بعد از اظهارنظر محمدرضا عارف در مورد اینکه برای انتقال پایتخت حتما یکی از گزینه ها سواحل مکران خواهد بود، حالا سخنگوی دولت هم این نظر را تایید کرده و گفته است که انتقال پایتخت به منطقه ای در سواحل مکران جدی و موضوع در دستور کار دولت قرار دارد. تغییر جمعیتی ایران به سمت سواحل جنوب تنها یک اقدام زیست محیطی نیست، بلکه اقدامی در جهت حفظ سرزمین ایران است و نباید به سادگی از آن گذشت.
قطعا هنوز در حد همین حرف هم که هست بسیاری به دنبال خرید زمین ها در منطقه ای که احتمالا تبدیل به پایتخت خواهد شد، هستند. نهادهای خاص به دنبال گرفتن جای خوب و سوداگران برای تصاحب زمین رقابت را آغاز می کنند. با این حال اگر از این نقیصه مهم بگذریم، انتقال پایتخت به کرانه ساحلی یک تغییر ژنتیکی در حکمرانی ایران خواهد بود. ایران در تمام صده های اخیر، «خشکی محور» بوده. از دهه 40 و 50 که شاه ایران به دنبال دریاپایه کردن ایران به سمت جنوب حرکت کرد، معادلات تغییر کرد و با پیروزی انقلاب همه چیز به محاق رفت. پروژه شاه ایران می توانست جمعیت را به جنوب و بعد حتی به سواحل جنوبی خلیج فارس هم بکشد. اما این ایده با وجود هزینه های زیاد (که باید در مورد بسیار نوشت) با انقلاب اسلامی از بین رفت.
با این وجود در تمام این سالها، طرح های توسعه ای که برای ایران نوشته و تنظیم شده همگی «خشکی محور» است. در الگوی توسعه دریامحور اما، بندر تنها محلی برای تبادل کالا نیست. بندر محلی برای تولید و توزیع خواهد بود. نکته ای که چندبار دیدم در سخنرانی های مسعود پزشکیان تکرار شده است. آمارها نشان میدهد که 85 درصد از جمعیت جهان در کنار دریاها ساکن هستند. اما برعکس آن در ایران همواره به خاطر نگرانی از حملات خارجی، پایتخت توسط پادشاهان ایران در درونی ترین بخش سرزمین جای گرفته بود. از آنجا که تهران دارای آب گوارا و هوای مناسب بود، از دوران قاجار به این سو، پایتخت هرگز تغییر نکرد.
حالا اما بحران های زیست محیطی، جان میلیون ها نفر را تهدید می کند. تامین آب شرب برای بیش از 14 میلیون نفر (آمار رسمی بودن در نظر گرفتن مهاجران غیرقانونی) تبدیل به معضلی برای دولت شده است. در تابستان کم بود آب و در زمستان با کمبود هوا روبه رو هستیم. با این حال دریاپایه شدن پایتخت برای ایران نه فقط به بهانه عبور از بحران زیست محیطی، بلکه به منزله یک اقدام برای تثبیت موجودیت ایران لازم است.
به یک سال گذشته بازگردید و ببینی چطور کشورهای جهان در کنار امارات متحده عربی قرار گرفته و بیانیه هایی برای تصاحب سه جزیره ایرانی را امضا می کنند. تمام این بیانیه ها با هدف کشاندن حکمرانی امارات از جنوب خلیج فارس به شمال آن طراحی شده است. از همین رو انتقال به منطقه ساحلی جنوب ایران می تواند به منزله اقدامی برای حفظ سواحل جنوبی ایران باشد. چشم طمع اعراب جنوب خلیج فارس به سرزمین بکر شمالی آن است. آنها مترصد این هستند که در اولین فرصت در کاهش قدرت مرکزی ایران نسبت به مالکیت سواحل جنوبی ایران اقدام کنند و آن را تسخیر کنند. از همین رو ایجاد پایتخت در جنوب ایران اقدامی است که به موجودی آینده بخش مهمی از سرزمین ایران وابسته است.
امروز عصر جنگ های صده های قبل نیست. در گذشته لشگرکشی های زمینی مهمترین عامل برای حفظ پایتخت با عوامل طبیعی به شمار میرفت. این مهم برای ایران که همواره مورد حمله قدرت های دیگر قرار داشت، لازم بود. اما دنیای امروز با دنیای 200 سال و 2هزار سال گذشته فرق کرده است.
در مورد تغییر ژنتیکی ایران از خشکی محور بودن به دریاپایه شدن و اتصال به جهان بسیار می توان گفت و نوشت و باید هم این کار را کرد. اما امروز اگر در امر انتقال جمعیت به جنوب ایران تعلل کنیم، شاید زودتر از آنچه فکرش را می کنید سرزمین های ساحلی ایران از دست برود. شک نکنید در این امر، تمام کشورهای منطقه و قدرت های جهانی با طراحی اماراتی ها همراه هستند.
ثبت دیدگاه