کسی نمیداند پیجرها چه زمانی آلوده شدهاند. بعید است که همین تازگیها بوده باشد. مسیری که از پهن کردن تور برای سفارش تا فعالسازی این بمبهای خوشهای طی شده، قاعدتا طولانی بوده. نتیجه مهیبی که ضربههای سه هفته اخیر داشت، نتیجه مدتها حوصله به خرج دادن است.
اسرائیل یک دشمن قدرتمند برای ماست. دشمنی که سالها حوصله به خرج داد تا از فرصت خطای ۷ اکتبر استفاده کند و انتقام این سالها را بگیرد. اشراف اطلاعاتی مهم است، چه با عامل انسانی و چه با ابزار فنی. اما توان مدیریت خشم و هوس استفاده عجولانه از این اشراف، مهمتر است.
آنها توانستند برتری خود را پنهان نگه دارند تا در زمان مناسب از آن استفاده کنند. اگر بخواهیم واکاوی کنیم، قطعا پیش از این هم در موقعیتهای دیگری میشد این سیطره اطلاعاتی را خرج کرد؛ چه برای پیجرها، چه حذف کادر رهبری حماس و حزبالله و چه ترور سیدحسن نصرالله.
موفقیت نتیجه مدیریت و انتخاب بهترین موقعیت است. برقراری موازنه بین توان و زمان باعث شد اسرائیل بتواند سرمایه اطلاعاتی خود را به نحوی هزینه کند که ضربههای کاری پیاپی به جبهه مقاومت بزند. آیا ما نمیتوانیم از دشمن خود بیاموزیم و هوش را بر هوس برتری دهیم؟
تصمیمگیران ایران این روزها در داخل و خارج زیر فشارهای روانی گستردهای قرار گرفتهاند. از سویی رودرروی آسیبهای ضربات اخیر به حماس و حزبالله ایستادهاند، و از سوی دیگر باید به این سوال پاسخ دهند که با جنگطلبی رژیم علیه ایران و ایرانیان چگونه باید مواجه شوند.
این موقعیت، به سادگی میتواند آنها را به ورطه اشتباه بکشاند و موقعیت ایران را به خطر بیندازد. کافی است کنترل خود و داشتههای اطلاعاتی و نظامی را از دست بدهند و دچار موقعیتنشناسی شوند؛ به راحتی ممکن است خطاهای جبرانناپذیر مرتکب شوند و آنچه نباید، بشود.
توئیتریزه شدن، آفتی است که بخش قابل توجهی از فعالان سپهر سیاسی جمهوری اسلامی -به شمول برخی نهادهای رسمی- را احاطه کرده است. برای دعواهای روزمره شاید مهم نباشد، اما وای از روزی که درباره سرنوشت کشور و تصمیمهای تاریخی، مقهور هیجانات و تحریک احساسات شویم.
ثبت دیدگاه