در تمام ادوار رقابتی مجلس شورای اسلامی، فردی از حزب یا گروه پیروز انتخابات، بر کرسی ریاست تکیه زد و اکنونکه تمام شواهد حکایت از پیروزی ائتلاف امید در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی دارد، ریاست منتخب اول مردم تهران در انتخابات ۷ اسفند -که به گواه کارشناسان نقش تاثیرگذاری در این پیروزی نیز داشته- امر منطقی و معقولی است.
قوه مقننه یکی از قوای تاثیر گزار درکشور عزیزایران اسلامی می باشدکه منتخبین این قوه با آرای مستقیم مردم انتخاب می گردنددرکشورعزیزمان بعدارپیروزی انقلاب ده دوره انتخابات مجلس را تجربه کرده است که تمتمی این مجالس درطول این ایام وسالها فراز نشیب های را سپری کرده اندودرهردوره نیز مردم به فراخورشعورسیاسی خود نمایندگانی رابرگزیده اندکه وظیفه ی وکالت مردم درامرقانون گذاری راداشته باشند.انتخابات دوره ی دهم مجلس شورای اسلامی ازاهمیت وحساسیت ویژه ای برخورداربود؛انتخاباتی که ردصلاحیت های گسترده اصلاح طلبان درتاریخ سیاسی کشورماندگارشدولی تمامی این بی مهری هامانع ازقهرسیاسیون اصلاح طلب ازانتخابات نشد چراکه اصلاح طلبان تجربه کرده بودند هرزمانی که باانتخابات قهرکنندشاهدظهوراحمدی نژادی ها عوام فریب خواهندبود.
بنده بعنوان یک ایرانی اصلاح طلب دکترعارف را هم انتخابات ریاست جمهوری ۹۲وهم درانتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۹۵ بعنوان یک قهرمان سیاسی اصلاح طلب می دانم که درسال ۹۲با ایثارخودباعث پیروزی دولت تدبیر وامید شد وهم درسال۹۵باتدبیر خودباعث پیروزی لیست امید درکشورخصوصا تهران شد
پیام مردم در انتخابات هفتم اسفند۹۴ و دهم اردیبهشت ۹۵ تغییر اساسی و زیر بنایی در چیدمان و ساختار مجلس دهم بوده است این مهم را ملت ایران با کشیدن خط بطلان بر روی اصولگرایان و نوشتن نام اعضای لیست امید در برگههای رای خود نشان دادند و محمدرضا عارف را به عنوان منتخب نخست خود در پایتخت برگزیدند و با رای خود به معاون اول دولت اصلاحات، رئیس مجلس دهم را برگزیدند
روزگاری رئیس مجلس ششم پس از رسیدن به کرسی ریاست مدعی شدهبود که «من یک سخنگو نیستم و جایگاه رییس قوه مقننه در حد رییسان دو قوه دیگر است» و چنین ادعایی در چندین مورد از جمله بررسی اعتبارنامه حداد عادل و یا پرونده حسین لقمانیان خود را نشان داد، اما عملکرد حداد عادل در مجلس هفتم عملا قدرت ریاست مجلس را به کمترین حد خود رساند تا اینکه نوبت به علی لاریجانی رسید. لاریجانی اگرچه در مجلس هشتم تلاش کرد جایگاه واقعی مجلس را به محمود احمدینژاد بقبولاند، اما در مجلس نهم قدرتِ ریاست را به رخ همراهان و منتقدان خود کشید بهگونهای که بسیاری از نمایندگانِ وقت، بارها از نقش تاثیرگذار وی در داخل و خارج از مجلس انتقاد کردند.
فارغ از بررسی عملکرد روسای قوه مقننه در چند دوره اخیر، جمله بالا تااندازهای پتانسیل بالقوه ریاست پارلمان در ایران را نشان میدهد؛ ظرفیتی که در دوره حداد عادل کمتر به مرحله عمل رسید اما در دیگر ادوار مجلس نمونههای فراوانی برای اشاره دیدهمیشود که تایید برجام در ۲۰ دقیقه، آخرین و بارزترین مثال است. علاوهبراین در تمام ادوار رقابتی مجلس شورای اسلامی، فردی از حزب یا گروه پیروز انتخابات، بر کرسی ریاست تکیه زد و اکنونکه تمام شواهد حکایت از پیروزی ائتلاف امید در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی دارد، ریاست منتخب اول مردم تهران در انتخابات ۷ اسفند -که به گواه کارشناسان نقش تاثیرگذاری در این پیروزی نیز داشته- امر منطقی و معقولی است. علاوهبر مورد ذکر شده، دلایل دیگری بر لزوم ریاست عارف نیز میتوان مطرح کرد که به نظر میآید در صورت عدم تحقق چنین مسئله، اعضای ائتلاف باید برای افکار عمومی توضیحات قانعکنندهای ارائه دهند:
کارشناسان و تحلیلگران اصلاحطلب، بارها و بارها بر لزوم تحزبگرایی و حرکت به سمت تحقق آن سخن گفتهاند، اکنونکه مردم در کنشی نزدیک به حزبگرایی، ائتلاف امید را برگزیدهاند، انتظار دارند که نمود مجلس آینده یعنی کرسی ریاست به این ائتلاف برسد و نه فرد یا گروه دیگر. آیا صرف حمایت لاریجانی از دولت در تایید برجام، میتواند پوششی برای نادیدهگرفتن چنین خواستهای باشد چه آنکه هنوز انتقادات به پیمانشکنی الهه راستگو در انتخاب شهردار تهران از اذهان عمومی پاک نشدهاست.
در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، علی لاریجانی حاضر نشد نام خود را در هیچ لیست، گروه و یا ائتلافی وارد کند و با تابلوی استقلال پا به کارزار رقابت گذاشت. آیا ریاست یک فرد با فرض داشتن حامیان فراوان در دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا، به معنای ارجحیت لابی بر تحزب تعبیر نخواهد شد؟ (این سوال زمانی جدیتر میشود که به یاد بیاوریم روز ۷ اسفند مردم تهران یک لیست ناشناخته را با آرایی بیسابقه بر ۳۰ سیاستمدار شاخص اصولگرا ترجیح دادند.)
حتی تندروترین کارشناسان اصولگرا نیز هنگام تحلیل انتخابات مجلس دهم، از پیام «تغییر و تحولخواهی مردم در مجلس» سخن میگویند و شاید پربیراه نباشد اگر بگوییم تغییر در مجلس با تغییر در ریاست انتخابی تکمیل میشود، اکنونکه مردم چنین پیامی را به این آشکاری بیان و انتقال دادند شاید تحول در ریاست پارلمان امری عادی و واجب به نظر آید.
نکته پایانی این که نمایندگان محترمی که بالیست امید وارد مجلس شده اند باید وفای به عهد داشته باشندوحمایت همه جانبه ی خود راازریاست دکترعارف بعمل اورند وبا حمایت کردن از ریاست دکترعارف برمجلس برموکلان خودثابت نمایند که وکیلان صادقی هستند وگرنه این چهارسال هم زودمیگذرد
ثبت دیدگاه