جمعه, 7 دی 1403 Friday, 27 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 44876 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 2507×
اتهام آدم‌ربایی برای زنی که می‌خواست شوهرش را سورپرایز کند
23 آبان 1403 ساعت: 0:07
شناسه : 293602
3

زنی که برای خوشحال کردن شوهرش بدون اجازه دختر او را از مدرسه برداشته بود با شکایت مادر دختر خردسال روبه‌رو شد.

منبع : سایت جنایی
پ
پ

زن جوانی چند روز قبل به خاطر ترافیک دیر به مدرسه دخترش رسیده بود، دقایقی پس از حضور مقابل مدرسه دختر خردسال خود با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و از مفقود شدن و احتمالاً ربوده شدن دختربچه خبر داد.

دقایقی بعد ماموران نزدیک‌ترین واحد گشت پلیس در محل حاضر شدند و زن جوان گفت: زمانی که برای آوردن دخترم به مدرسه‌اش رفتم، به خاطر ترافیک دیر رسیدم و در کمال تعجب دیدم جلوی در مدرسه از دخترم خبری نیست.

زن جوان ادامه داد: بلافاصله به داخل مدرسه رفتم، اما دختر هشت ساله‌ام آنجا هم نبود. آن موقع بود که به ناچار و با پیشنهاد مسئولان مدرسه با پلیس تماس گرفتم تا از مفقودی و احتمالاً ربوده شدن دخترم بدهم.

به دنبال ثبت صورت‌جلسه اظهارات مادر نگران و مسئولان مدرسه، بازپرس جنایی نیز در جریان ماجرا قرار گرفت و دستور شروع تحقیقات تخصصی را صادر کرد. به این ترتیب، با ورود کارآگاهان پلیس در صحنه، بررسی‌های میدانی و تخصصی آغاز شد تا کوچک‌ترین سرنخ‌ها دنبال شود.

در نخستین گام، کارآگاهان به بازبینی فیلم دوربین‌های مداربسته مدرسه پرداختند و تصویر زنی به دست آمد که دختر گمشده همراه او، مدرسه را ترک کرده بود. زمانی که تصویر زن جوان به مادر دختر نشان داده شد، بلافاصله او را شناخت.

مادر پریشان در تحقیقات گفت: بعد از آنکه از همسر سابقم جدا شدم، دخترم پیش من ماند. بعد از چند وقت هم متوجه شدم که همسر سابقم با زنی به نام مینا ازدواج کرده است. زنی که دخترم را با خودش برده میناست.

با اطلاعاتی که مادر دختر گمشده در اختیار ماموران قرار داد، مینا دستگیر شد، اما در تحقیقات گفت: کودک‌ربایی در کار نیست و من برای خوشحالی همسرم این کار را انجام دادم. از زمانی که ازدواج کردم، همسرم از اینکه دخترش را نمی‌دید ابراز ناراحتی و دلتنگی می‌کرد. یک بار هم از من خواست که دخترش را نزد او ببرم تا چند روزی با او باشد و دلتنگی‌اش تمام شود. من که وضعیت بد روحی همسرم را می‌دیدم، تصمیم گرفتم دخترش را طبق خواسته خودش، به خانه ببرم. روز حادثه جلوی در مدرسه دختر شوهرم رفتم و متوجه شدم که مادرش نیامده است. چند دقیقه‌ای صبر کردم تا از مادرش اجازه بگیرم اما چون خبری نشد، به دختر گفتم از طرف پدرت آمده‌ام و می‌خواهم تو را پیش او ببرم، او هم بدون مقاومت قبول کرد و با من به خانه آمد.

در پی این اظهارات، تحقیقات از پدر دختر هشت ساله ادامه یافت. مرد جوان هم گفته‌های همسرش را تایید کرد و دختر خردسال نزد مادرش بازگشت.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.