” توتو” واژه ای تقریبا جدید در فرهنگ کشور ماست که ظاهرا و بر اساس آمار های غیر رسمی، گستره فعالیت آن در شمال کشور بیشتر از نقاط دیگر ایران است اما مانند سایر پدیده های اجتماعی، قطعا به زودی تراکم یکنواختی را در سطح کشور پیدا خواهد نمود.
اختصاصی بامردم| قاسم خوش سیما: مردم کوچه بازاری وجود دارند که در قمار یک طرفه توتو، دنبال خوشبختی محالی هستند که زیر پوست فقرشان قرار دارد.فقر مالی ، فقراطلاعات محاسباتی، فقر اطلاعات شرعی ومهمتر از همه باز هم فقر سنگین وسیاه فرهنگی که در این مورد بیداد می کند.
” توتو” واژه ای تقریبا جدید در فرهنگ کشور ماست که ظاهرا و بر اساس آمار های غیر رسمی، گستره فعالیت آن در شمال کشور بیشتر از نقاط دیگر ایران است اما مانند سایر پدیده های اجتماعی، قطعا به زودی تراکم یکنواختی را در سطح کشور پیدا خواهد نمود.
نام توتو برگرفته از نام آنتونیوفوکاس فلاویوآنجلودوکاس کومننودکورتیس دی بیزانسیو گالیاردی (۱۸۹۸-۱۹۶۷) مشهور به توتو، بازیگر سینما و هنرمند ایتالیایی است. پروسه ای که در آن عده ای نتایج مسابقات فوتبال را اصطلاحا پیش بینی نموده وبا پرداخت مبلغی به یک بنگاه در مسابقه پیش بینی همان نتایج شرکت می کنند.
مسابقاتی که ممکن است خارجی یا داخلی باشد، ممکن است لیگ برتر اروپا یا لیگ دسته سوم یا چهارم اسپانیا باشد و در هر صورت پیش بینی مسابقات فوتبال در هرکجای دیگر دنیا می تواند در این داستان مورد بهره برداری قرار گیرد که در ادامه به مراتب آن خواهیم پرداخت.
اما این همه ی ماجرا نیست و قصه از این جا شروع می شود که عده ای ساده اندیش با خریدن اوراقی به نام ” برگه توتو ” از کیوسک های سطح شهر، سوپر مارکتها و مکانهای مشابه، نتایج مسابقات مشخصی را پیش بینی می نمایند. به طوری که طبق عرف می بایست برگه های پیش بینی را حداکثر۲۴ ساعت قبل از شروع بازیها تحویل بنگاه مربوطه دهند.
گروه مجری، اوراق را دریافت، مهر نموده وپس از انجام مسابقات مربوطه، بازگشایی و برنده این قمار یک طرفه را مشخص می کنند. نظرات را برحسب میزان پیش بینی های صحیح و دیگر سازوکارهای مد نظر رتبه بندی نموده و مبالغ دریافتی را با کسر درصدی به عنوان ” حق العمل کاری ” بین پذیرفته شدگان تقسیم می نمایند.
عده ای مبالغ اندک وتعدادی دیگر، رقم های بزرگتری گیرشان می آید که جمیعا جنبه تبلیغات برای ادامه حیات این بازار یک طرفه کذایی است.آنهایی که مبلغ اندکی گیرشان آمده قطعا چندین برابر آن را قبلا هزینه کرده و برگه خریده اند و اگر اهل حساب و کتاب باشند در حقیقت چیزی گیرشان نیامده است و باخته اند.گروه اندک دیگر نیز که ظاهرا رقم های بزرگی را برده اند نیز یا سوری هستند، یعنی از خودشانند وباید پول دریافتی را با متولیان کار تقسیم نمایند و یا آنکه اگر هم چنین فرضی، بدبینی نسبت به این قمار بازی باشد، باز هم ” باختن” است چون مبالغی هنگفت مال زحمت نکشیده ومورد دار از دسترنج مردمی گرفتار وارد زندگی شان شده است. مالی که بر اساس گواهی تمام مراجع تقلید حرام شناخته شده ودارای اشکالات شرعی است.
مالی از اندک دسترنج ،عده ای ساده لوح و گرفتار که غالبا از گروه های غیر متمول جامعه هستند ودر اکثر موارد خانواده هایشان از فقر نسبی رنج می برند.خانواده هایی که در همین ارتباط مدام با سرپرستشان درگیرند ومیزان زیادی از اختلافاتشان در همین ارتباط است. سرپرستانی که طبق اخبار برای خریدن کفش زمستانی، شیرخشک، کتاب، ترمیم دندانهای پوسیده اطفال، لباس گرم وهزار درد بی درمان دیگر پولی ندارند ولی جیب هایشان همیشه مملو از کاغذ پاره های چین وچروک خورده توتو است.برگه هایی آغشته با مزد زحمت و جان کندن خودشان و چرکین از نفرین خانواده هایشان که همواره گردانندگان این بنگاههای خون آشام را بدرقه می نماید.
حال سوال اینجاست که چه کسی در این میان سود می برد؟آیا متولیان این داستان که با گرفتن حق العمل خود(درصد) دست وپا خشک روزانه میلیون ها تومان پول مردم را به جیب می زنند برنده هستند؟در واقع باز هم طبق قوانین عرفی وشرعی آنها نیز مالهای حرامی را به گلوی خانواده هایشان می ریزند که از دست انتقام طبیعت غافل مانده وسرشان را در برف فروکرده اند.
حقیقت ماجرا این است که در حال حاضر مردم کوچه بازاری وجود دارند که در قمار یک طرفه توتو، دنبال خوشبختی محالی هستند که زیر پوست فقرشان قرار دارد.فقر مالی ،فقراطلاعات محاسباتی،فقر اطلاعات شرعی ومهمتر از همه باز هم فقر سنگین وسیاه فرهنگی که در این مورد بیداد می کند.
کسی که هنوز نوشتن اسم تیم های فوتبالی مانند رایووایکانو (اسپانیا) وست برومویچ آلبیون و نورویچ سیتی(انگلستان) واسکودوگاما، کورینتینانس (برزیل) وغیره را نمی داند،چطور می خواهد نتیجه مسابقاتشان را پیش بینی کند ودر سایه آن به سراب خوشبختی دست پیدا نماید؟آیا این فاجعه جز فقر فرهنگی چیز دیگریست؟ کسانی که این برگه ها را می خرند و اندک دسترنجی که در سرما وگرما بدست آورده اند را به آتش می کشند ودیگرانی نیز که از آنها تقلید می کنند ولازم است بگوییم ای دو صد لعنت بر این تقلید باد.
درپایان شایسته است دستگاههای فرهنگی، نظارتی وامنیتی میهنم با توجه بیشتر بر این قضایا،هزاران نفر انسان زحمتکش و غیر مطلع را از این قمار بازی یک طرفه واعتیاد کاغذی نجات دهند،خانواده های فراوانی را از این کابوس کشنده برهانند وهمه کسانی که به هر شکل در گیر این روکش ترک خورده ی خوشبختی هستند بدانند:
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که ” کار ” کرد
قطعاهمه توتو بازان با عصبانیت از نویسنده این مقاله، خواهند پرسید که ” کار” کجاست؟ جواب سوال،موضوع این مقاله نیست اما قدر مسلم آنست بدانیم که توتو نیز کار نیست بلکه دست اندر کارانش ،غارتگر درآمد ناچیز و اندکتان هستند وبا دست خود خویشتن را به هلاکت نرسانید چون هیچ کجای دنیا وهیچ قمار باز وقمارخانه ای به سر منزل مقصود نرسیده است و شما نیز با این روشها به خوشوقی نخواهید رسید.
ثبت دیدگاه