کیومرث صابری ” صومعه سرایی / فومنی ” که هر دو شهر ” گل آقایمان ” را تنها گذاشته اند.
کمتر کسی در ایران می داند کیومرث صابری فومنی مشهور به ” گل آقا ” متولد شهر صومعه سرا بوده است. معروفترین شخصیت طنز پرداز ایران معاصر که باز کمتر کسی در همین شهر صومعه سرا، فومن و حتی رشت از فراز و فرود های زندگی این ادیب منحصر به فرد ایرانی اطلاعات کافی دارد.
صابری فومنی گذشته از ایرانی بودنش، به نوعی متعلق به هر سه شهر صومعه سرا، فومن و رشت است که اصالت مادری اش نیز ” آذری ” نوشته شده است. جایی که در قسمتی کوتاه از زندگی نامه این بزرگ مرد ادبیات نوین ایران – به نقل از نشریه الکترونیک همشهری ” آمده است:
” کیومرث صابری هفتم شهریور ۱۳۲۰، زمان حضور ارتش متفقین – جنگ دوم جهانی – در صومعه سرا ـ به دنیا آمد. پدرش که کارمند وزارت دارایی و اهل رشت بود، در سال 1317 به اداره دارایی شهرستان صومعه سرا منتقل شد. در سال 1321 به اداره دارایی فومن انتقال یافت و چند ماه بعد در همان شهر درگذشت. سپس برادرش که در آن زمان 15 ساله بود، تحصیل را رها کرد تا با کار خود، به معیشت خانواده کمک کند.صابری تحصیلات دبستانی خود را در شهر فومن گذراند. برادرش که چهارده سال از او بزرگتر بود، به سختی میتوانست مخارج خانواده را تأمین کند که وی در طول تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مغازه اش که تعمیرکار دوچرخه بود، شاگردی میکرد. شانزده سالگی (1326) در امتحان ورودی دانشسرای کشاورزی ساری که از شهرستان فومن فقط یک نفر را میپذیرفت، قبول شد. دو سال در آنجا ـ که شبانهروزی هم بود ـ تحصیل کرد و پس از قبولی در امتحانات، در سن هجده سالگی (1338) به عنوان معلم یک دبستان روستایی، به «کَسما» رفت و یک سال در آنجا معلم بود. سال بعد از آن (1339) به دهی به نام «کوچه چال» از توابع «ماکلوان» منتقل شد. او مدت یک سال، مدرسة چهار کلاسة آنجا را به تنهایی اداره کرد.در بیست سالگی (1340) در رشتة ادبی، به طور متفرقه امتحان داد و دیپلم گرفت. همان سال، در کنکور رشته سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و همزمان با تدریس در دبستان و دبیرستان، به تحصیل پرداخت. جز چند ماهی در سال اول تحصیل که با دستگیری او در تظاهرات سیاسی دانشگاه تهران مقارن بود، در کلاس درس حاضر نشد و فقط موقع امتحانات به دانشگاه میرفت. با این حال پس از چهار سال (1344) توانست لیسانس حقوق سیاسی خود را از دانشکده مذکور، دریافت دارد. صابری در اولین سال تحصیل در دانشکده (1340) در تظاهرات شرکت کرد و مضروب و دستگیر شد. گردن او از ضربات باتوم به شدت آسیب دیده بود. او شعری به طنز و سیاسی سرود و با امضای «گردن شکسته فومنی» برای نشریه توفیق ارسال کرد. پس از انقلاب در زمان نخستوزیری شهید رجایی به مقام مشاور فرهنگی و مطبوعاتی نخستوزیر منصوب شد. در زمان ریاست جمهوری شهید رجایی به مشاورت فرهنگی رئیسجمهور رسید، تا زمان شهادت رجایی در این سمت باقی بود و هنگام ریاست جمهوری آیتالله خامنهای در همان سمت ابقا شد. صابری در سال 1345 ازدواج کرد. ثمره این ازدواج، یک پسر و یک دختر بود. پسرش آرش در سال 1364، بر اثر یک سانحه اتومبیل درگذشت. درگذشت او که سال دوم دانشگاه را میگذراند، بر قلب صابری داغی جانکاه گذاشت، اما باعث نشد که او از هدفش که شادیآفرینی و مقابله با مفاسد بود، دست بردارد”
اما متن خلاصه شده فوق، تنها قسمت بسیار کوچکی از زندگی نامه پر فراز و نشیب این مرد صومعه سرایی است که موضوع بحث ما نبوده و به اختصار گلچین شده است بلکه قصد، ادامه پیگیری همان درد های بی درمان مرسوم در جامعه ماست. درد اینکه بارها و بارها برای هر اتفاق کوچک و بزرگی بنرها را به اهتزاز در می آوریم و عکس هر کسی را به در و دیوار شهرمان می آویزیم اما هرگز کسی را به یاد نمی آوریم که در اوج تلاطمات سیاسی کشور توانست نشریه طنز با طعم تلخ اجتماعی را خلق کند که تمام نسخ آن یک ساعته در تهران فروخته می شده و مردم خاک آن را می خریدند. طنز نویسی که در سالهای آمیخته به خاک و خون و جنگ این کشور توانسته در جوار نخست وزیر و رییس جمهور وقت باشد و نشان می دهد توانایی این دردکشیده ی صومعه سرایی به چه اندازه بوده که هم اکنون نیز لایه های کاریزماتیک آن در جامعه ادبی ایران جاری و ساری است.
حال چه اتفاقی پیش آمده در شهر پرده سرا که برای هرخاله بازی عکس و بنر به اهتزاز در می آوریم هرگز همایشی به اهتمام نام این فرهیخته ی بزرگ ندیده ایم. شهر مجاورمان یعنی فومن نیز – که هرساله به احترام نام و یاد شاعر توانمند خود، میر احمد سید فخری نژاد ” شیون فومنی ” یادواره باشکوهی را برگزار می کند – در مورد شخصیتی که دارای پسوند فومنی بوده و قسمت اعظمی از عمر خود را در آن شهر سپری نموده، برنامه پاسداشتی نداشته که علت را جویا شدیم.
ظاهرا موضوع به این قرار بوده که یادواره شیون نامدار، به اهتمام گروهی از شاعران شهرهمچنین ” انجمن شعر ” این شهرستان برگزار می گردد. هرچند سال گذشته اینجانب از نزدیک با فعالیت های شبانه روزی جناب آقای یوسف نیک انجام، ریاست محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان فومن،همچنین تلاشهای آقای ” علی نظری ” از اعضای اصلی برگزاری همایش مذکور مطلع بوده ام. جایی که تمام سعی آن عزیزان برای برگزاری هرچه بهتر چنین گردهمایی ادبی انجام گرفت و اتفاقا حاصل کار هم نسبتا مطلوب و قطعا در آینده کارهای بهتری را نیز شاهد خواهیم بود.اما آنچه اتفاق افتاده، گویی جمعیت نویسندگان شهرستان فومن به تعداد شاعران این شهرستان نیستند که بخواهند چنین همایشی را برای ابرمرد ادبیات ایران زمین فراهم نمایند که البته چنین دلیلی مور تایید رسمی قرار نگرفته است.
به نظر می رسد لازمست از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان صومعه سرا و در راس آنها از جناب آقای سید محمود رزمگیر ریاست محترم آن اداره تقاضا نمائیم ضمن بررسی کارشناسی تر موضوع – به مانند همیشه – به نحو مقتضی چنین موضوع مهم و از یاد رفته ای را مدیریت نمایند.
در مجموع جهات چه از سوی ما صومعه سرایی ها که مفتخر به آنیم شناسنامه این صاحب سبک ادبیات معاصر ایران به نام شهرمان صومعه سرا درج شده و چه فومنی های قدردان فرهنگ و هنر، هر دو گل آقای ایران زمین را تنها گذاشته ایم و آنچه را به عنوان ” حـــق ” از ایشان به گردنمان است ادا نکرده ایم. در این میان تکلیف مرکز استان که مانند همیشه مشخص است و کم نیست همایش های کم مصرفی که تنها برای مردم هزینه تراشی می شود.
سالیان درازی است در مرکز استان نیز نامی از کیومرث صابری نمی شنویم در حالی که هیچگاه در قاموس ما نبوده مرده از یادمان برود. در این مورد خاص با سنت شکنی آشکار مرده ی گل آقا را هم در زیر خاک تنها گذاشته ایم در صورتیکه آن مرد به واسطه برندی که با سختی هایش برایمان به ارث گذاشته، لایق بهترین ها بوده، هست و شاید این نام جاویدان هیچگاه تکرار نشود.
یادش گرامی باد.
پایگاه خبری تحلیلی با مردم :انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ثبت دیدگاه