز از فائزه هاشمی و اصلاحطلبان رفع شدنی نیست و حالا بهانه تازهای یافتهاند تا بار دیگر نشان دهند از چه ادبیات فاخری برخوردارند.
ثبت دیدگاه