مدیریت بحران یا ” بحران مدیریت ” کدامیک دیگری را به چالش کشیده است؟
قاسم خوش سیما
چنانچه مدیریت بحران را ساماندهی اوضاع یک محدوده ی جغرافیایی بحران زده، آنهم در مواقع خطر،سوانح و رخدادهای غیر قابل پیش بینی بدانیم، لازم است دراین خصوص مهم به تعاریف جدیدی بیاندیشیم. مدیریت بحرانی که با توجه به اقلیم پرخطر کشورمان و زیرساخت های نابسامانی که در اختیار داریم قطعا کار سختی به عهده متولیان آن است و امیدواریم فلسفه ی وجودیشان در قبل و پس از بحران های گاه و بیگاه معلوم باشد.
اما سوال امروز جامعه از عملکرد مدیریت بحران های منطقه ای و حتی ملی چیست و اختصاصا پرسش های مشخص آن است که در مرحله ی نخست بدانیم :
5.آیا مدیریت بحران به معنای ” اداره کردن بحران ” است که اگر اینگونه باشد جای تامل دارد!
4. آیا اینگونه از مدیریت ها بر اساس استاندارهای بین المللی و دارای حدود اختیارات مضاعف تری هستند؟
3. آیا مدیران بحران دارای قدرت تصمیم گیری و اجرای ماورای زمانهای عادی هستند؟
2. آیا مدیر گروه و افرادش دارای ویژگی های فنی برجسته تری نسبت به افراد عادی هستند؟
1.آیا وجود مدیریت بحران جز انجام تکالیف روزنامه نگاری و اطلاع رسانی، همچنین قرار گرفتن در مقابل عکاسان و خبرنگاران رادیو و تلویزیون، کار دیگری هم انجام می دهند؟
و هزار سوال دیگر در ذهن همه ی ایرانیان متبادرمی گردد که اصولا فلسفه ی وجودی اینگونه مدیریت ها چیست و چه تفاوتی با مدیریت های معمول دارد که امیدواریم منظور، ” اداره بحران ” و همان پدیده ی ” ماستمالیزاسیون ” نباشد.
در ادامه به چند کوچه آنطرفتر و در قلب بحرانهای بی شمار در کشور، شهر و دیارخودمان می رویم.جایی که همین روزها شاهد آنیم بارش چند سانتیمتر برف که سازمان هواشناسی از هفته ها پیش حتی ساعت بارش آنرا پیش بینی کرده بود – در برخی مناطق کمتر از پنج سانتیمتر برف باریده است – در همان ساعات میانی روز همه چیز به حالت عادی برگشت اما آنچه که عادی نشد قطعی برق، گاز،آب شرب، تلفن، اختلال در امور حمل و نقل، بسته شدن نانوایی ها، کندی سرعت اینترنت و هزار درد بی درمان دیگر بود و البته در مناطق پربرف اوضاع پرمعلوم است و خود بخوانید حدیث مفصل از این مجمل!
حال به این قسمت از ماجرا می رسیم که قرن بیست و یکم و مختل شدن زندگی هزاران نفر انسان به بهانه ی بارش چند سانتیمتر برف چه معنایی دارد و در مبحث اصلاح ساختارهای زیربنایی کشور تا چه زمانی می بایست اینگونه اصطلاحا “کج دار و مریض” زندگی کنیم خدا می داند و آنچه این روزها فکرمردم را مشغول می کند آن است که چرا دستگاههای اجرایی مرتبط با تامین حامل های انرژی احساس می کردند سازمان هواشناسی با آنها سرشوخی دارد و قصد، خندیدن و دورهمی های معمول است. در همین ارتباط شاهد آنیم که چند روز اخیر حتی ” ننه علی ” یعنی همسایه ده بالایی ما هم به مدد اپلیکیشن تلگرام، از گوشی تلفن دستی خود مطلع شده بود قرار است عصر روز چهارشنبه برف ببارد و همه از ماجرا خبر داشتند جز بحرانچی های بلادمان که به محض باریدن اولین دانه های برف ملتفت شدیم همه چیز قطع است، جا تر و بچه هم خواب مانده است.
قدر مسلم آن است در مرحله ی پسا برف و پسا قطع، همه منتظر آنند تا مدیریت بحران بر اساس وظایفی که قانون گذار در راستای صیانت از حقوق شهروندی مردم بر دوش آنان گذاشته وارد معرکه شده و همین بحران نصفه و نیمه را مدیریت نمایند ولی اکنون که بیشتر از 30 ساعت از نشستن اولین دانه برف بر زمین می گذرد شاهد آنیم همه چیز قطع و مانند دیگر بحران های کشور منتظریم ابر و باد و مه و خورشید و فلک، یکی برود و یکی بماند تا بحران ها به اذن پروردگار پایان یابند و البته پس از آن تا رسیدن خرابی های دیگر، همه چیز از یادمان خواهد رفت.
بدون تردید برشمردن چنین اوضاعی هرگز به معنای آن نیست که تصور نمائیم چنین نابسامانی هایی مختص استان ماست بلکه همه ی ما شاهد آنیم حتی در پایتخت کشورمان نیز با بحران هایی مانند آلودگی هوا – در شرایط اضطرار – همه به خاطر داریم که هیچ آبی از این گروهها گرم نمی شود مگر آنکه بادی بوزد و بارانی ببارد تا ذرات معلق را کمی به این طرف و آنطرف آواره کند و مابقی ماجرا…
به تیتر مقاله باز می گردیم.
مدیریت بحران یا بحران مدیریت، قصه این است که گویی لازم داریم قبل از تشکیل “مدیریت بحران” کمی تامل نمائیم که آیا مشکلات موجود در بحران ها از ” مدیریت بحران ” نشات می گیرد یا آنکه مشکل ازبرخی ” بحران مدیریت” در کشورمان است. بحرانی که باید سبب شود مدیران بخش های حساسی مانند تامین نیازهای اولیه مردم بدانند که علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد اما اینگونه نیست و همواره شاهد آنیم به مجرد حادث شدن وقایع غیر مترقبه – که اکنون در بیشتر موارد مترقبه شده اند – به فکر نداشتن های های همیشگی می افتند و در صدا و سیما مانند مردم عادی کاسه چه کنم چه کنم به دست می گیرند و تنها مانند یک روزنامه نگار اطلاعات موجود را در اختیار افکار عمومی قرار می دهند. مدیرانی که بی شک عملکرد ضعیفشان در بخش اصلاح زیر ساخت ها، روزهای بحران سر باز می کند و تمام کم کاریهای روزهای خوش خوشان، گردن مدیریت های بحران می افتد که پر واضح است نیاز به مدیریت بحران را زائیده ی بحران مدیریت بدانیم.
در پایان ضمن تقدیر و تشکر از همه ی بزرگمهران تلاشگر حوزه های متعدد مدیریت بحران استانمان که شبانه روزی در خدمت کاهش آلام مردم بوده اند لازم است عنوان نمائیم تمام پدیده های طبیعی زیبا هستند و با وجود قرائت نماز وحشت برای برخی اتفاقات مانند زلزله، بشر قادر به آن است با برنامه ریزی صحیح و مدیریت های علمی از قهر طبیعت نیز صحنه های زیبایی بسازد. جایی که امروز کمتر نقطه ی جهان با چند سانتیمتر برف به چالش کشیده می شود و البته در کشور ما نیز استانهایی وجود دارند که با شش ماه برف در طول سال، مشکلات عمده ای ندارند و در حقیقت برف، باران و کولاک در بسیاری از نقاط کشور و جهان، نمادی از زیبایی و لذت است و قرار نیست با هر نزول آسمانی ماتم بگیریم. قرار نیست بارانمان سیل و آبگرفتگی و برفمان قطعی آب و برق و گاز و تلفن را به همراه داشته باشد و باز قرار نیست بحرانهای مدیریتیمان را در امید به مدیریت بحران “اصلاح” نمائیم.
ثبت دیدگاه