این روزها که همه منتظر اعلام کابینه جدید حسن روحانی هستند بحث حضور وزیر زن باز هم تبدیل به بحث داغ محافل شده است.
این روزها که همه منتظر اعلام کابینه جدید حسن روحانی هستند بحث حضور وزیر زن باز هم تبدیل به بحث داغ محافل شده است. در حالی که طی هفته های گذشته برخی حتی احتمال حضور سه وزیر زن در کابینه را می دادند با نزدیک شدن به روزهای معرفی کابینه شنیده ها حکایت از حضور کمتر زنان نسبت به کابینه گذشته دارد و همچنان فاصله بین شعارهای انتخاباتی و حقیقت بسیار زیاد است و معلوم نیست که چقدر طول می کشد تا حضور بیشتر زنان در عرصه مدیریتی بعنوان یکی از معیارهای توسعه پایدار به حقیقت تبدیل شود.
با این وجود زنان جامعه همچنان در حال تلاش برای پیشرفت ، دیده شدن و نشان دادن توانایی ها و شایستگی های خود هستند و حال که تلاش هایشان برای کسب پست های انتصابی نتیجه خوبی نداشته سعی میکنند تا با کسب پست های انتخابی از طریق رای مردم بخشی از این کمبود را جبران کنند. در ماههای گذشته زنان سعی کردند تا از طریق کاندیداتوری در انتخابات شوراهای شهر و روستا بخشی از خلا عدم حضور شان در عرصه مدیریتی کشور را جبران کنند. اما آیا موفق بوده اند؟
حال که دولت ها به خاطر عملکرد متفاوت خود از شعار تا حقیقت مورد انتقاد مردم و رای دهندگان قرار گرفته اند باید دید که زنان تا چه حد توانستند در کسب کرسی های انتخابی موفق باشند
به همین منظور نگاهی موردی به انتخابات شورای شهر گذشته در برخی شهرهای گیلان می اندازیم:
در انتخابات شورای شهر پنجم در شهر رشت از میان ۱۱ منتخب فقط ۱ زن وجود دارد یعنی حدود ۹درصد کرسی ها!
در شهر لنگرود از ۷ نفر منتخب ۲ زن،
در شهر انزلی از ۷ نفر منتخب ۱ زن،
در شهر تالش از ۷ نفر منتخب ۱ زن و
در شهر های لاهیجان و آستارا در بین ۷ نفر انتخابی توسط مردم هیچ زنی دیده نمیشود.
در بین بقیه شهر های استان که میبایست ۵ نفر را برای شورای شهر برگزینند سهم شهرهای آستانه اشرفیه، ماسال، رضوانشهر، منجیل و کیاشهر ۱ عضو زن و در اکثر شهرها هیچ منتخب زنی دیده نمیشود.
با همه انتقادات به دولت ها به خاطر نادیده گرفتن توانمندی های زنان برای کسب پست های مدیریتی کشور حال که انتخاب افراد مستقیما از طریق خود مردم صورت می گیرد چرا باز هم میزان اعتماد به بانوان تا این اندازه پایین است؟
علت استقبال کمتر از انتظار بانوان برای حضور در این رقابت ها در حالی که از ماه ها قبل گروههای مختلف سیاسی، رسانه ها، سازمانهای مردم نهاد و اقشار مختلف، زنان را ترغیب به شرکت در آن می کردند چیست؟
چرا بر خلاف همه شعارها سهم زنان از لیست های انتخاباتی گروههای مختلف فکری بسیار پایین است؟
با توجه به حضور کمرنگ بانوان در عرصه های مدیریت شهری و کشوری آیا به نیازهای نیمی از جامعه پاسخ داده خواهد شد؟ آیا به خواسته هایشان توجه می شود؟ چه راهکاری برای تامین خواسته های زنان در جامعه وجود دارد؟
ورای همه این پرسش ها، خود زنان جامعه تا چه حد به یکدیگر برای پر کردن این خلاء و برون رفت از این فضا کمک کرده اند؟
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
ثبت دیدگاه