مهمترین عامل در بی ثباتی اقتصاد ایران، بی توجهی به دیدگاه های علم اقتصاد و عدم استفاده از نظر کارشناسان است.
«بامردم» | فریدون خوشبو : عدم توجه به زیر ساختهای اقتصادی و اتخاذ تصمیم های خلق الساعه، کشور را درگیر چالش های اساسی ساخته است.
در سال هایی که درآمدهای سرشار نفتی می توانست صرف طرح های عمرانی و توسعه صنعتی کشور گردد ، واردات گسترده در دستور کار قرار گرفت.
اوج واردات بی سابقه در دوره اجرایی پیشین تولید ملی را زمین گیر نمود و باعث پیدایش رکود تورمی در اقتصاد ایران شد.
تب کریمه ای که گریبانگیر اقتصاد شده است
بعلت نبود برنامه مدون اقتصادی تولید محور و نقص و ناکارآمد بودن قوانین موجود است و در مرحله بعدی استفاده از مدیران و مسئولانی میباشند که بدلیل عدم شایستگی های تخصصی و با عملکرد های نادرست؛ ضربات مهلکی را به ساختار اقتصاد ی کشور وارد مینمایند.
آنچه که مربوط به سیستم اقتصاد و ساختار آن میباشد نیاز به هزاران ساعت کار کارشناسی عمیق دارد که این ضرورت میبایست توسط نمایندگان مجلس پیگیری شود…
یکی از مهمترین راهکار ها در تقویت اقتصاد ؛ اولویت بخشیدن و توجه ویژه به رشد فناوری در بخشهای کشاورزی و صنعت است .
دنیا به سمت و سوی تولیدات کشاورزی گلخانهای روی آورده و ایران هم با تغییر کشاورزی از روشهای سنتی به صنعتی میتواند در حوزه زمین زیر کِشت تا ۸۵ درصد و در بخش آب مورد نیاز تا ۹۰ درصد صرفهجویی کند و در مقابل از بازدهی ۷ برابری آن بهره ببرد.
زمانی که برنامه ریزی و علم و دانایی در فرآیند اقتصادی یک کشور ؛ از اهمیت لازم برخوردار نباشد ؛ افراد با رویکرد به واردات کالا، دلالی و درگیر شدن در امور واسطهگری سود های ۷ تا ۱۱ برابری در مقایسه با تولید و کشاورزی را کسب میکنند.
ساختار اقتصاد ایران بعد از انقلاب به جای اینکه بر بخش مولد و صنعت متمرکز باشد ، عمدتا در بخشهای خدمات تمرکز یافته است. و خدمات، یک بخش نامولد است؛ موسسات متعدد مالی ؛ دلالی و خریدوفروش ارز و سکه و زمین بخشهای اصلی چنین اقتصادی را تشکیل میدهد. این نوع اقتصاد توان خلق شغل را ندارد.
علت تداوم چنین ساختاری بر اقتصاد کشور ، وجود سودهای فراوان در بخشهای نامولد اقتصاد است. و تا زمانی که سود های سرشار در این بخش ها وجود دارد ، هیچکسی حاضر نیست در بخش تولید سرمایهگذاری کند.
متاسفانه در چنین ساختاری ” رانت و ارتباطات موجبات فساد در اقتصاد را فراهم میسازد .
اولین کارکردش این است که اعتبارات بانکی بین رفقا و دوستان توزیع شود و دومین ویژگی، «توزیع انحصار و شبهانحصار» بین دوستان و آشنایان و هم جناحی هاست
اقتصاد ما فاقد فلسفه اقتصادی روشن و فاقد راهبرد توسعه است. راهبرد توسعه عملا قطبنمای حرکت اقتصادی محسوب میشود و بههمیندلیل وقتی دولت تغییر میکند، یکشبه همه سیاستها دگرگون و متحول میشوند؛ چراکه جهتگیری روشنی در اقتصاد وجود ندارد. تصمیمگیری صرفا به مسائل کوتاهمدت مینگرد. چنین مدلی فقط به درآمدهای بادآورده نفتی و طبیعی متکی است.
طاعون دیگر اقتصاد ما ” نرخ بالای بهره بانکی است ..
متاسفانه ایران بالاترین نرخ بهره بانکی را در تمام دنیا دارد در کشور ما 24 تا 30 درصد به سپرده ها بهره تعلق میگیرد و با این شرایط عملا قدرت رقابت در تولید از تولید کننده داخلی گرفته میشود.
تولید زمانی اثر بخش است که به فروش برسد و برای فروش هم کالا باید مزیتی یا در کیفیت یا در قیمت داشته باشد و قطعا در شرایطی که تولید کننده باید 30درصد سود به بانک بدهد، عملا توان رقابتی در فروش نخواهد داشت.
زاد و ولد پول در بانکها و موسسات اعتباری ؛ سایه شوم خود را بر اقتصاد ایران انداخته و معضلاتی از جمله بیکاری و خاموشی صنایع را به وجود آورده است. این زاد و ولد باید به جای بانک در تولید صورت بگیرد، وگرنه به هیچ عنوان معضل بیکاری حل نخواهد شد.
پایگاه خبری تحلیلی با مردم :انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ثبت دیدگاه