فیل حسین شریعتمداری دوباره یاد هندوستان کرده و این بار به بهانه تحریم سه ایرلاین ایرانی و ممانعت از ورودشان به اروپا پیشنهاد بستن تنگه هرمز را داده است. او در شماره امروز کیهان نوشته:«تنگه هرمز، دومین تنگه پرترافیک دنیاست که روزانه نزدیک به 18 میلیون بشکه نفت که معادل 42 درصد نفت خام حملشده جهان توسط نفتکشهاست، از آن عبور میکند. جمهوری اسلامی ایران با استناد به کنوانسیونهای 1958 ژنو و 1982 جامائیکا که موضوع آن «نظام حقوقی آبراههای بینالمللی و حق عبور کشتیهاست» حق دارد و میتواند در صورتی که منافع ملی خود را در مخاطره ببیند، تنگه هرمز را به روی کشتیهای نفتکش و حتی کشتیهای حامل کالای تجاری و تسلیحاتی کشورهای متخاصم (در اینجا کشورهای عضو اتحادیه اروپا) ببندد و دلیلی ندارد که این کشورها از تنگهای که در آبهای سرزمینی کشورمان قرار دارد اجازه عبور داشته باشند. مواد ۱۴ تا ۲۳ از کنوانسیون ژنو و مواد ۱۷ تا ۲۷ کنوانسیون جامائیکا، بر این حق مسلم برای کشورهای ساحلی آبراه تاکید و تصریح دارد و در ماده ۱۶ کنوانسیون آمده است که «تشخیص بیضرر بودن و یا خسارتبار بودن عبور کشتیها» بر عهده کشور ساحلی آبراههاست. دیروز، وزارت امور خارجه کشورمان در اعتراض به اقدام
اتحادیه اروپا، سفیر کشور مجارستان را که کشورش ریاست دورهای این اتحادیه را بر عهده دارد به وزارت خارجه فراخواند که اقدامی پسندیده و از وظایف تعریفشده وزارت خارجه است ولی بدیهی است که کافی نیست و بستن تنگه هرمز به روی تمامی کشتیها و شناورهای اروپایی لازمه دفاع از منافع ملی و اقتدار جمهوری اسلامی ایران است. وقتی حریف، به قول سعدی «سگ را گشاده» است، چرا باید «سنگها بسته» باشد؟!
سوالی که باید از او پرسید این است که تصمیم فوق را چه کسی باید بگیرد؟ خوب است شریعتمداری یک بار برای همیشه مخاطب این پیشنهادش را علنی و شفاف بگوید-اگر جرات دارد-
عبدالله گنجی، سرمقاله امروز جوان را به نقد مصاحبه اخیر حجاریان اختصاص داده و نوشته:«امثال حجاریان اگر میخواهند کمکی به پزشکیان کنند، اول به صداقت او خیانت نکنند، دوم برای او ترسیم کنند که چطور میشود توسعه کشور در قالب سیاستهای کلی نظام و برنامه هفتم انجام گیرد و چطور میتوان از تنشهای قدرتخواهانه و فرصتسوزانه جناحی برای یگانهشدن ذیل رهبری و قانون اساسی عبور کرد و چطور میتوان هابرماس، لاک، ماکس وبر، روسو و جرمی بنتام را بر امام ترجیح نداد و خلط معرفتی در پشتوانه تئوریک جمهوری اسلامی را به دیوار کوبید؟ معتقدم پزشکیان تجربه ذیقیمت دوران اصلاحات را دارد و نمونه آن در موضوع رفع حصر موسوی است که به خبرنگار گفت «خب ما نمیخواهیم با نظام درگیر شویم»؛ بنابراین باید از نهال وفاق ایثارگرایانه و با محور توسعهگرایانه و وحدت کلمه پاسداری کرد. این راهبرد، انزوای «اصلاحطلبی بر حاکمیت» را نیز رقم میزند.»ظاهرا یک بار دیگر نقطه زنی حجاریان دقیق و درست عمل کرده و این دوستان میکوشند فاصله معناداری بین رییس جمهور و ایدههای اصلی اصلاحطلبانه ایجاد کنند.
یادداشت نویس روزنامه وطن امروز از استقرار سامانه تاد در اسراییل با عبارت قمار بزرگ یاد کرده است:«ورود تاد به اسرائیل نوعی قمار بزرگ برای آمریکاییهاست. اگر تاد بتواند همانطور که ادعا کرده 100 درصد پرتابههای موشکی را رهگیری و منهدم کند، آمریکاییها «هم توانستهاند اسرائیل را از گزند سیستمهای موشکی در امان نگه دارند و هم از حیثیت تکنولوژیک خود از منظر دفاع هوایی دفاع کنند» (تاکید از من است). روی دیگر سکه این است که در صورتی که آمریکاییها با استفاده از تاد هم نتوانند از حریم رژیم اسرائیل دفاع کنند، در آن صورت نه تنها موازنه نظامی و قدرت در خاورمیانه را واگذار کردهاند، بلکه خود را آماده توقعات فزاینده چین با ادراک جدیدتر و دقیقتر نسبت به توانمندی سیستم دفاع هوایی آمریکایی نیز کردهاند، بنابراین ورود تاد به خاورمیانه یک قمار بزرگ است.»
حرف دقیق و درستی است اما اگر تاد آنگونه که امریکاییها مدعی هستند و موشکهای ایرانی از رسیدن به خاک سرزمینهای اشغالی باز بمانند آن زمان موازنه قدرت در خاورمیانه به کلی تغییر میکند. به نظر میرسد حالا ایران باید دست به یک قمار بزرگ بزند. اگر حملهای تدارک ببیند و از تاد عبور کند معادلات قدرت به کلی به نفع ایران تغییر میکند اما اگر این اتفاق نیفتد چه؟ آن زمان باید با رژیم آپارتاید اسراییل و حامی اصلیاش امریکا چگونه رفتار کرد؟
ثبت دیدگاه