پیروزی دکتر پزشکیان در دوره چهاردهم ریاست جمهوری فضای جدید بر عرصه سیاست در ایران به وجود آورد. حضورکمتر از نیمی از مردم در انتخابات نشانه بارز شکافی است که در جامعه وجود دارد. پزشکیان در هنگام انتخابات از گفتمان حق و عدالت دفاع می کرد و پس از پیروزی نیز دولت خود را دولت “وفاق ملی” خواند. این تعبیر بازخوردهای های متفاوتی دربین حامیان ومخالفان دولت داشته است. در روز های اخیر که مدیران عالی رتبه و استانداران دولت در حال انتصاب اند، پس از انتخاب وزرا و انتصابات اخیر، طنزی در بین حامیان دولت وجود دارد که استفاده از اصولگرایان در سمت های دولتی نشانه وفاق ملی و استفاده از اصلاح طلبان نشانه اختلاف است. از سوی دولت نیز همچنان وفاق ملی، ابعادآن و برنامه های اجرایی پیرامون آن اعلام نشده است که مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
وفاق را تناسب، توافق، سازواری، موافقت، هم آهنگي، همراهي و يكدلي تعریف کرده اند و در عربی نیز به معنای اجماع به کار می رود. به این ترتیب وفاق ملی باید همراهی، همدلی ویکدلی در عرصه ملی دانست. عرصه های این همدلی در شرایط موجود نامشخص است. عمده سخنان رئیس جمهور در طول دوران انتخابات تاکید براین نکته بوده است که دعوا نکنیم. این تاکید بر دعوا نکردن به منزله این است که رئیس جمهور تصویری از وفاق ملی در ذهن خود دارد که نشانه بارزآن دعوا نکردن بین مسئولان اجرایی است. از این منظر در وفاق ملی باید همه در کنار هم کار کنند و در جهت نوسازی وبهبود شرایط موجود تلاش کنند. نخستین گام برای فهم واکاوی ابعاد وفاق ملی پاسخ به این سوال است که وفاق ملی در برابر کدام بحران شکل گرفته است؟ اگر فقط بحران را دعوای بی حاصل بین مسئولان بدانیم در این صورت معنایی از وفاق ملی به وجود می آید که بر دعوا نکردن و همکاری بین جریان های مختلف تاکید می نماید.
فضای سیاسی امروز ایران بیش از آنکه محصول دو جناح اصول گرا و اصلاح طلب باشد شاهد شکل گیری گفتمانهای سیاسی است که در سیاست رسمی جایگاهی ندارند ولی از توان تاثیرگذاری در تحولات سیاسی برخوردارند. نمونه بارز تغییرات گفتمان های سیاسی، رای ندادن بیش از پنجاه درصد واجدید شرایط در انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری است.از همین رو تعریف واضح تری از بحران موجود در جامعه را ضروری است تا زمینه تعریف وفاق ملی فراهم گردد.
اگروفاق ملی به منزله خیر عمومی دانسته شود که صلاح جامعه در آن است ، باید ابعادی فراتر از تقسیم مناصب دولتی را برای آن در نظر گرفت. در اینصورت استفاده ازمدیرانی که در انتخابات با رئیس جمهور همراه نبوده اند به معنای وفاق ملی نیست. حتی انتخاب مدیران همسو با دولت بدون تغییر در برنامه ها و رویکرد ها نیز وفاق ملی را افاقه نمی کند.
مهم ترین عرصه ای که وفاق ملی به عنوان یک خیر عمومی را با معضل مواجه می کند عرصه سیاست است. اگر سیاست را عرصه جدال های گفتمان های مختلف موجود در عرصه جامعه بدانیم مهم ترین جدال عرصه سیاست در طول ربع قرن گذشته جدال برسر شهروندی بوده است. فیلترینگ، حجاب، رای دادن و ……… مفاهیمی است که از جدال بر سر حق شهروندی ناشی می شوند. عرصه سیاست شاهد وجود گفتمان هایی بوده است که بر این نکته مرکزی اختلاف داشته اند: آیا ایرانیان شهروندانی هستند که از حق انتخاب برخوردارند یا مردمان این سرزمین شهروند نیستند؟ دو مفهوم شهروندی یا نا شهروندی هسته اصلی جدال های عرصه سیاست است که در قالب نمایدهای متفاوتی خود را نشان می دهد. بحران موجود جامعه ایران که در بطن جامعه جاری است و تاب مستوری دارد و هر از چندگاهی درمواردی همچون حجاب و حق پوشش، مخالفت با فیلترینگ و ومانند اینها در عرصه سیاست خودنمایی میکند . وضعیت اقتصادی موجود نیز از نظر بخش عمده ای از جامعه بیش از آنکه معضلی اقتصادی باشد مسئله ای سیاسی است و فقدان یک زندگی مناسب وبدون دغدغه را ماشی از تصمیمات عرصه سیاست می دانند .
بحران مهمی که وفاق ملی باید به آن پاسخ دهد و بتواند به عنوان یک خیر عمومی به امر سیاسی بدل شود همین پذیرش بحران است. درصورتی که وفاق ملی بخواهد تکثر موجود در جامعه را نادیده بگیرد یا حذف نماید خود با مشکلی بزرگتر روبرم می شود ونه تنها نمی تواند به عنوان یک خیر عمومی به بازآفرینی عرصه سیاست منجر شود که خود بر عمق بحران های موجودمی افزاید. کاستن ریشه بحران به دعوای مسئولان تقلیل بحران است. ریشه بحرانهای موجود بی توجهی به مسئله شهروند ی و قایل بودن حق شهروندی برای همه ایرانیان و نایده گرفتن تکثر موجود در جامعه است. تکثری که در ابعاد مختلف جامعه بروز یافته است ولی در سیاست رسمی جایگاهی ندارد . پذیرش این مفهوم از وفاق ملی مهم ترین چالش رئیس جمهور جدید در پیگیری وفاق ملی است. در عرصه سیاست رسمی موجود حتی بخش های عمده ای از اصولگرایان نیز جایگاهی ندارند و این با تکثر موجود در جامعه تضاد دارد.
مهم ترین چالش رئیس جمهور برای پیشبرد وفاق ملی برداشتن گسست میان نظم سیاسی موجود در جامعه و سیاست رسمی است. این گسست آنچنان زیاد شده است که به راحتی و به سرعت قابل حل نیست و نیازمند زمان و استمرار است. وفاق ملی می تواند به تضاد خود تبدیل شود و سرکنگبینی باشد که صفرا بیفزاید . اگر وفاق ملی به معنای به کار بردن نیروهای اصورگرا باشد یا فقط اصلاح طلبان بر پست های مدیریتی بر صندلی های مدیریتی بسینند گامی برداشته نمی شود.
وفاق ملی به عنوان یک خیر عمومی از طرف رئیس جمهور مطرح شده است. این خیر عمومی در برابر بحرانی در جامعه طرح شده است که در طول سال های اخیر حضور پررنگ و تاثیرگذاری در عرصه سیاسی و عمومی داشته است. ریشه های این بحران عدم پذیرش تکثر موجود در جامعه و حق شهروندی است. اگر قرار باشد که وفاق ملی به عنوان یک خیر عمومی نهادینه گردد، نیازمند آن است که گسست میان گفتمان های موجود در جامعه و سیاست رسمی را کم کند. حذف فلترینگ و گشت ارشاد نماد هایی هستند که این کاهش فاصله را نشان می دهند. دراینصورت با پذیرش تکثر امکان همدلی بین گفتمان های موجود سیاسی و حاکمیت فراهم می گردد. امیدی که با انتخاب دکتر پزشکیان به ریاست جمهوری زنده شده است ولی اما و اگر های فراوانی دارد. اما و اگر هایی که اگر به اصل و ریشه بحرا ن موجود و راه های برون رفت از آن توجه نشود موانعی مهم در برابر وفاق ملی خواهند بود.
سید هادی عظیمی
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
ثبت دیدگاه