هرچقدر هم که روزنه و راه و بزرگراه بگشایید اما باز هم اگر در بزنگاه قرائتتان با روایت رسمی اندکی زاویه داشته باشد مورد هجمه و حمله تندروها قرار میگیرید. این درس عبرتی است که برخی باید بگیرند اما گیرنده که دچار اشکال باشد وضع همین است که امروز در کیهان میبینید. سرمقاله این روزنامه به کلی علیه حمیدرضا جلاییپور و فرزندش است. حمیدرضا جلاییپور در سرمقاله هممیهن نوشته بود:«من حتی موضع رهبری در سخنرانی اخیر در مخالفت با مذاکره با آمریکا را در چارچوب «دیپلماسی علنی» در برابر دولت ترامپ ارزیابی میکنم… دست حاکمیت در دیپلماسی علنی باز است؛ اما در محافل دیپلماتیک غیرعلنی دست دیپلماتهای ما نباید بسته شود. اگر دست دیپلماتها بسته نشود، سخنان مقام رهبری بخشی از کنشگری مذاکره/معامله است. ولی اگر دست دیپلماتها بسته شود، ایران در آینده بیشتر زیر فشار میرود و با تأخیر و موضع ضعیفتر ناچار خواهد شد امتیاز بیشتری بدهد»
حالا واکنش کیهان را بخوانید:«حمیدرضا جلاییپور، مدیر روزنامه توقیف شده جامعه در دوره موسوم به اصلاحات است. عطاءالله مهاجرانی، وزیر وقت ارشاد، ابتدا در تحریریه این روزنامه برای حمایت حضور پیدا کرد اما پس از تحرکات گروهکهای برانداز پشت ویترین این روزنامه، ششم دی ماه 1377 به روزنامه اخبار گفت: «روزنامه جامعه به چتر حمایتی گروههایی تبدیل شده بود که برای تشکیل یک جبهه سیاسی از این روزنامه سود میبردند»…این نکته هم گفتنی است که محمدرضا جلاییپور فرزند حمیدرضا، از بازداشتیهای فتنه سبز و فتنه صهیونیستی 1401 است؛ اما متأسفانه با وجود سوابق محکومیت امنیتی، از سوی محمدجواد ظریف به عنوان قائممقام در معاونت راهبردی رئیسجمهور منصوب شد و قبل از آن عضو شورای راهبری کابینه بود.»
فیلمهایی که در دولت رییسی مجوز ساخت گرفتند و به این دوره جشنواره راه یافتند چنان مبتذل و بیمایه بوده که صدای روزنامه جوان را هم در آورده است:«دبیر همه فیلمها شامل کمدیهای سخیف تا درامهای اجتماعی ناکارآمد را به جشنواره ملی راه داده است، هر چند او میتواند این را به گردن هیئت انتخاب بیندازد، اما او میتوانست کمیت آثار را کنترل کند. انگار هیئت انتخاب که همگی از سینماگران هستند نقشی جدی در انتخاب نداشتند و اگر نه حضور فیلمهایی مانند مرد آرام یا گوزنهای اتوبان یا فریاد برای چنین رویداد فرهنگی مهمی متقاعد کننده نیست. ما در این جشنواره هشت فیلم در ژانر دفاع مقدس و شهدا داریم، اما فیلم صددام هم داریم که کمدی مبتذلی است که در آن مخاطب با صدام همذاتپنداری میکند. جشنواره فیلم فجر یک رویداد ملی است و در آن باید فیلمهای مهم و تأملبرانگیز نمایش داده شود، اما شبه کمدیهایی مثل صددام، کفایت مذاکرات یا تاکسیدرمی به اعتبار جشنواره خدشه وارد کرده است این فیلمها با چه تفکری انتخاب شدهاند؟»
نقد تند بعدی جوان به ابراهیم حاتمیکیاست که چند قسمت از سریال را برش زده و جای فیلم سینمایی به جشنواره قالب کردهاند:«برخی فیلمها که سازمانها و نهادها سفارشدهنده و سرمایهگذار آنها بودهاند و بودجههای کلان هم برای آنها خرج میشود، هیچ ربطی به سینما ندارند و بیشتر به نظر میرسد این فیلمها در بهترین حالت باید تبدیل به سریال شوند، چراکه نمیتوانند در قالب فیلم سینمایی قصه گویی کنند یا اجرای سینمایی داشته باشند. بیشتر این فیلمها حتی در اکران عمومی هم مخاطب ندارند و یکباره بدون اکران عمومی سر از تلویزیون در میآورند.»
روزنامه وطن امروز هم دعوای تلفنی ترامپ و نخست وزیر وقت استرالیا در دوره قبلی ریاست جمهوری ترامپ را نمونهای در نظر گرفته تا ثابت کند کافی است اندکی مقاومت کنیم چون بعد از آن ترامپ کوتاه خواهد آمد:«در تمام مدت ۴ ماه پس از تماس تلفنی نخستوزیر استرالیا و رئیسجمهور آمریکا، هم رابطه ۲ کشور و هم ذهنیت و جو عمومی سیاسی در استرالیا، ملتهب و پر از نگرانی بوده است. مثل همین روزها در ایران که یک نگاه ما به اخبار است و نگاه دیگر ما به تابلوهای صرافی میدان فردوسی و سبزهمیدان. تورنبول تلویحا میگوید ترامپ زود خشمگین میشود اما تصریح میکند پس از اندکی، مقاومت و سرسختی شما را خواهد ستود، بویژه اگر بتوانید احترام او را جلب و او را قانع کنید که حرف و موضع شما به نفع او است. ذات معاملهگر و روحیه تجاری ترامپ حتی مهمترین داراییهای او را سر میز مذاکره خواهد آورد.»
ثبت دیدگاه