روزنامه کیهان در کنار پیشنهاد همیشگی بستن تنگه هرمز که از فرط تکرارهای بیمورد، دیگر تبدیل به سوژه جک و خنده شده فرمان بگیر و ببند را هم در هر شرایطی صادر میکند. مثلا بخش پایانی سرمقاله امروز را بخوانید:«در همین شرایط عجیب است که کسانی از یکطرف به جای تامین امنیت و قانونمندی در فضای مجازی، نسخه برداشتن محدودیتهای نیم بند را میپیچند و حال آن که خط رسانهای باید در برابر تحرکات پایوران دشمن محکم شود؛ و از سوی دیگر به بهانه مخالفت با قانون مصوب حجاب، با اصل الزام شرعی حجاب به عنوان حکم ضروری دین مخالفت میکنند و رخنه در خط مقدم فرهنگی عفاف و حجاب پدید میآورند. ضلع سوم این تحرکات، القای ناتوانی در حل مشکلات اقتصادی و اجبار به تسلیم در مقابل دشمن است و حال آن که هم راهحلهای اقتصادی روشن وجود دارد و هم نتیجه اعتماد به غرب، دو برابر شدن تحریمها بوده است. دولت محترم و دو قوه دیگر اگر میخواهند در تله دشمن گرفتار نشوند و به مسئولیت خود در تراز اقتدار منطقهای ایران و ملت عزیز رفتار کنند، قبل از هر چیز باید در گفتار و رفتار، با ادبیات مسموم و مشورتهای تحمیلی فلجکننده که به اختصار ذکر آن رفت، مرزبندی صریح داشته باشند و بلکه این خط نفوذ را منکوب کنند. گشایش امور و مجال بسیج امکانات و ظرفیتها برای حل چالشها، از مسیر این مرزبندی و مواجهه صریح میگذرد. این، عین عقلانیت انقلابی و نیاز مهم کشور است.»
خداوند این دوستان تیزهوش روزنامه جوان و خیابانهای اطراف را برای ما و دولت حفظ کند! یادشان رفته در حکومت دامادها تا روز اخر دولت آن مرحوم با اسم رمز بانیان وضع موجود چه قلع و قمعی راه انداخته بودند! همین دوستان روزنامه جوان هم اگر برای داماد و برادر داماد و … کف و سوت نمیزدند دست کم صدایشان هم در نمیآمد و یک خفقان عجیبی گرفته بودند که بحمدلله در این چند ماه درمان شدهاند. در سرمقاله جوان آمده:«اصلاحطلبان تندرو برای هموار کردن مسیر خود تلههایی هم زیر پای پزشکیان و دولتش میگذارند تا مبادا توجه دولت به مسائل مردم جلب شود. تلاش میکنند رئیسجمهور در حال و هوای انتخابات بماند و کابینه دولت خود را در برابر رقبای سیاسی ببیند. مسائل و چالشهای کشور چنان بزرگنمایی شود و در مقابلش راهحلی ارائه نشود تا تصور شود به بنبست رسیدهایم. با برجستهسازی مطالبات و مسائل قشر اقلیت قدرتمند و مرفه توجه دولت را به حوزههای خاصی معطوف میکنند تا هم خوراک رسانهای برای دوقطبیسازیها فراهم آید و هم زیست تقابلیشان ادامه یابد. رئیسجمهور در مواجهه با این تلههای کار گذاشتهشده این بهظاهر دوستان باید هوشیار باشد.»
همین اقای علیرضا قربانی که امروز برایش اکلیلی میشوند و دلشان غنج میرود که از قران و وطن گفته لب که به انتقاد باز کند چنان مغضوب و تکفیر میشود که صدایش را هم میبرند. از آن جالبتر او در برنامهای این حرفها را زده و دل دوستان را برده که به دلیل تمامیتخواهی صدا و سیما امکان انتشار پیدا نکرده است! باور کنید یا نه این جماعت از برنامه به قول خودشان غیرقانونی هم حاضرند دفاع کنند به شرطی که حرفهایی زده شود که خوششان میآید. وطن امروز را بخوانید:«علیرضا قربانی در مصاحبه با سروش صحت نشان داد چرا بزرگ است و چرا ما وقتی از او و آثارش حرف زدهایم همیشه او را در کنار بزرگان نشاندهایم. علیرضا قربانی در دورانی که هر بیسر و پایی لگد زدن به وطن را مایه کسب و کارش قرار داده، از ایران دم میزند؛ از قرآن میگوید و در کلامش متانت و وزانتی نمایان است که شر ضمیر او را عیان میکند. هنرمند ملی، لحظهای ظهور میکند که جایی میایستد. هنرمند ملی محصول ایستادن و ماندن است. ایستادن بر سر اصولی که نه به فروش میروند و نه به پسِ حجاب. هنرمند ملی مولود یک تصمیم است؛ آن لحظه، آن دم که انتخاب میکند کسی باشد؛ که خود انتخاب کرده است. چیزی را بخواند که خود درستش میداند و در فضایی تنفس کند که مال اوست. در تمام اینها یک تصمیم نهفته است، تصمیم برای اصیل بودن؛ عزمی برای هویت داشتن. عزمی که مخاطب را محترم میشمارد، سلیقه او را سامان میدهد اما باج نه! باج به مخاطب فقط این نیست که دمی موزون این باشد و دمی موزون آن. باج به مخاطب این هم هست که گاهی به او گفت باید اصولی داشت. باید جایی ایستاد و از چیزی دفاع کرد که تقلیلناپذیر است.»
ثبت دیدگاه